• : تعریف: to speak or write high praise of; write or deliver a eulogy about. • متضاد: criticize, denounce, execrate, vilify
- Many famous people eulogized the statesman at his funeral.
[ترجمه گوگل] بسیاری از افراد مشهور در مراسم تشییع جنازه این دولتمرد را تمجید کردند [ترجمه ترگمان] بسیاری از مردم معروف در مراسم تدفین او سیاست مدار را به قتل رساندند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Critics everywhere have eulogized her new novel.
[ترجمه کریم نصر] در همه جا منتقدان رمان تازه او را ستوده اند
|
[ترجمه گوگل]منتقدان در همه جا از رمان جدید او تمجید کرده اند [ترجمه ترگمان]منتقدان همه جا رمان جدید او را منتشر کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The poem does not eulogize the dead soldiers.
[ترجمه گوگل]شعر از سربازان مرده تمجید نمی کند [ترجمه ترگمان]این شعر سربازان مرده را زنده نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Barry Davies eulogized Keegan's part in the operation.
[ترجمه کریم نصر] بری دیویس نقش کیگان در این عملیات را ستوده است.
|
[ترجمه گوگل]بری دیویس از نقش کیگان در عملیات تمجید کرد [ترجمه ترگمان]بری دیویس در این عملیات شرکت داشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They eulogized over the breathtaking views.
[ترجمه گوگل]آنها از مناظر خیره کننده تمجید کردند [ترجمه ترگمان]آن ها به مناظر نفس گیر نزدیک شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Leaders from around the world eulogized the Egyptian president.
[ترجمه گوگل]رهبران سراسر جهان از رئیس جمهور مصر تمجید کردند [ترجمه ترگمان]رهبران از سراسر جهان به رئیس جمهور مصر هشدار دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The fallen soldiers were eulogized as heroes.
[ترجمه گوگل]سربازان کشته شده به عنوان قهرمانان تجلیل شدند [ترجمه ترگمان]سربازان سقوط می کردند، مثل قهرمان ها [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was eulogized as a hero.
[ترجمه گوگل]او را به عنوان یک قهرمان ستودند [ترجمه ترگمان] اون مثل یه قهرمان رفتار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Commentators are eulogizing about the 17-year-old left-hander.
[ترجمه گوگل]مفسران در مورد این چپ دست 17 ساله تمجید می کنند [ترجمه ترگمان]مفسرین در مورد این گروه ۱۷ ساله چپ گرای ۱۷ ساله بدبین هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wilkes was eulogized as a caring, helpful man and a good father.
[ترجمه گوگل]ویلکس به عنوان یک مرد دلسوز، کمک کننده و یک پدر خوب مورد تحسین قرار گرفت [ترجمه ترگمان]اشلی ویلکز، به عنوان یک مرد مهربان و پدر خوبی به دنیا آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Lulu appeared before royalty and was eulogized in Punch.
[ترجمه گوگل]لولو قبل از سلطنت ظاهر شد و در پانچ مورد ستایش قرار گرفت [ترجمه ترگمان]لولو در برابر خاندان سلطنتی ظاهر شد و در پانچ تکرار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Why should we not eulogize the people, the creators of the history of mankind?
[ترجمه گوگل]چرا نباید از مردم، خالقان تاریخ بشریت تمجید کنیم؟ [ترجمه ترگمان]چرا ما نباید مردم، سازندگان تاریخ بشر را تحت تاثیر قرار دهیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It can surmount obstacles, eulogize differences, stimulate inspirations and bring about instructive effects and wealth.
[ترجمه گوگل]می تواند بر موانع غلبه کند، تفاوت ها را ستایش کند، الهامات را برانگیزد و تأثیرات آموزنده و ثروت به ارمغان آورد [ترجمه ترگمان]این برنامه می تواند بر موانع، اختلافات eulogize، تحریک الهامات و ایجاد اثرات و ثروت آموزنده غلبه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is not good to eulogize them on the occasion of their retirement.
[ترجمه گوگل]خوب نیست به مناسبت بازنشستگی از آنها مداحی کنیم [ترجمه ترگمان]صلاح در این است که آن ها را به مناسبت دوران retirement eulogize [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I eulogize the tall and straight trunk of the white poplar.
[ترجمه گوگل]تنه بلند و راست صنوبر سفید را می ستایم [ترجمه ترگمان]تنه بلند و راست درخت سپیدار را باز کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• speak in praise of someone; write or speak a eulogy (also eulogise) if you eulogize over something or eulogize it, you praise it very much; a formal word.
پیشنهاد کاربران
1. مدح کردن. مدح گفتن 2. ستایش کردن. تحسین کردن. تمجید کردن مثال: He eulogized his wife. او همسرش را تحسین کرد.