eulogize

/ˈjuːləˌdʒaɪz//ˈjuːlədʒaɪz/

معنی: تشویق کردن، ستودن، ستایش کردن، مداحی کردن، مدح کردن
معانی دیگر: (در تعریف از کسی) مدیحه نوشتن، مدیحه سرایی کردن، ستایه نگاری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: eulogizes, eulogizing, eulogized
مشتقات: eulogist (n.), eulogizer (n.)
• : تعریف: to speak or write high praise of; write or deliver a eulogy about.
متضاد: criticize, denounce, execrate, vilify

- Many famous people eulogized the statesman at his funeral.
[ترجمه گوگل] بسیاری از افراد مشهور در مراسم تشییع جنازه این دولتمرد را تمجید کردند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از مردم معروف در مراسم تدفین او سیاست مدار را به قتل رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Critics everywhere have eulogized her new novel.
[ترجمه کریم نصر] در همه جا منتقدان رمان تازه او را ستوده اند
|
[ترجمه گوگل]منتقدان در همه جا از رمان جدید او تمجید کرده اند
[ترجمه ترگمان]منتقدان همه جا رمان جدید او را منتشر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The poem does not eulogize the dead soldiers.
[ترجمه گوگل]شعر از سربازان مرده تمجید نمی کند
[ترجمه ترگمان]این شعر سربازان مرده را زنده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Barry Davies eulogized Keegan's part in the operation.
[ترجمه کریم نصر] بری دیویس نقش کیگان در این عملیات را ستوده است.
|
[ترجمه گوگل]بری دیویس از نقش کیگان در عملیات تمجید کرد
[ترجمه ترگمان]بری دیویس در این عملیات شرکت داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They eulogized over the breathtaking views.
[ترجمه گوگل]آنها از مناظر خیره کننده تمجید کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به مناظر نفس گیر نزدیک شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Leaders from around the world eulogized the Egyptian president.
[ترجمه گوگل]رهبران سراسر جهان از رئیس جمهور مصر تمجید کردند
[ترجمه ترگمان]رهبران از سراسر جهان به رئیس جمهور مصر هشدار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fallen soldiers were eulogized as heroes.
[ترجمه گوگل]سربازان کشته شده به عنوان قهرمانان تجلیل شدند
[ترجمه ترگمان]سربازان سقوط می کردند، مثل قهرمان ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was eulogized as a hero.
[ترجمه گوگل]او را به عنوان یک قهرمان ستودند
[ترجمه ترگمان] اون مثل یه قهرمان رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Commentators are eulogizing about the 17-year-old left-hander.
[ترجمه گوگل]مفسران در مورد این چپ دست 17 ساله تمجید می کنند
[ترجمه ترگمان]مفسرین در مورد این گروه ۱۷ ساله چپ گرای ۱۷ ساله بدبین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wilkes was eulogized as a caring, helpful man and a good father.
[ترجمه گوگل]ویلکس به عنوان یک مرد دلسوز، کمک کننده و یک پدر خوب مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اشلی ویلکز، به عنوان یک مرد مهربان و پدر خوبی به دنیا آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lulu appeared before royalty and was eulogized in Punch.
[ترجمه گوگل]لولو قبل از سلطنت ظاهر شد و در پانچ مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]لولو در برابر خاندان سلطنتی ظاهر شد و در پانچ تکرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why should we not eulogize the people, the creators of the history of mankind?
[ترجمه گوگل]چرا نباید از مردم، خالقان تاریخ بشریت تمجید کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چرا ما نباید مردم، سازندگان تاریخ بشر را تحت تاثیر قرار دهیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It can surmount obstacles, eulogize differences, stimulate inspirations and bring about instructive effects and wealth.
[ترجمه گوگل]می تواند بر موانع غلبه کند، تفاوت ها را ستایش کند، الهامات را برانگیزد و تأثیرات آموزنده و ثروت به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]این برنامه می تواند بر موانع، اختلافات eulogize، تحریک الهامات و ایجاد اثرات و ثروت آموزنده غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is not good to eulogize them on the occasion of their retirement.
[ترجمه گوگل]خوب نیست به مناسبت بازنشستگی از آنها مداحی کنیم
[ترجمه ترگمان]صلاح در این است که آن ها را به مناسبت دوران retirement eulogize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I eulogize the tall and straight trunk of the white poplar.
[ترجمه گوگل]تنه بلند و راست صنوبر سفید را می ستایم
[ترجمه ترگمان]تنه بلند و راست درخت سپیدار را باز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تشویق کردن (فعل)
abet, encourage, cheer, countenance, patronize, eulogize, inspirit, grace

ستودن (فعل)
eulogize, praise, worship, adore, commend, extol, glorify, glory

ستایش کردن (فعل)
eulogize, praise, worship, adore, commend, glorify, pay tribute, laud

مداحی کردن (فعل)
eulogize, adulate

مدح کردن (فعل)
eulogize, laud

انگلیسی به انگلیسی

• speak in praise of someone; write or speak a eulogy (also eulogise)
if you eulogize over something or eulogize it, you praise it very much; a formal word.

پیشنهاد کاربران

1. مدح کردن. مدح گفتن 2. ستایش کردن. تحسین کردن. تمجید کردن
مثال:
He eulogized his wife.
او همسرش را تحسین کرد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : eulogize
✅️ اسم ( noun ) : eulogy
✅️ صفت ( adjective ) : eulogistic
✅️ قید ( adverb ) : eulogistically
( با عرض پوزش ) در رثای کسی سخن گفتن
*تملق کردن
*در رسای کسی سخن گفتن

بپرس