ethnically


ازلحاظ نژادشناسی، مطابق علم طوایف بشر

جمله های نمونه

1. New York is a very culturally/ethnically diverse city.
[ترجمه گوگل]نیویورک از نظر فرهنگی/قومی شهری بسیار متنوع است
[ترجمه ترگمان]نیویورک شهری متنوع از نظر فرهنگی \/ قومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Somalia is an ethnically and linguistically homogeneous nation.
[ترجمه گوگل]سومالی از نظر قومی و زبانی یک کشور همگن است
[ترجمه ترگمان]سومالی یک ملت همگن از نظر زبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Surinam is culturally and ethnically diverse.
[ترجمه گوگل]سورینام از نظر فرهنگی و قومی متنوع است
[ترجمه ترگمان]Surinam از نظر فرهنگی و قومی متنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The hill people are ethnically distinct from lowland Laotians.
[ترجمه گوگل]مردم تپه از نظر قومی از لائوسی های دشت متمایز هستند
[ترجمه ترگمان]مردم تپه از نظر نژادی متمایز از Laotians پست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even ethnically united communities are deeply divided on points of doctrine.
[ترجمه گوگل]حتی جوامعی که از نظر قومی با هم متحد شده اند، عمیقاً بر سر نکات دکترین اختلاف دارند
[ترجمه ترگمان]حتی جوامع قومی متحد به طور عمیق به نکات دکترین تقسیم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By creating the ethnically balanced ticket, something new, he put together the most powerful political machine in Chicago history.
[ترجمه گوگل]او با ایجاد بلیط متوازن قومی، چیزی جدید، قدرتمندترین ماشین سیاسی تاریخ شیکاگو را گرد هم آورد
[ترجمه ترگمان]با ایجاد بلیط موازنه نژادی، چیزی جدید، قدرتمندترین دستگاه سیاسی در تاریخ شیکاگو را کنار هم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is hard to imagine two ethnically identical and adjoining societies so dissimilar in style and philosophy.
[ترجمه گوگل]تصور دو جامعه از لحاظ قومیتی یکسان و همجوار که از نظر سبک و فلسفه تا این حد متفاوت باشند، دشوار است
[ترجمه ترگمان]تصورش مشکل است که دو جامعه از نظر نژادی یک سان و در مجاورت هم از لحاظ سبک و فلسفه متفاوت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Statutory agencies can encourage the establishment of local ethnically focused voluntary organizations by targeting specific grant aid.
[ترجمه گوگل]آژانس های قانونی می توانند با هدف قرار دادن کمک های بلاعوض خاص، ایجاد سازمان های داوطلبانه محلی با تمرکز قومی را تشویق کنند
[ترجمه ترگمان]موسسات Statutory می توانند با هدف قرار دادن کمک های مالی خاص، تاسیس سازمان های داوطلبانه قومی متمرکز را تشویق کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In our culturally and ethnically mixed society the degree of emancipation of women was uneven.
[ترجمه گوگل]در جامعه مختلط فرهنگی و قومی ما درجه رهایی زنان نابرابر بود
[ترجمه ترگمان]در جامعه فرهنگی و قومی ما، میزان آزادی زنان نابرابر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The parish was large, poor and ethnically diverse.
[ترجمه گوگل]محله بزرگ، فقیر و دارای تنوع قومی بود
[ترجمه ترگمان]این ناحیه وسیع، فقیر و متنوع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are Mediterranean Caucasoids and are ethnically distinct from Arabs and Jews.
[ترجمه گوگل]آنها قفقازوئیدهای مدیترانه ای هستند و از نظر قومی از اعراب و یهودیان متمایز هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها Caucasoids مدیترانه ای هستند و از نظر نژادی متمایز از اعراب و یهودیان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ethnically, the Portuguese people are a combination of several ethnicities: pre-Roman Iberian and Celtic tribes with Romans and Germanic tribes.
[ترجمه گوگل]از نظر قومی، مردم پرتغال ترکیبی از چندین قومیت هستند: قبایل ایبری و سلتیک پیش از روم با قبایل رومی و ژرمنی
[ترجمه ترگمان]Ethnically، مردم پرتغال ترکیبی از چندین قومیت هستند: قبایل pre و سلتی با رومیان و قبایل ژرمنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm ethnically Chinese, but I'm not Chinese in my thinking and my mental outlook.
[ترجمه گوگل]من از نظر قومی چینی هستم، اما در تفکر و دیدگاه ذهنی ام چینی نیستم
[ترجمه ترگمان]من نژادی از جنس چینی هستم، اما به نظر من چینی و نگاه ذهنی من چینی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ethnically most Norwegians are Nordic/North Germanic, while small minorities in the north are Finnish.
[ترجمه گوگل]از نظر قومی بیشتر نروژی ها نوردیک/ژرمن شمالی هستند، در حالی که اقلیت های کوچک در شمال فنلاندی هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم نروژ از اروپای شمالی \/ شمالی هستند، در حالی که اقلیت های کوچک در شمال فنلاند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Traditional Hawaiian culture and Hawaii's ethnically are an integral part of the social fabric.
[ترجمه گوگل]فرهنگ سنتی هاوایی و هاوایی از نظر قومی بخشی جدایی ناپذیر از بافت اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ سنتی هاوایی و هاوایی، بخش جدایی ناپذیر بافت اجتماعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an ethnic manner, with regard to racial or cultural characteristics

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ethnicity / ethnic
✅️ صفت ( adjective ) : ethnic
✅️ قید ( adverb ) : ethnically
اصالتاً
قومیتی
relating to or characteristic of a large group of people who have the same national, racial, or cultural origins, and who usually speak the same language: an ethnic neighborhood

بپرس