euphemistically


باحسن تعبیر

جمله های نمونه

1. The prison is euphemistically called a "rehabilitation centre".
[ترجمه گوگل]این زندان در اصطلاح "مرکز بازپروری" نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این زندان به نام \"مرکز توان بخشی\" خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The prison camps were euphemistically called 'retraining centres'.
[ترجمه گوگل]اردوگاه‌های زندان به‌طور تعبیری «مراکز بازآموزی» نامیده می‌شدند
[ترجمه ترگمان]اردوگاه های زندانیان دوباره مراکز آموزشی نامیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The greying of the City, you could euphemistically call it.
[ترجمه گوگل]خاکستری شدن شهر را می‌توان به‌خوبی نامید
[ترجمه ترگمان]The که به رنگ خاکستری شهر درآمده بود، you بود که آن را euphemistically
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Euphemistically known as " legacy codes, " they were in fact far older . Mir.
[ترجمه گوگل]به طور مستعار به عنوان "رمزهای میراث" شناخته می شوند، آنها در واقع بسیار قدیمی تر بودند میر
[ترجمه ترگمان]euphemistically که به عنوان \"کده ای میراث\" شناخته می شود، در واقع بسیار مسن بودند میر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its people have long talked euphemistically of "resolving" their needs by finding unofficial ways round shortages and rules.
[ترجمه گوگل]مردم آن مدت‌هاست که به‌خوبی از «حل کردن» نیازهای خود با یافتن راه‌های غیررسمی دور کمبودها و قوانین صحبت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مردم این کشور مدت ها است که درباره \" حل نیازهای خود با یافتن راه های غیر رسمی پیرامون کمبودها و قوانین صحبت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As Jobs euphemistically said yesterday, "iTunes is leading the way. "
[ترجمه گوگل]همانطور که جابز دیروز به طور مستحکم گفت: "iTunes در حال پیشروی است "
[ترجمه ترگمان]همان طور که جابز euphemistically دیروز گفت، \" آی تیونز باعث رهبری این راه خواهد شد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His violent death was euphemistically referred to as a passing away.
[ترجمه گوگل]مرگ خشونت آمیز او به طور مستمع به عنوان یک درگذشت نامیده می شد
[ترجمه ترگمان]مرگ شدید او را پشت سر گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Users are forced to do what is euphemistically called a " custom install "
[ترجمه گوگل]کاربران مجبور می شوند کاری را انجام دهند که به طور مستحب "نصب سفارشی" نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]کاربران مجبور به انجام کاری هستند که \"نصب سفارشی\" نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wujiang Road, once euphemistically called Love Lane, was a center for prostitution in prewar Shanghai and was later known for its snack stalls.
[ترجمه گوگل]جاده Wujiang، که زمانی به طور مستعار به نام Love Lane نامیده می شد، مرکزی برای فحشا در شانگهای قبل از جنگ بود و بعدها به خاطر دکه های خوراکی اش شناخته شد
[ترجمه ترگمان]جاده Wujiang که زمانی \"عشق لین\" نامیده می شد، مرکز فحشا در جنگ قبل از جنگ در شانگهای بود و بعدها به خاطر غرفه های میان وعده معروف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. " Queer " is the word often used euphemistically for " mad ".
[ترجمه گوگل]"دگرباش" کلمه ای است که اغلب به صورت مستعار برای "دیوانه" استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]واژه \"غریب\" اغلب برای \"دیوانه\" به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was grateful, as I had never before experienced what is euphemistically called a hangover.
[ترجمه گوگل]سپاسگزار بودم، زیرا قبلاً چیزی را تجربه نکرده بودم که اصطلاحاً خماری نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]من سپاسگزار بودم، همان طور که قبلا هرگز تجربه نکرده بودم که euphemistically به اصطلاح خماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her boys were always in the throes of what she euphemistically called summer colic.
[ترجمه گوگل]پسرانش همیشه در تنگنای چیزی بودند که او به تعبیر او قولنج تابستانی می نامید
[ترجمه ترگمان]بچه های او همیشه در گیر افتادن چیزی بودند که روزه ای colic را پیش بینی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No company ever announces layoffs. They are referred to euphemistically as restructuring or operational streamlining and are used to justify an obligation to help an organization remain competitive.
[ترجمه گوگل]هیچ شرکتی هرگز اخراج را اعلام نمی کند آنها به طور مستمع به عنوان تجدید ساختار یا ساده سازی عملیاتی نامیده می شوند و برای توجیه تعهد برای کمک به سازمان برای حفظ رقابت استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]هیچ شرکتی اخراج اخراج را اعلام نمی کند آن ها به euphemistically به عنوان بازسازی و یا streamlining عملیاتی منسوب هستند و برای توجیه یک تعهد برای کمک به یک سازمان مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The only a priori intellectual honest and rational investment strategy is, euphemistically, to sample the field widely–or better known as "spray and pray".
[ترجمه گوگل]تنها راهبرد سرمایه‌گذاری عقلانی و صادقانه پیشینی، به‌طور فخرآمیز، نمونه‌برداری گسترده از این حوزه است – یا بهتر به عنوان «اسپری و دعا» شناخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]تنها یک استراتژی سرمایه گذاری صادق و منطقی و عقلانی،، است که به طور گسترده به عنوان \"اسپری و عبادت\" شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a euphemistic manner, by means of a euphemism

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : euphemism
صفت ( adjective ) : euphemistic
قید ( adverb ) : euphemistically
به طور ضمنی، به طور تلویحی
به عبارت بهتر

به عبارتی

بپرس