evacuated

جمله های نمونه

1. a highly evacuated glass tube
لامپ شیشه ای که کاملا از هوا تهی شده است

2. children were evacuated to the country to be safe from bombardment
بچه ها را به دهات بردند تا از بمباران در امان باشند.

3. the russians evacuated moscow and retreated to gorky
روس ها مسکو را تخلیه کردند و به گورکی عقب نشینی نمودند.

پیشنهاد کاربران

Pepole were asked to evacuate and move higher places for safety
تخلیه شده
خالی از سکنه شده
باید با مثال معنی این کلمه را فهمید.
children were evacuated to the country to be safe from bombardment
بچه ها را به دهات بردند تا از بمباران در امان باشند.
می توان گفت :
تخلیه شده _ رفتند و. . . .

تهران به طور کامل تخلیه شده است
Tehran has been entirely evacuated