ethmoid

/ˈeθmɔɪd//ˈeθmɔɪd/

معنی: غربالی
معانی دیگر: (کالبدشناسی)، استخوان پرویزنی استخوان بینی، استخوان غربالی، غربال، استخوان غربالی bone استخوان پرویزنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to a bone or bones in the cranium forming part of the septum and nasal cavity walls.
اسم ( noun )
مشتقات: ethmoidal (adj.)
• : تعریف: an ethmoid bone.

جمله های نمونه

1. Objective: To study the anatomy of ethmoidal artery in the ethmoid and to provide instructions for endoscopic sinus surgery.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه آناتومی شریان اتموئیدی در اتموئید و ارائه دستورالعمل برای جراحی آندوسکوپی سینوس
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه آناتومی سرخرگ ethmoidal در the و ارایه دستورالعمل برای endoscopic سینوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Provide image anatomy basis of ethmoid sinus for ethmoid sinus surgery.
[ترجمه گوگل]ارائه اساس آناتومی تصویر از سینوس اتموئید برای جراحی سینوس اتموئید
[ترجمه ترگمان]ارائه آناتومی تصویری از سینوس ethmoid برای درمان سینوزیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Multiple polyps often from ethmoid sinus, individual polyps much from the maxillary sinus after grow, falling within the nostril called "after nostril polyps. "
[ترجمه گوگل]پولیپ های متعدد اغلب از سینوس اتموئید، پولیپ های منفرد بیشتر از سینوس ماگزیلاری پس از رشد، در داخل سوراخ بینی می افتند که «پولیپ بعد از سوراخ بینی» نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]چندین polyps عبارتند از: sinus، polyps فرد بعد از رشد، در سوراخ بینی به نام \"پس از\" nostril polyps \" فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Results Pathological mucosa of maxillary and ethmoid sinus in patients with chronic sinusitis improved both histomorphologically and functionally.
[ترجمه گوگل]نتایج: مخاط پاتولوژیک سینوس فک بالا و اتموئید در بیماران مبتلا به سینوزیت مزمن هم از نظر هیستومورفولوژیکی و هم از نظر عملکردی بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]نتایج Pathological مخاط of و سینوس حفره ای در بیماران دارای سینوزیت های حاد هم histomorphologically و هم عملکرد را بهبود بخشیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results Of 1mucoceles, 9 were found in ethmoid sinuses, 6 in frontal sinuses.
[ترجمه گوگل]ResultsOf 1 mucoceles، 9 در سینوس اتموئید، 6 در سینوس فرونتال یافت شد
[ترجمه ترگمان]نتایج ۱ mucoceles در سینوس های وریدی، ۶ تن یافت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To ensure ethmoid sinus and maxillary sinus orifice complete epithelization.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از اپیتلیزه شدن کامل دهانه سینوس اتموئید و سینوس ماگزیلاری
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از سینوس حفره ای و maxillary بالا به طور کامل epithelization را به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To identify and manage the anterior ethmoid sinus overgrowth during dacryocystorhinostomy ( DCR ).
[ترجمه گوگل]هدف شناسایی و مدیریت رشد بیش از حد سینوس اتموئید قدامی در طول داکریوسیستورینوستومی (DCR)
[ترجمه ترگمان]هدف شناسایی و مدیریت the سینوس قدامی در طول dacryocystorhinostomy (DCR)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For improving the curative effect, ethmoid nerve cauterization and nasal septum correction or the partial cut of the infraturbinal can be performed during the endoscopic operation.
[ترجمه گوگل]برای بهبود اثر درمانی، کوتریزاسیون عصب اتموئید و اصلاح سپتوم بینی یا برش نسبی اینفرا توربینال در حین عمل آندوسکوپی قابل انجام است
[ترجمه ترگمان]برای بهبود اثرات درمانی، بینی ethmoid بینی و correction بینی و یا برش عرضی of می تواند در طول عملیات endoscopic اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ethmoid sinus is the most common location, followed by the maxillary, frontal, and sphenoid sinuses.
[ترجمه گوگل]سینوس اتموئید شایع ترین محل است و پس از آن سینوس های ماگزیلاری، فرونتال و اسفنوئید قرار دارند
[ترجمه ترگمان]سینوس حفره ای شایع ترین مکان است و پس از آن در سینوس های خونی، frontal و sphenoid قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Provide image anatomy basis of the ultimate ethmoid sinus for the surgical approach via saddle area.
[ترجمه گوگل]ارائه اساس آناتومی تصویر از سینوس اتموئید نهایی برای رویکرد جراحی از طریق ناحیه زین
[ترجمه ترگمان]ارائه آناتومی تصویر از سینوس ethmoid نهایی را برای رویکرد جراحی از طریق ناحیه زین فراهم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His ethmoid bone was broken in the accident.
[ترجمه گوگل]استخوان اتموئید او در این تصادف شکسته شد
[ترجمه ترگمان]استخوان شکسته اش در تصادف شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tumor invasion involved nasal cavity and ethmoid sinus(cases), maxillary sinus (12 cases), sphenoid sinus(10 cases), frontal sinus (2 cases), orbit (7 cases).
[ترجمه گوگل]تهاجم تومور شامل حفره بینی و سینوس اتموئید (موارد)، سینوس ماگزیلاری (12 مورد)، سینوس اسفنوئید (10 مورد)، سینوس فرونتال (2 مورد)، اربیت (7 مورد) بود
[ترجمه ترگمان]این Tumor شامل حفره های بینی و سینوس حفره ای (۱۲ مورد)، سینوس حفره ای (۱۰ مورد)، سینوس پیشانی (۲ مورد)، سینوس پیشانی (۲ مورد)و سینوس پیشانی هستند (۷ مورد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No difference of chronic frontal sinusitis number in various pneumatized types was found, but the difference of chronic anterior ethmoid sinusitis and maxillary sinusitis number was significant.
[ترجمه گوگل]تفاوتی در تعداد سینوزیت فرونتال مزمن در انواع مختلف پنوماتیزه مشاهده نشد، اما تفاوت تعداد سینوزیت اتموئید قدامی مزمن و تعداد سینوزیت ماگزیلاری معنی‌دار بود
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوتی در بیماری های مزمن قدامی در انواع pneumatized پیدا نشد، اما تفاوت در سینوزیت های حاد جلویی و sinusitis بالا مهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To explore the treatment methods and long-term effect for early carcinomas of the nasal cavity and the ethmoid sinus.
[ترجمه گوگل]برای کشف روش های درمانی و اثر طولانی مدت برای کارسینوم های اولیه حفره بینی و سینوس اتموئید
[ترجمه ترگمان]برای بررسی روش های درمانی و اثرات بلند مدت حفره بینی و سینوس حفره ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غربالی (صفت)
ethmoid

انگلیسی به انگلیسی

• bone at the base of the skull (anatomy)
(anatomy) pertaining to an ethmoid (at the base of the skull)

پیشنهاد کاربران

✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: sieve like
[پزشکی] پرویزنی، غربالی: شبیه به الک
غربال. نام استخوانی در مغز که عصب بویایی پس از گذر از آن وارد حفره ی جمجمه می شور.

بپرس