ethnographic

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the branch of anthropology that deals with the description of specific cultures.

جمله های نمونه

1. Benson made an ethnographic study of interracial families in Brixton, London.
[ترجمه گوگل]بنسون یک مطالعه قوم‌نگاری در مورد خانواده‌های نژادی در بریکستون لندن انجام داد
[ترجمه ترگمان]بنسون یک مطالعه قوم شناختی از interracial خانواده در بریکستون در لندن انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such an assumption underlies the ethnographic papers in this volume, and the argument will be further elaborated below.
[ترجمه گوگل]چنین فرضی زیربنای مقالات قوم نگارانه در این جلد است، و این استدلال در ادامه بیشتر توضیح داده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]چنین فرضی اساس مقالات قوم شناختی در این حجم است، و بحث در پایین به تفصیل شرح داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This has generated considerable concern about the ethnographic experience itself, and specifically about the subjective nature of the process.
[ترجمه گوگل]این نگرانی قابل توجهی را در مورد خود تجربه قوم نگاری و به ویژه در مورد ماهیت ذهنی این فرآیند ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]این مساله باعث نگرانی قابل توجهی در مورد خود تجربه قوم شناختی و به طور خاص در مورد ماهیت ذهنی این فرآیند شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The aim of the ethnographic papers is to understand violent and peaceful behaviour in different societies.
[ترجمه گوگل]هدف مقالات قوم نگاری شناخت رفتار خشونت آمیز و مسالمت آمیز در جوامع مختلف است
[ترجمه ترگمان]هدف از مقالات قوم شناختی درک رفتار خشونت آمیز و مسالمت آمیز در جوامع مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Other ethnographic techniques Ethnographic research is not carried out only by means of participant observation and unstructured interviewing.
[ترجمه گوگل]سایر تکنیک های قوم نگاری تحقیقات قوم نگاری تنها از طریق مشاهده مشارکتی و مصاحبه بدون ساختار انجام نمی شود
[ترجمه ترگمان]دیگر روش های نظریه پردازی قوم شناختی تنها به وسیله مشاهده مشارکتی و مصاحبه بدون ساختار انجام نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chapter 4 in this volume recounts an ethnographic observation of Young Conservatives relaxing in their own social environment.
[ترجمه گوگل]فصل 4 در این جلد، مشاهدات قوم‌نگاری محافظه‌کاران جوان را در حال استراحت در محیط اجتماعی خود بازگو می‌کند
[ترجمه ترگمان]فصل ۴ در این کتاب یک مشاهده قوم شناختی از محافظه کاران جوان در حال استراحت در محیط اجتماعی خودشان را تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pitt Rivers Museum One of the world's greatest ethnographic museums.
[ترجمه گوگل]موزه پیت ریورز یکی از بزرگترین موزه های قوم شناسی جهان است
[ترجمه ترگمان]\"پیت ریورز\" موزه یکی از بزرگ ترین موزه های ethnographic جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Design - Ethnographic interviewing, a qualitative comparative method drawn from social anthropology.
[ترجمه گوگل]طرح - مصاحبه قوم نگاری، روش مقایسه ای کیفی برگرفته از انسان شناسی اجتماعی
[ترجمه ترگمان]طراحی - قوم شناختی، یک روش مقایسه ای کیفی که از انسان شناسی اجتماعی استخراج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this ethnographic imperialism if in no other way, the cultures anthropologists study and plagiarize gain their revenge.
[ترجمه گوگل]در این امپریالیسم قوم نگاری، اگر به هیچ وجه، فرهنگ هایی که انسان شناسان مطالعه می کنند و سرقت ادبی می کنند، انتقام خود را به دست می آورند
[ترجمه ترگمان]در این امپریالیسم قوم شناختی اگر به هیچ روش دیگری نباشد، انسان شناسان فرهنگ مطالعه می کنند و plagiarize انتقام خود را به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The basic methods of ethnographic interviewing are simple, straightforward, and very low tech.
[ترجمه گوگل]روش‌های اصلی مصاحبه قوم‌نگاری ساده، سرراست و با فناوری بسیار پایین است
[ترجمه ترگمان]روش های ابتدایی مصاحبه قوم شناختی ساده، صریح، و بسیار پست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is Anonymity an Artifact in Ethnographic Research?
[ترجمه گوگل]آیا گمنامی یک مصنوع در تحقیقات قوم نگاری است؟
[ترجمه ترگمان]آیا Anonymity یک Artifact در تحقیقات قوم شناختی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He carried out ethnographic fieldwork on the Amur River and Sakhalin Island as part of the Jesup North Pacific Expedition.
[ترجمه گوگل]او به عنوان بخشی از اکسپدیشن شمالی اقیانوس آرام جسوپ، کار میدانی قوم نگاری را در رودخانه آمور و جزیره ساخالین انجام داد
[ترجمه ترگمان]او کاره ای پژوهشی قوم شناختی را در رود آمور و جزیره ساخالین به عنوان بخشی از سفر اکتشافی Jesup شمالی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This report describes an ethnographic study of document use by anaesthetists.
[ترجمه گوگل]این گزارش یک مطالعه قوم‌نگاری استفاده از سند توسط متخصصان بیهوشی را توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش یک مطالعه قوم شناختی از استفاده سند توسط anaesthetists را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In anthropology, ethnographic researchers spend years living immersed in the cultures they study and record.
[ترجمه گوگل]در انسان‌شناسی، محققان قوم‌نگاری سال‌ها غرق در فرهنگ‌هایی هستند که مطالعه و ثبت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در انسان شناسی، محققان قوم شناختی سال ها را صرف غرق کردن در فرهنگ هایی که مطالعه می کنند و ثبت می کنند می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to ethnography, of or pertaining to the study and description of different races and cultures (anthropology)
something that is ethnographic is connected with or relates to ethnography.

پیشنهاد کاربران

مربوط به قوم نگاری
قوم نگارانه
مردم شناسی
قوم شناختی
مردم نگاری
قوم نگاری

قوم شناسی

بپرس