1. the eternally outward moving stars
ستارگانی که تا ابد حرکت برون سوی دارند
2. I'll be eternally grateful to you for this.
[ترجمه گوگل]من برای همیشه از شما سپاسگزار خواهم بود
[ترجمه ترگمان]تا ابد مدیون شما خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا ابد مدیون شما خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Only Janet, eternally hopeful, thought it was worth trying again.
[ترجمه گوگل]فقط جانت که همیشه امیدوار بود، فکر کرد ارزش تلاش دوباره را دارد
[ترجمه ترگمان]فقط جنت، که همیشه امیدوار کننده بود، فکر می کرد ارزش دارد که دوباره تلاش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط جنت، که همیشه امیدوار کننده بود، فکر می کرد ارزش دارد که دوباره تلاش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She is eternally grateful to her family for their support.
[ترجمه گوگل]او تا ابد از خانواده اش به خاطر حمایتشان سپاسگزار است
[ترجمه ترگمان]تا ابد از خانواده اش برای حمایت آن ها سپاسگزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا ابد از خانواده اش برای حمایت آن ها سپاسگزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's eternally telephoning me early in the morning.
[ترجمه گوگل]او همیشه صبح زود با من تماس می گیرد
[ترجمه ترگمان]او همیشه صبح زود به من تلفن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همیشه صبح زود به من تلفن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I'm eternally grateful that we managed to go there before the war.
[ترجمه گوگل]من همیشه سپاسگزارم که موفق شدیم قبل از جنگ به آنجا برویم
[ترجمه ترگمان]تا ابد از این که قبل از جنگ به آنجا می رفتیم، سپاسگزار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا ابد از این که قبل از جنگ به آنجا می رفتیم، سپاسگزار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He's the sort of player who's eternally arguing with the referee.
[ترجمه گوگل]او از آن دسته بازیکنانی است که برای همیشه با داور بحث می کند
[ترجمه ترگمان]او از نوع بازیکنی است که دایم با داور بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از نوع بازیکنی است که دایم با داور بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We are eternally loved by God.
[ترجمه گوگل]ما تا ابد مورد محبت خداوند هستیم
[ترجمه ترگمان]ما تا ابد عاشق خدا هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما تا ابد عاشق خدا هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In that case, since possibilities will always, eternally, exist, there never is absolutely nothing.
[ترجمه گوگل]در این صورت، از آنجایی که احتمالات همیشه و همیشه وجود خواهند داشت، هرگز مطلقاً هیچ چیز وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در این صورت، از آنجا که احتمالات همیشه، تا ابد، وجود خواهند داشت، هیچ وقت مطلقا هیچ چیز وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این صورت، از آنجا که احتمالات همیشه، تا ابد، وجود خواهند داشت، هیچ وقت مطلقا هیچ چیز وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Gobbla, his hugely bloated and eternally hungry Cave Squig would feed well.
[ترجمه گوگل]گوبلا، غار اسکوئیگ بسیار نفخ و همیشه گرسنه او به خوبی تغذیه می کرد
[ترجمه ترگمان]Gobbla، hugely پر باد و ابدی، دهانه غار را به خوبی تغذیه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Gobbla، hugely پر باد و ابدی، دهانه غار را به خوبی تغذیه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Still, even for the eternally optimistic Mullin, having a fourth straight season wrecked by injury has bothered him.
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی برای مولین خوشبین ابدی، داشتن چهارمین فصل متوالی با آسیب دیدگی او را آزار داده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی برای خوش بینانه ترین Mullin، داشتن یک فصل چهارم مستقیم که توسط جراحت شکسته شده است، او را آزار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی برای خوش بینانه ترین Mullin، داشتن یک فصل چهارم مستقیم که توسط جراحت شکسته شده است، او را آزار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Roth, of course, remains eternally wedded to his one true love, his writing.
[ترجمه گوگل]راث، البته، برای ابد با عشق واقعی خود، یعنی نویسندگی اش، پیوند خورده است
[ترجمه ترگمان]البته روت برای ابد با یک عشق حقیقی، نویسندگی اش ازدواج خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]البته روت برای ابد با یک عشق حقیقی، نویسندگی اش ازدواج خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He engages with a sense of Being eternally present, not driven and limited by the demands of time.
[ترجمه گوگل]او با احساس حضور ابدی درگیر است، نه تحت تأثیر زمان و نه محدود
[ترجمه ترگمان]او با احساس موجود بودن در حال حاضر و نه رانندگی و محدود شدن به خواسته های زمان، درگیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با احساس موجود بودن در حال حاضر و نه رانندگی و محدود شدن به خواسته های زمان، درگیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. How could time have eternally existed; how could there be a space without bounds?
[ترجمه گوگل]چگونه ممکن است زمان برای همیشه وجود داشته باشد چگونه ممکن است فضایی بدون محدودیت وجود داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه ممکن بود تا ابد دوام داشته باشد؛ چطور می توانست یک فضای خالی وجود داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چگونه ممکن بود تا ابد دوام داشته باشد؛ چطور می توانست یک فضای خالی وجود داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید