etching

/ˈet͡ʃɪŋ//ˈet͡ʃɪŋ/

معنی: قلم زنی
معانی دیگر: نقش اندازی، حکاکی، کنده کاری، (صفحه یا هر چیز حکاکی شده) نقش افکنه، کنده کاری شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the art, act, or process of making designs, lettering, or the like in hard material by cutting or eating away, esp. with acid.

(2) تعریف: a print made by using an etched metal plate.

جمله های نمونه

1. Winter is an etching, spring a watercolor, summer an oil painting and autumn a mosaic of them all.
[ترجمه گوگل]زمستان حکاکی است، بهار آبرنگ، تابستان نقاشی رنگ روغن و پاییز موزاییکی از همه آنهاست
[ترجمه ترگمان]زمستان یک نقاشی حکاکی شده، فصل بهار، نقاشی روغن و پاییز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hanging on the wall was a fine etching of the church.
[ترجمه گوگل]آویزان کردن به دیوار حکاکی زیبایی از کلیسا بود
[ترجمه ترگمان]دیوار آویخته بر دیوار حک زیبایی کلیسا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hydrofluoric acid is the etching agent for silicate-rich rocks; carbonates can be etched with various weak acids.
[ترجمه گوگل]اسید هیدروفلوئوریک عامل اچ برای سنگ های غنی از سیلیکات است کربنات ها را می توان با اسیدهای ضعیف مختلف اچ کرد
[ترجمه ترگمان]اسید Hydrofluoric عامل حکاکی روی سنگ سیلیکات غنی است و carbonates را می توان با اسیده ای ضعیف مختلف حکاکی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Insurance companies sometimes offer free window etching for motor policy holders.
[ترجمه گوگل]شرکت های بیمه گاهی اوقات حکاکی پنجره رایگان را برای دارندگان بیمه نامه موتور ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیمه گاهی اوقات برای دارندگان سیاست موتور به طور رایگان کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is busy etching.
[ترجمه گوگل]او مشغول حکاکی است
[ترجمه ترگمان]او مشغول حک و حکاکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Etching - dip a cocktail stick in lemon juice or vinegar and scratch away the colour when the dyed egg is cold.
[ترجمه گوگل]اچ کردن - یک چوب کوکتل را در آب لیمو یا سرکه آغشته کنید و وقتی تخم مرغ رنگ شده سرد شد رنگ آن را بخراشید
[ترجمه ترگمان]حک کردن یک چوب کوکتل در آب لیمو و یا سرکه و پاک کردن رنگ وقتی که تخم مرغ رنگ شده سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The patterns formed by the processes of etching and/or evaporation of the conductor make the electrical circuitry of the integrated circuit.
[ترجمه گوگل]الگوهای تشکیل شده توسط فرآیندهای حکاکی و/یا تبخیر هادی، مدار الکتریکی مدار مجتمع را می سازد
[ترجمه ترگمان]الگوهای حکاکی شده توسط فرایندهای حک و \/ یا تبخیر هادی، مدار الکتریکی مدار مجتمع را می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Weak etching gives a thin, patchy stain.
[ترجمه گوگل]اچ ضعیف یک لکه نازک و تکه تکه ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]زدایش ضعیف یک لکه کوچک و تکه تکه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Usually the surface requires some preparation, often etching, to receive and retain the precipitate.
[ترجمه گوگل]معمولاً سطح برای دریافت و نگهداری رسوب به مقداری آماده سازی، اغلب حکاکی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]معمولا این سطح مستلزم آماده سازی، اغلب حکاکی، دریافت و حفظ رسوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When engraving was developed or etching was developed, engraving sort of, a lot of people lost interest in engraving.
[ترجمه گوگل]هنگامی که حکاکی توسعه یافت یا حکاکی توسعه یافت، به نوعی حکاکی، بسیاری از مردم علاقه خود را به حکاکی از دست دادند
[ترجمه ترگمان]حکاکی شده یا حکاکی شده بود، حکاکی شده بود، بسیاری از مردم علاقه خود را به حکاکی از دست داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A white flame roared up, etching the room in black and white.
[ترجمه گوگل]شعله سفیدی بلند شد و اتاق را سیاه و سفید کرد
[ترجمه ترگمان]شعله سفیدی در اتاق حک مفرما شد و اتاق را با سیاه و سفید حک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Etching such a polished surface gives a relief which is more subtly fabric selective than etches controlled by an imperfect surface.
[ترجمه گوگل]اچ کردن چنین سطح صیقلی، تسکین‌دهنده‌ای به دست می‌دهد که نسبت به اچ‌هایی که توسط یک سطح ناقص کنترل می‌شوند، پارچه‌ای ظریف‌تر انتخاب می‌کند
[ترجمه ترگمان]حک کردن چنین سطح صیقل آوری به نوعی آرامش می دهد که more دقیق تر از سطوحی است که با سطوح ناکامل کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A simple chemical etching method was developed for fabricating the super - hydrophobic surface on polycrystalline aluminum alloy.
[ترجمه گوگل]یک روش اچ شیمیایی ساده برای ساخت سطح فوق آبگریز بر روی آلیاژ آلومینیوم پلی کریستالی توسعه داده شد
[ترجمه ترگمان]یک روش زدایش ساده برای ساخت سطح فوق آبگریز در آلیاژ آلومینیوم polycrystalline ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through the etching process, a silicon mold with smooth sidewall can be got.
[ترجمه گوگل]از طریق فرآیند اچ می توان یک قالب سیلیکونی با دیواره صاف بدست آورد
[ترجمه ترگمان]از طریق فرآیند حک، یک قالب سیلیکونی با جداره نرم می تواند بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلم زنی (اسم)
etching

تخصصی

[شیمی] حک کردن (با اسید)
[عمران و معماری] کنده کاری
[برق و الکترونیک] زدایش حذف بخشهای نامطلوب فلز یا نیمه رسانا با استفاده از واکنش شیمیایی یا الکترولیتی . - لایه گذاری، حک کردن
[نساجی] خوردگی
[ریاضیات] حک کاری، حکاکی، تیزابکاری
[پلیمر] حکاکی، خورندگی نامنظم سطحی، سیاه قلمکاری، ایجاد گروه قطبی

انگلیسی به انگلیسی

• process of creating an image on metal or other surfaces by means of an acid; print taken from an etched plate (i.e. on paper)
an etching is a picture printed from a metal plate that has had a design cut into it.

پیشنهاد کاربران

در دندانپزشکی به معنای زبر کردن سطح مینا یا عاج دندان و شستشو با اسید به منظور اتصال بهتر مواد مورد استفاده
اچ کردن - در مهندسی مواد برای بررسی فلزات در زیر میکروسکوپ، آنها را صیقلی کرده و سپس توسط اسیدهای خاص شستشو یا اصطلاحا اچ می کنند.
حکاکی کردن روی سنگ
زدودن، پالایش کردن، پالودن، پاک کردن
✔️ نقش و نگار اندازی - نقش اندازی
✔️ سیاه قلمکاری
e. g.
1 ) One object that I find particularly beautiful is a crystal vase that belonged to my grandmother
She passed it down to my mother, who then gave it to me. The vase is made of clear crystal with ⭐intricate etchings⭐ all over the surface. It is quite heavy and has a classic shape that is both elegant and timeless
...
[مشاهده متن کامل]

2 ) an etching technique used exclusively by Picasso
⭐⭐⭐
✔️ لایه گذاری، حک کاری، تیزابکاری
✔️ زدایش یا حذف بخشهای نامطلوب کریستال، سفال، فلز یا نیمه رسانا با استفاده از واکنش شیمیایی یا الکترولیتی

بپرس