1. Once eukaryotes had evolved, it seems that opportunities for genetic exchange would have been severely limited.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یوکاریوت ها تکامل پیدا کردند، به نظر می رسد که فرصت های تبادل ژنتیکی به شدت محدود می شد
[ترجمه ترگمان]زمانی که eukaryotes تکامل یافته است، به نظر می رسد که فرصت ها برای تبادل ژنتیکی به شدت محدود شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Prokaryote cells evolved first and gave rise to eukaryote cells.
[ترجمه گوگل]سلول های پروکاریوت ابتدا تکامل یافتند و سلول های یوکاریوتی را به وجود آوردند
[ترجمه ترگمان]سلول های Prokaryote ابتدا رشد کردند و سلول های eukaryote را افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As a late-branching eukaryote, G. lamblia may have special mechanisms for regulating gene expression which differ from other eukaryotes.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک یوکاریوت دیر شاخه، G lamblia ممکن است مکانیسم های خاصی برای تنظیم بیان ژن داشته باشد که با سایر یوکاریوت ها متفاوت است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک eukaryote انشعابی دیر، G lamblia ممکن است مکانیسم های خاصی برای تنظیم بیان ژن داشته باشند که از eukaryotes دیگر متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Eukaryote --- A unicellular or multicellular organism in which the cells have a nucleus with a nuclear membrane and other specialized characteristics. See also prokaryote.
[ترجمه گوگل]یوکاریوت --- یک موجود تک سلولی یا چند سلولی که در آن سلول ها دارای هسته ای با غشای هسته ای و سایر ویژگی های تخصصی هستند به پروکاریوت نیز مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]eukaryote - - یک ارگانیسم unicellular یا چند سلولی که در آن سلول های دارای هسته با غشا هسته ای و دیگر ویژگی های تخصصی هستند همچنین prokaryote را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They generally reside in eukaryote and take part in the regulation of various physiological and pathological pathways such as cell differentiation, proliferation, and apoptosis.
[ترجمه گوگل]آنها به طور کلی در یوکاریوت زندگی می کنند و در تنظیم مسیرهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیک مختلف مانند تمایز سلولی، تکثیر و آپوپتوز شرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور کلی در eukaryote ساکن هستند و در تنظیم مسیرهای مختلف فیزیولوژیکی و pathological مثل تمایز سلولی، تکثیر و آپوپتوز شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is this nucleus that gives the eukaryote—literally, true nucleus—its name.
[ترجمه گوگل]این هسته است که به یوکاریوت - به معنای واقعی کلمه، هسته واقعی - نام خود را می دهد
[ترجمه ترگمان]این هسته است که به eukaryote - به معنای واقعی - نام آن را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The regulation of cell cycle in eukaryote is an important research field in cell biology. Cell cycle control is considered essential for normal growth, development and differentiation.
[ترجمه گوگل]تنظیم چرخه سلولی در یوکاریوت یک زمینه تحقیقاتی مهم در زیست شناسی سلولی است کنترل چرخه سلولی برای رشد، تکامل و تمایز طبیعی ضروری است
[ترجمه ترگمان]تنظیم چرخه سلولی در eukaryote یک میدان تحقیق مهم در زیست شناسی سلولی است کنترل چرخه سلولی برای رشد نرمال، توسعه و تمایز ضروری در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Yeast, the simplest eukaryote, had been the model for studying the complex physiology of higher eukaryotes, including humans.
[ترجمه گوگل]مخمر، ساده ترین یوکاریوت، مدلی برای مطالعه فیزیولوژی پیچیده یوکاریوت های بالاتر از جمله انسان بوده است
[ترجمه ترگمان]Yeast، ساده ترین eukaryote، الگویی برای مطالعه فیزیولوژی پیچیده یوکاریوت ها از جمله انسان ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We are part of the rest, and are collectively called the eukaryotes.
[ترجمه گوگل]ما بخشی از بقیه هستیم و در مجموع یوکاریوت نامیده می شویم
[ترجمه ترگمان]ما بخشی از بقیه هستیم و به طور جمعی the نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Using distance, parsimony and maximum-likelihood methods the overall picture of eukaryote small-subunit rRNA phylogeny remains unchanged.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روشهای فاصله، صرفهجویی و حداکثر احتمال، تصویر کلی فیلوژنی rRNA زیر واحد کوچک یوکاریوت بدون تغییر باقی میماند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فاصله، صرفه جویی و روش حداکثر احتمال، تصویر کلی از یک زیرواحد بتای کوچک به طور کلی بدون تغییر باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Accordingly, we are still unable to define the origin of mitochondrial introns and their distribution throughout eukaryotes.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، ما هنوز قادر به تعریف منشا اینترون های میتوکندری و توزیع آنها در سراسر یوکاریوت ها نیستیم
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، ما هنوز قادر به تعریف منشا of میتوکندری و توزیع آن ها در eukaryotes نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The longitudinal slit probably has the function of releasing endospore. From the complicated structure, it can be inferred that these organisms might be of eukaryote.
[ترجمه گوگل]شکاف طولی احتمالاً وظیفه آزادسازی اندوسپور را دارد از ساختار پیچیده، می توان استنباط کرد که این موجودات ممکن است از یوکاریوت باشند
[ترجمه ترگمان]شکاف طولی به احتمال زیاد تابع آزاد کردن endospore است از ساختار پیچیده، می توان استنباط کرد که این ارگانیسم ها ممکن است از eukaryote باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The evolution of Giardia has commanded a level of attention matched by few other organisms because it differs from the"text-book" eukaryote in many ways.
[ترجمه گوگل]تکامل ژیاردیا سطحی از توجه را به خود جلب کرده است که با تعداد کمی از موجودات دیگر مطابقت دارد زیرا از بسیاری جهات با یوکاریوت "کتاب درسی" متفاوت است
[ترجمه ترگمان]تکامل of، سطحی از توجه را که توسط تعداد کمی از ارگانیسم های دیگر تطبیق داده شده است، به این دلیل که از \"کتاب\" به طرق مختلف متفاوت است، مشخص کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The most fundamental dividing line between living organisms is that between prokaryote and eukaryote cells.
[ترجمه گوگل]اساسی ترین خط تقسیم بین موجودات زنده خط بین سلول های پروکاریوت و یوکاریوت است
[ترجمه ترگمان]The خط جداکننده بین ارگانیسم های زنده بین سلول های prokaryote و eukaryote است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید