ethos

/ˈiːθas//ˈiːθɒs/

معنی: صفات و شخصیت انسان
معانی دیگر: (رفتار و باورها و روش های مشخص کننده ی فرد یا گروه) خصلت، منش، فروزه، ویژگی (فردی یا گروهی)، خصیصه، عادات ورسوم قومی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the basic underlying attitudes and beliefs of a group, movement, or culture, which give it its character.
مترادف: mentality
مشابه: ideology

- He was reared in an ethos of race prejudice.
[ترجمه گوگل] او در روحیه تعصب نژادی پرورش یافت
[ترجمه ترگمان] اون توی یه رسوم قدیمی نژاد اصیل تربیت شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They were as far removed from the ethos of terrorism as you could imagine.
[ترجمه گوگل]آن‌ها تا آنجا که می‌توانید تصور کنید از اخلاق تروریسم دور بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها تا جایی که می توانید از شخصیت تروریسم دوری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ethos of the traditional family firm is under threat.
[ترجمه گوگل]اخلاق شرکت خانوادگی سنتی در معرض تهدید است
[ترجمه ترگمان]شخصیت یک شرکت خانوادگی سنتی تحت تهدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The whole ethos of the hotel is effortless service.
[ترجمه گوگل]تمام اخلاق هتل خدمات بدون زحمت است
[ترجمه ترگمان]تمام ویژگی های این هتل بدون تلاش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His book captures exactly the ethos of Elizabethan England.
[ترجمه گوگل]کتاب او دقیقاً اخلاق انگلستان الیزابتی را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]کتاب او دقیقا خصوصیات انگلستان عصر الیزابت را ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ethos of psychiatry suits the marketing of Western drugs and fails to address racism.
[ترجمه گوگل]اخلاق روانپزشکی برای بازاریابی داروهای غربی مناسب است و در رسیدگی به نژادپرستی ناکام است
[ترجمه ترگمان]شخصیت روان پزشکی برای بازاریابی داروهای غربی مناسب است و نژاد پرستی را حل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The structure and ethos of the village community remained pivotal to the whole system.
[ترجمه گوگل]ساختار و اخلاق جامعه روستا برای کل سیستم محوری باقی ماند
[ترجمه ترگمان]ساختار و ویژگی های جامعه روستا برای کل سیستم، محوری باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The revolution in the ethos of agriculture must also involve the farmers' unions.
[ترجمه گوگل]انقلاب در اخلاق کشاورزی باید اتحادیه های کشاورزان را نیز درگیر کند
[ترجمه ترگمان]انقلاب در خصایص کشاورزی نیز باید شامل اتحادیه های کشاورزان نیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their different ethos was illustrated by the difference in the virtues which they celebrated.
[ترجمه گوگل]اخلاق متفاوت آنها با تفاوت در فضایل که آنها را جشن می گرفتند نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]اخلاق متفاوت آن ها با تفاوت در the که در آن جشن گرفته بودند، نشان داده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rather it was the whole ethos of the monarchy which was felt to be dowdy and second-rate.
[ترجمه گوگل]بلکه این کلیت اخلاق سلطنتی بود که احساس می‌شد جهنمی و درجه دوم است
[ترجمه ترگمان]بلکه تمام خصوصیات سلطنت سلطنتی بود که احساس می شد که زشت و second باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Governors are responsible for the ethos and general direction of the school.
[ترجمه گوگل]فرمانداران مسئول اخلاق و هدایت کلی مدرسه هستند
[ترجمه ترگمان]فرمانداران مسئول اخلاق و جهت کلی مدرسه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Western art reflected the ethos of its society as surely as Soviet art.
[ترجمه گوگل]هنر غربی منعکس کننده اخلاق جامعه خود به همان اندازه هنر شوروی بود
[ترجمه ترگمان]هنر غرب نیز اخلاق جامعه خود را به عنوان هنر شوروی نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What should remain constant is ethos.
[ترجمه گوگل]آنچه باید ثابت بماند، اخلاق است
[ترجمه ترگمان]آنچه باید ثابت باقی بماند، ethos است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The path he saw himself taking in his research seemed directly opposed to the ethos of the department.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید راهی که او در تحقیقات خود در پیش گرفته بود، مستقیماً با اخلاق بخش مخالف بود
[ترجمه ترگمان]مسیری که او در تحقیقاتش دیده بود مستقیما بر خلاف رسم و رسوم این اداره به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do schools pay sufficient attention to the match between the taught health education curriculum and the hidden curriculum of the school ethos?
[ترجمه گوگل]آیا مدارس به تطابق بین برنامه درسی آموزش بهداشت تدریس شده و برنامه درسی پنهان اخلاق مدرسه توجه کافی دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا مدارس توجه کافی به تطابق میان برنامه درسی آموزش بهداشت و برنامه آموزشی پنهان این مدرسه دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As any teacher can tell you, this is made much easier when the entire school works together to build this ethos.
[ترجمه گوگل]همانطور که هر معلمی می تواند به شما بگوید، وقتی کل مدرسه برای ایجاد این اخلاق با هم همکاری می کند، این کار بسیار آسان تر می شود
[ترجمه ترگمان]همانطور که هر معلم می تواند به شما بگوید، وقتی کل مدرسه با هم کار می کنند تا این شخصیت را بسازند، این کار بسیار آسان تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صفات و شخصیت انسان (اسم)
ethos

انگلیسی به انگلیسی

• (anthropology) characteristic nature of a people or community or era; natural disposition of a people or community
the ethos of a group of people is the set of ideas and attitudes associated with it.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Underlying character of a culture, group, etc. 🌐
🔍 مترادف: Spirit
✅ مثال: The company's ethos focuses on sustainability and ethical practices.
Cambridge Dictionary: Ethos = the set of beliefs, ideas, etc. about the . social behaviour and relationships of a person or group:
خُلقیات، مرام، صفات ویژگی های فردی یا گروهی
Ex: Violence is part of their ethos.
بهترین ترجمه :شیوه نامه، نظام رفتاری، نظام اخلاقی، مرام گروهی، اصول اخلاقی، اصول رفتاری
community in which people lived according to
an ethos of sharing and caring
جامعه ای که مردم در آن طبق اصولِ رفتاریِ مراقبت و اشتراک زندگی میکردند.
...
[مشاهده متن کامل]

What should remain constant is ethos.
اصولِ رفتاری آن چیزی است که بایستی باثبات باقی بماند.

عادات ورسوم قومی
the set of ideas and moral attitudes that are typical
of a particular group:
a community in which people lived according to an ethos of sharing and caring
مثال؛
For example, a political party might have an ethos of equality and social justice.
In a discussion about business ethics, someone might argue, “The company’s ethos should prioritize transparency and accountability. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person might describe their personal ethos as, “I believe in hard work, integrity, and treating others with respect. ”

۱. خلقیات. روحیات. طرز فکر ۲. ویژگی. خصیصه. خصلت
مثال:
His book captures exactly the ethos of Elizabethan England.
کتاب او دقیقا ویژگی {و خصیصه} دوران ملکه الیزابت در انگلستان را ثبت می کند.
Populism and polarization are also undermining the ethos of consensus - building and inclusive governance
پوپولیسم و دوقطبی سازی نیز روحیه اجماع سازی و حکومت فراگیر را تضعیف می کند
*توی این جمله معنی روحیه میده*
خویگان: این معادل در ترجمه کتاب بازیابی روشنگری اثر اریک برونر توسط حسن مرتضوی ارائه شده است.
مرام نامه
مذاق
خلقیات
ویژگی ها
مرام: این معادل در کتاب یکپارچگی دانش، توسط دکتر محجوب به کار رفته است.
شیوه‎ی هستی و وجهِ وجودیِ فرد
مشخصه
اخلاق
رسم
خلق و خو، روحیه، طبع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس