eurasian

/jʊˈreɪʒn̩//jʊəˈreɪʒn̩/

معنی: اروپایی و اسیایی، از نژاد مختلط اروپایی و اسیایی
معانی دیگر: وابسته به اروسیا (اروپا - آسیا)، اروسیایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to Eurasia.

(2) تعریف: of both European and Asian ancestry.
اسم ( noun )
• : تعریف: a person of both European and Asian ancestry.

جمله های نمونه

1. She married into a leading Eurasian family in Hong Kong.
[ترجمه گوگل]او با یک خانواده پیشرو اوراسیایی در هنگ کنگ ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]او در یک خانواده برجسته اورآسیا در هنگ کنگ ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The breed is almost directly descended from the Eurasian wild boar.
[ترجمه گوگل]این نژاد تقریباً مستقیماً از گراز وحشی اوراسیا منشا می گیرد
[ترجمه ترگمان]نسل خونی تقریبا مستقیما از یک گراز وحشی فرود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tree seedlings, Eurasian migrants, and farm weeds all thrived along with the replanted prairie species.
[ترجمه گوگل]نهال های درختان، مهاجران اوراسیا و علف های هرز مزرعه همگی همراه با گونه های دشتی که دوباره کاشته شده بودند رشد کردند
[ترجمه ترگمان]نهال های درخت، مهاجران یورو آسیا، و علف های هرز مزرعه همگی همراه با علف زاری سرسبز روییده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pigeons, descendants of the wild Eurasian rock dove, also present a sanitation problem.
[ترجمه گوگل]کبوترها که از نوادگان کبوتر سنگی وحشی اوراسیا هستند نیز مشکل بهداشتی دارند
[ترجمه ترگمان]کبوترها، نوادگان the وحشی Eurasian، نیز یک مساله بهداشتی ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A gorgeous Eurasian man combs me out.
[ترجمه گوگل]یک مرد زیبای اوراسیایی من را شانه می کند
[ترجمه ترگمان]یه مرد پر زرق و برق منو تا بیرون همراهی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A small Eurasian finch(Carduelis carduelis)having brownish plumage with black wings boldly marked with yellow and a red patch across the face.
[ترجمه گوگل]یک فنچ کوچک اوراسیا (Carduelis carduelis) با پرهای قهوه ای مایل به قهوه ای با بال های سیاه که به طور جسورانه با رنگ زرد و یک لکه قرمز در سراسر صورت مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]پرنده کوچکی از اروسیه ای (Carduelis carduelis)که پره ای سیاه با بال های سیاه دارد، بارنگ زرد و یک لکه قرمز روی صورت مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Eurasian tree (Malus pumila) having alternate simple leaves and white or pink flowers.
[ترجمه گوگل]درخت اوراسیا (Malus pumila) دارای برگهای ساده متناوب و گلهای سفید یا صورتی
[ترجمه ترگمان]درخت Eurasian (Malus pumila)برگ های ساده و گله ای سفید یا صورتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eurasian walnut valued for its large edible nut and its hard richly figured wood; widely cultivated.
[ترجمه گوگل]گردوی اوراسیا به دلیل آجیل خوراکی درشت و چوب سخت و غنی آن ارزشمند است به طور گسترده کشت می شود
[ترجمه ترگمان]walnut اروسیه ای برای خوراک large گران بها بود و با آن همه چوب و چوب آن خیلی بزرگ بود، که به طور وسیعی تحصیل کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eurasian fern with simple lanceolate fronds.
[ترجمه گوگل]سرخس اوراسیا با برگهای نیزه ای ساده
[ترجمه ترگمان]سرخس های اروسیه ای با نیزه simple به باد رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eurasian mustard cultivated for its pungent seeds ; a source of table mustard and mustard oil.
[ترجمه گوگل]خردل اوراسیا برای دانه های تندش کشت می شود منبعی از خردل و روغن خردل
[ترجمه ترگمان]اروسیه ای پر از بذر تند خردل؛ یک منبع خردل و روغن خردل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The western Caucasus earthquake occurred on the Eurasian seismic belt.
[ترجمه گوگل]زمین لرزه غرب قفقاز در کمربند لرزه ای اوراسیا رخ داد
[ترجمه ترگمان]زمین لرزه غربی قفقاز در کمربند لرزه نگاری اوراسیا رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A perennial Eurasian herb ( Chelidonium majus ) having deeply divided leaves, showy yellow flowers, and yellow - orange latex.
[ترجمه گوگل]یک گیاه چند ساله اوراسیا (Chelidonium majus) دارای برگ های عمیق، گل های زرد خودنمایی و لاتکس زرد-نارنجی است
[ترجمه ترگمان]گیاه دائمی اورآسیا (Chelidonium majus)برگ ها، گله ای زرد درخشان، و لاتکس زرد - نارنجی را به طور عمیق تقسیم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "The new neuraminidase gene that came in from Eurasian swine is one we've never before seen circulating in humans," said Rambaut.
[ترجمه گوگل]رامبو می‌گوید: «ژن جدید نورآمینیداز که از خوک‌های اوراسیا وارد شد، ژنی است که قبلاً در انسان‌ها دیده نشده بود »
[ترجمه ترگمان]Rambaut گفت: \" ژن neuraminidase که از خوک Eurasian آورده شده است یکی است که قبلا ندیده بودیم در انسان ها رخ دهد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Eurasian sparrow smaller than the house sparrow.
[ترجمه گوگل]گنجشک اوراسیا کوچکتر از گنجشک خانگی
[ترجمه ترگمان]اروسیه ای کوچک تر از خانه گنجشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اروپایی و اسیایی (صفت)
eurasian

از نژاد مختلط اروپایی و اسیایی (صفت)
eurasian

انگلیسی به انگلیسی

• one of mixed european and asian parentage
of or pertaining to eurasia; of mixed european and asian parentage, having one parent from europe and one parent from asia
eurasian means concerned with or relating to both europe and asia.
a eurasian is a person who has one european and one asian parent; an old-fashioned use.

پیشنهاد کاربران

بپرس