evaluation

/ɪˌvæljuːˈeɪʃn̩//ɪˌvæljʊˈeɪʃn̩/

معنی: ارزیابی، سنجش
معانی دیگر: ارزیابی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a report that tells the value or quality of something.

(2) تعریف: a careful study of something in order to judge it or measure it.

- The police sent the powder found at the crime scene to a lab for evaluation.
[ترجمه فرشاد] پلیس پودر کشف شده در صحنه ی جرم را برای ارزیابی به آزمایشگاه فرستاد
|
[ترجمه زهرا] پلیس برای ارزیابی پودر کشف شده در صحنه جرم به آزمایشگاه ارسال کرد
|
[ترجمه ali] پلیس پودر کشف شده در صحنه جرم را برای ارزیابی به آزمایشگاه فرستاد.
|
[ترجمه گوگل] پلیس پودر کشف شده در صحنه جرم را برای ارزیابی به آزمایشگاه فرستاد
[ترجمه ترگمان] پلیس این پودر را برای ارزیابی در صحنه جرم به آزمایشگاه فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a scientific as opposed to a sentimental evaluation
یک ارزیابی علمی در مقابل یک ارزیابی عاطفی

2. We've still got to carry out an evaluation of the results.
[ترجمه ali] ما هنوز باید نتایج را ارزیابی کنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما هنوز باید یک ارزیابی از نتایج انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز باید ارزیابی نتایج را انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In their evaluation of the project, they considered only certain aspects of it.
[ترجمه احمد] اصخیف الروح
|
[ترجمه گوگل]آنها در ارزیابی خود از پروژه فقط جنبه های خاصی از آن را در نظر گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در ارزیابی خود از این پروژه، تنها جنبه های خاصی از آن را در نظر گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We need to carry out a proper evaluation of the new system.
[ترجمه ali] 4. ما نیاز به ارزیابی مناسبی از سیستم جدید داریم.
|
[ترجمه mehrdad shahabi] ما به اجرای یک ارزیابی مناسب از سیستم جدید نیاز داریم
|
[ترجمه گوگل]ما باید یک ارزیابی مناسب از سیستم جدید انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید یک ارزیابی مناسب از سیستم جدید انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thoroughness of the evaluation process we went through was impressive.
[ترجمه ali] 5. دقت فرآیند ارزیابی که ما طی کردیم چشمگیر بود.
|
[ترجمه گوگل]دقیق بودن فرآیند ارزیابی که ما طی کردیم چشمگیر بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه فرآیند ارزیابی که ما از آن عبور کردیم موثر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Your first evaluation will be six months after you commence employment.
[ترجمه گوگل]اولین ارزیابی شما شش ماه پس از شروع به کار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اولین ارزیابی شما شش ماه بعد از شروع کار شما خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Evaluation of this new treatment cannot take place until all the data has been collected.
[ترجمه گوگل]ارزیابی این درمان جدید تا زمانی که تمام داده‌ها جمع‌آوری نشده باشد، انجام نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]ارزیابی این درمان جدید نمی تواند انجام شود تا زمانی که همه داده ها جمع آوری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I attempted an honest evaluation of my own life.
[ترجمه گوگل]من سعی کردم یک ارزیابی صادقانه از زندگی خودم داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من یه ارزیابی صادقانه از زندگی خودم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They took some samples of products for evaluation.
[ترجمه گوگل]آنها چند نمونه از محصولات را برای ارزیابی برداشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها چند نمونه از محصولات را برای ارزیابی به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Evaluation is standard practice for all training arranged through the school.
[ترجمه گوگل]ارزشیابی یک روش استاندارد برای تمام آموزش هایی است که از طریق مدرسه ترتیب داده می شود
[ترجمه ترگمان]ارزیابی عملی استاندارد برای تمام دوره های آموزشی است که از طریق مدرسه ترتیب داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The new scheme is still under evaluation.
[ترجمه گوگل]طرح جدید هنوز در دست ارزیابی است
[ترجمه ترگمان]طرح جدید هنوز تحت ارزیابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The purpose of evaluation is to collect and analyse information that can be used for rational decision making.
[ترجمه گوگل]هدف از ارزیابی جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعاتی است که می تواند برای تصمیم گیری منطقی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]هدف از ارزیابی جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات است که می تواند برای تصمیم گیری منطقی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the late seventies we conducted a pilot evaluation of video tele-conferencing for a group of engineers building a new manufacturing plant.
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه هفتاد، ما یک ارزیابی آزمایشی از ویدئو کنفرانس برای گروهی از مهندسان که یک کارخانه تولیدی جدید می‌سازند، انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۷۰، ما یک ارزیابی آزمایشی از ویدیو کنفرانس ویدیویی را برای گروهی از مهندسین که یک کارخانه تولیدی جدید را می سازند، انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Evaluation of how the plan has met these needs takes place in open discussion in class.
[ترجمه گوگل]ارزیابی اینکه چگونه طرح این نیازها را برآورده کرده است در بحث آزاد در کلاس صورت می گیرد
[ترجمه ترگمان]ارزیابی نحوه برخورد این نیازها در بحث آزاد در کلاس صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارزیابی (اسم)
estimate, cost accounting, indiction, appraisal, evaluation, assessment, valuation, appraisement

سنجش (اسم)
comparison, consideration, deliberation, evaluation, measurement

تخصصی

[حسابداری] ارزشیابی، اندازه گیری
[کامپیوتر] ارزیابی . - ارزیابی - فرایند تشخیص اینکه عملکرد یک سیستم کامپیوتری جدید، واقعاً بر اساس آن چیزی است که برای آن طراحی شده .
[برق و الکترونیک] ارزیابی
[فوتبال] ارزیابی-سنجش
[بهداشت] ارزشیابی
[صنعت] ارزیابی، محک زدن، سنجیدن، بررسی کردن
[نساجی] ارزشیابی
[ریاضیات] برآورد، رفع ابهام، ارزیابی، سنجش، ارزشیابی، محاسبه، تخمین
[معدن] ارزیابی (عمومی)
[آب و خاک] ارزیابی

انگلیسی به انگلیسی

• appraisal, estimation, act of evaluating
an evaluation is a decision about how significant or valuable something is, based on a careful study of its good and bad features.

پیشنهاد کاربران

۱. ارزیابی. برآورد ۲. ارزشیابی
مثال:
literary evaluation
ارزیابی و ارزشیابی ادبی
اون دوستی که نوشته: "تخمک گذاری"، Ovulation رو با evaluation اشتباه گرفته.
ارزیابی
مثال: The company conducts an annual performance evaluation for its employees.
شرکت هر سال یک ارزیابی عملکرد برای کارمندان خود انجام می دهد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
ارزیابی
ارزیابی، سنجش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : evaluate
اسم ( noun ) : evaluation
صفت ( adjective ) : evaluative
قید ( adverb ) : _
فرآیند ارزیابی
( فرآیند ارزشیابی ، کمیت و کیفیت. . . )
فرآیند قضاوت یا محاسبه کیفیت، اهمیت، مقدار یا ارزش چیزی
ارزشداوری
ارزیابی
برآورد
تخمین
evaluation ( علوم دارویی )
واژه مصوب: ارزشیابی
تعریف: بررسی ارتباط و اثربخشی و اثر نهایی ( impact ) برنامه ها در مقایسه با اهداف تعریف شدۀ آنها
analysis
assessment
estimation
opinion
ارزیابی 🏳️🏳️
Before filing for bankruptcy, it is advisable to get an evaluation done by a bankruptcy attorney
قبل از ثبت رسمی برای ورشکستگی، معقول است که یک ارزیابی توسط وکیل ( مربوط به امور ) ورشکستگی انجام شود

ارزشگذاری
روایی داشتن
ارزیابی؛ سنجش
تخمک گذاری

برآورد
بررسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس