etiquette

/ˈetəkət//ˈetɪket/

معنی: اداب، رسوم، علم اداب معاشرت، ایین معاشرت
معانی دیگر: (رفتار و مراسمی که طبق سنت یا قرارداد اجتماعی مقبول می باشد) آداب، مبادی آداب، آدابدانی، آیین همزیستی، آداب معاشرت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: accepted or prescribed forms of behavior, courtesies, and ceremonies in society or a profession.
مترادف: amenities, behavior, conduct, convention, manners, proprieties, protocol
مشابه: civility, courtesy, decorum, form, gentility, manner, procedure, propriety, refinement, rule

جمله های نمونه

1. dinner-table etiquette
آداب میز نهارخوری

2. diplomatic etiquette
آداب (یا نزاکت) دیپلماسی

3. medical etiquette
آداب حرفه ی پزشکی (آداب مورد پسند در حرفه ی پزشکی)

4. observant of the rules of etiquette
پایبند آداب معاشرت

5. If society were a train, the etiquette would be the rails along which only the train could rumble forth; if society were a state coach, the etuquette would be the wheels and axis on which only the coach could roll forward.
[ترجمه سید زاهد میرمرسلی] اگر جامعه را به یک ترن تشبیه کنیم آداب و رسوم در حکم ریلی خواهد بود که ترن ( همانجامعه ) در طول مسیر آن حرکت خواهد کرد.
|
[ترجمه گوگل]اگر جامعه یک قطار بود، آداب معاشرت، ریل هایی بود که فقط قطار می توانست در آن غوغا کند اگر جامعه یک مربی دولتی بود، آداب و رسوم، چرخ و محوری بود که فقط مربی می توانست روی آن بچرخد
[ترجمه ترگمان]اگر جامعه یک قطار بود، در امتداد خط آهن تنها قطار حرکت می کرد؛ اگر جامعه یک مربی دولتی بود، etuquette چرخ ها و axis بود که تنها مربی می توانست به جلو حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He showed his contempt for social etiquette by not wearing a tie.
[ترجمه گوگل]او با نبستن کراوات تحقیر خود را نسبت به آداب معاشرت نشان داد
[ترجمه ترگمان]به خاطر رعایت آداب معاشرت با کراوات خود را نسبت به آداب معاشرت نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. etiquette dictates that men cannot sit while women are standing.
[ترجمه گوگل]آداب معاشرت حکم می کند که مردان نمی توانند در حالی که زنان ایستاده اند بنشینند
[ترجمه ترگمان]آداب معاشرت نشان می دهد که مردان نمی توانند در حالی که زنان ایستاده اند، بنشینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is an expert on matters of etiquette.
[ترجمه گوگل]او در مسائل آداب معاشرت صاحب نظر است
[ترجمه ترگمان]او متخصص مسائل مربوط به آداب معاشرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Diplomatic etiquette forbids calling for the death of a national leader.
[ترجمه گوگل]آداب دیپلماتیک دعوت به مرگ یک رهبر ملی را ممنوع می کند
[ترجمه ترگمان]اتیکت دیپلماتیک فراخوانی برای مرگ یک رهبر ملی را منع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's a real stickler for etiquette, so you'd better ask her advice.
[ترجمه گوگل]او واقعاً به آداب معاشرت علاقه دارد، بنابراین بهتر است از او راهنمایی بخواهید
[ترجمه ترگمان]او در مورد آداب معاشرت زیاد سخت گیری می کند، بنابراین بهتر است از او مشورت بخواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He had breached etiquette by not informing his superiors of his decision.
[ترجمه گوگل]او با اطلاع ندادن تصمیم خود به مافوق خود، آداب معاشرت را زیر پا گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]او به آداب معاشرت با مافوق خود در این تصمیم رخنه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rules of etiquette are not so strict nowadays.
[ترجمه گوگل]قوانین آداب معاشرت امروزه چندان سختگیرانه نیست
[ترجمه ترگمان]امروزه قوانین آداب و رسوم چندان شدید نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Etiquette was considered very important in Victorian England.
[ترجمه گوگل]آداب معاشرت در انگلستان دوره ویکتوریا بسیار مهم تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]اتیکت در انگلستان ویکتوریایی خیلی مهم تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The station etiquette of the suburban commuter was quite distinctive.
[ترجمه گوگل]آداب ایستگاه مسافربری حومه شهر کاملاً متمایز بود
[ترجمه ترگمان]آداب و رسوم اشرافی حومه شهر کاملا متمایز و متمایز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Etiquette requires more or less continuous competition among diners to keep one another's tea-cups topped up.
[ترجمه گوگل]آداب معاشرت مستلزم رقابت کم و بیش مستمر بین افراد ناهارخوری برای پرکردن فنجان های چای یکدیگر است
[ترجمه ترگمان]اتیکت به رقابت مداوم و یا کم تر در میان افراد برای نگه داشتن یک فنجان چای دیگر نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اداب (اسم)
ceremonial, mores, habitude, etiquette, rite

رسوم (اسم)
manner, mores, etiquette

علم اداب معاشرت (اسم)
etiquette, kith

ایین معاشرت (اسم)
etiquette

انگلیسی به انگلیسی

• rules which govern social behavior
etiquette is a set of customs and rules for polite behaviour in particular classes of people or professions.

پیشنهاد کاربران

1. آداب معاشرت 2. آداب. رسوم. راه و رسم. آیین 3. تشریفات 4. ضوابط اخلاقی. اخلاق
مثال:
How should I conduct myself at these dinners? I know nothing about etiquette.
در این شام ها و {مهمانی ها} من چطور باید رفتار کنم؟ من چیزی درباره ی آداب معاشرت نمی دانم.
manners
formalities
نزاکت
معنی اصلی اتیکت یعنی آداب و رسوم معاشرت. ولی در ایران به معنای برچسب قیمت و نام نمایی که کارکنان روی لباس خود میزنند هم میدهد. اما معنی اصلی آن میشود آداب معاشرت.
نام نما که 12 لایک خورده غلطه ، این معنیه که واسه کلمه ( اتیکت ) تو ایران رایجه فقط
etiquette ( روابط عمومی و تبلیغات بازرگانی )
واژه مصوب: آداب
تعریف: آداب ناظر بر کنش و رفتار و لباس پوشیدن در خلال کسب وکار و فعالیت های اجتماعی گوناگون
آداب معاشرت
اداب و رسوم
e. g. How should I conduct myself at these dinners? I know nothing about etiquette
چطور/چه شکلی باید رفتار کنم تو این مهمونی ؟ من هیچی از آداب رسوم اینجور مراسم ها نمی دونم
عرف
نام نما،
قطعه ای پلاستیکی یا فلزی که نام و نام خانوادگی برخی از کارمندان دولت، شرکت های خصوصی یا نظامیان که با مردم در تماس بوده و شناسایی آنان با نام و نام خانوادگی ضرورت دارد روی آن نوشته شده و با سنجاق و یا آهنربا در قسمت بالای جیب سمت چپ پیراهنشان نصب می گردد.
آداب، منش، طرز عملکرد
the formal rules of correct or polite behaviour in society, among members of a particular profession or in a particular area of activity ( oxford )
ضوابط و قواعد رفتاری
مثل ضوابط و اصول صحیح استفاده از موبایل و. . .
Cell phone etiquette
رفتار صحیح در جامعه
Rules for polite behavior in society or in a particular group
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس