1. The Eurocentric ideology exists in almost all the commonwealth literary works, in which the East is represented biasedly and the Eastern people are marginalized.
[ترجمه گوگل]ایدئولوژی اروپامحور تقریباً در تمام آثار ادبی مشترک المنافع وجود دارد، که در آن شرق به طور مغرضانه نمایش داده می شود و مردم شرق به حاشیه رانده شده اند
[ترجمه ترگمان]ایدیولوژی Eurocentric تقریبا در تمام آثار ادبی کشورهای مشترک المنافع وجود دارد که در آن شرق نماینده biasedly و مردم مشرق زمین به حاشیه رانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ایدیولوژی Eurocentric تقریبا در تمام آثار ادبی کشورهای مشترک المنافع وجود دارد که در آن شرق نماینده biasedly و مردم مشرق زمین به حاشیه رانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Athens is credited through the Eurocentric perspective as the home of democracy as a political system.
[ترجمه گوگل]آتن از طریق دیدگاه اروپامحور به عنوان خانه دموکراسی به عنوان یک سیستم سیاسی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]آتن از دیدگاه Eurocentric به عنوان خانه دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آتن از دیدگاه Eurocentric به عنوان خانه دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Attachment theory is a Western Eurocentric based theory that focuses on the emotional aspects of the mother-infant relationship is and is considered foundational for healthy child development.
[ترجمه گوگل]تئوری دلبستگی یک نظریه مبتنی بر اروپامحور غربی است که بر جنبههای عاطفی رابطه مادر و نوزاد تمرکز دارد و برای رشد سالم کودک پایهای تلقی میشود
[ترجمه ترگمان]نظریه پیوست یک نظریه مبتنی بر Eurocentric غربی است که بر جنبه های عاطفی رابطه مادر - نوزاد تمرکز می کند و برای رشد کودک سالم، اساسی تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نظریه پیوست یک نظریه مبتنی بر Eurocentric غربی است که بر جنبه های عاطفی رابطه مادر - نوزاد تمرکز می کند و برای رشد کودک سالم، اساسی تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Globalization differs from modernization by relinquishing a Eurocentric teleology to accommodate the possibility of different historical trajectories in the unfolding of modernity.
[ترجمه گوگل]جهانی شدن با مدرنیزاسیون با کنار گذاشتن غایت شناسی اروپامحور برای تطبیق امکان مسیرهای تاریخی متفاوت در آشکار شدن مدرنیته متفاوت است
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی با صرف نظر کردن از یک teleology Eurocentric به منظور تطبیق دادن امکان مسیرهای تاریخی مختلف در حال باز شدن مدرنیته، از مدرنیزه شدن متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی با صرف نظر کردن از یک teleology Eurocentric به منظور تطبیق دادن امکان مسیرهای تاریخی مختلف در حال باز شدن مدرنیته، از مدرنیزه شدن متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Yet this is a very narrow, Eurocentric point of view; as a cultural entity vampires are an ancient, worldwide phenomenon.
[ترجمه گوگل]با این حال، این یک دیدگاه بسیار محدود و اروپایی محور است خون آشام ها به عنوان یک نهاد فرهنگی یک پدیده باستانی و جهانی هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک نقطه نظر بسیار محدود است؛ به عنوان یک موجودیت فرهنگی، خون آشام ها یک پدیده باستانی و جهانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک نقطه نظر بسیار محدود است؛ به عنوان یک موجودیت فرهنگی، خون آشام ها یک پدیده باستانی و جهانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In fact, both the Eurocentric approach with the personage of Hegel and Weber, and the China-centered approach representative of Frank and Pomeranz jointly indicate th.
[ترجمه گوگل]در واقع، هم رویکرد اروپامحور با شخصیت هگل و وبر و هم رویکرد چینمحور نماینده فرانک و پومرانز به طور مشترک نشان دهنده این هستند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، هر دو رویکرد Eurocentric با شخصیت هگل و وبر، و رویکرد مبتنی بر چین - محور فرانک و Pomeranz مشترکا نشانگر این موضوع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، هر دو رویکرد Eurocentric با شخصیت هگل و وبر، و رویکرد مبتنی بر چین - محور فرانک و Pomeranz مشترکا نشانگر این موضوع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Different from his contemporaries who held Eurocentric view of historiography, he accepted and introduced mathematical contributions of non-western traditions.
[ترجمه گوگل]او بر خلاف معاصرانش که دیدگاه اروپامحور از تاریخ نگاری داشتند، مشارکت های ریاضی سنت های غیر غربی را پذیرفت و معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]با معاصران خویش، که دیدگاه Eurocentric از تاریخ نگاری را در دست داشتند، او پذیرفت و اصول ریاضی سنت های غیر غربی را معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با معاصران خویش، که دیدگاه Eurocentric از تاریخ نگاری را در دست داشتند، او پذیرفت و اصول ریاضی سنت های غیر غربی را معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Second-wave western feminism has been dominated by racist and eurocentric assumptions.
[ترجمه گوگل]موج دوم فمینیسم غربی تحت سلطه مفروضات نژادپرستانه و اروپامحور بوده است
[ترجمه ترگمان]فمینیسم غربی با موج دوم بر مفروضات نژادپرستانه و eurocentric برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فمینیسم غربی با موج دوم بر مفروضات نژادپرستانه و eurocentric برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The reluctance in accepting this obvious fact comes from the Eurocentric conviction that the West holds a monopoly on science, logic, and clear thinking.
[ترجمه گوگل]اکراه در پذیرش این واقعیت آشکار ناشی از این اعتقاد اروپامحور است که غرب بر علم، منطق و تفکر روشن انحصار دارد
[ترجمه ترگمان]بی میلی در پذیرش این واقعیت آشکار از این اعتقاد راسخ سرچشمه می گیرد که غرب انحصار علم، منطق و تفکر شفاف را در اختیار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی میلی در پذیرش این واقعیت آشکار از این اعتقاد راسخ سرچشمه می گیرد که غرب انحصار علم، منطق و تفکر شفاف را در اختیار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To paraphrase, he said that in today's world a Eurocentric view of history is out of place.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، او گفت که در دنیای امروز، نگاه اروپامحور به تاریخ بیجا است
[ترجمه ترگمان]به گفته او، او گفت که در دنیای امروز یک دیدگاه Eurocentric از تاریخ وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به گفته او، او گفت که در دنیای امروز یک دیدگاه Eurocentric از تاریخ وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Why did Asian communication researchers fail to discontinue the dominance of Eurocentric communication paradigms?
[ترجمه گوگل]چرا محققان ارتباطات آسیایی نتوانستند سلطه پارادایم های ارتباطی اروپامحور را متوقف کنند؟
[ترجمه ترگمان]چرا محققان ارتباطات آسیا نتوانند سلطه الگوهای ارتباطی Eurocentric را قطع کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چرا محققان ارتباطات آسیا نتوانند سلطه الگوهای ارتباطی Eurocentric را قطع کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The disagreement on the creation of Chinese School in fact is Eurocentric, which results in the dilemma of disciplinary "aphasia".
[ترجمه گوگل]اختلاف نظر بر سر ایجاد مکتب چینی در واقع اروپایی محور است که منجر به معضل «آفازی» انضباطی می شود
[ترجمه ترگمان]عدم توافق بر سر ایجاد مدرسه چینی در واقع Eurocentric است که منجر به معضل \"aphasia\" انضباطی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم توافق بر سر ایجاد مدرسه چینی در واقع Eurocentric است که منجر به معضل \"aphasia\" انضباطی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید