etch

/ˈet͡ʃ//et͡ʃ/

معنی: قلم زدن، سیاهقلمکردن
معانی دیگر: نقش اندازی کردن، حکاکی کردن، تیزاب کاری کردن، (روشن و آشکار) تصویر کردن، نشان دادن، (در خاطر و غیره) نقش بستن، نقش اندازی بر فلز و شیشه، کنده کاری، کلیشه سازی کردن، قلم زدن بوسیله تیزاب

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: etches, etching, etched
(1) تعریف: to cut or eat into (a hard material, such as a printer's plate, glass, stone, or the like), esp. with acid, usu. so as to produce an image, design, or lettering.
مشابه: bite

(2) تعریف: to produce (an image, design, or the like) in a hard material by cutting or eating away.

- His name was etched on the stone.
[ترجمه گوگل] نام او بر روی سنگ حک شده بود
[ترجمه ترگمان] نام او روی سنگ حک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to fix in the mind.

- Her last words are etched in my memory.
[ترجمه گوگل] آخرین کلمات او در حافظه من حک شده است
[ترجمه ترگمان] آخرین کلمات او در حافظه ام حک شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to practice the art or craft of etching.

جمله های نمونه

1. they etch designs on metallic surfaces with the help of mordants
آنها به کمک مواد خورنده روی سطوح فلزی کنده کاری می کنند.

2. A laser is used to etch a pattern in the smooth surface of the disc.
[ترجمه گوگل]از لیزر برای حکاکی یک الگو در سطح صاف دیسک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]لیزری برای حک کردن الگو در سطح صاف دیسک مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sometimes the natural processes of erosion will etch a perfect specimen.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات فرآیندهای طبیعی فرسایش یک نمونه کامل را حکاکی می کند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات فرآیندهای طبیعی فرسایش یک نمونه کامل را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A laser is used to etch a pattern of tiny flaws in the otherwise glassy smooth surface of the disc.
[ترجمه گوگل]از لیزر برای حک کردن الگوی نقص های کوچک در سطح صاف شیشه ای دیسک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]لیزر برای حک کردن الگوی نقص های کوچک در سطح صاف و شیشه ای دیسک مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is then removed from the etch tank, rinsed, dried, and finally tested by making five current measurements.
[ترجمه گوگل]سپس از مخزن اچ خارج می شود، شستشو داده می شود، خشک می شود و در نهایت با انجام پنج اندازه گیری جریان آزمایش می شود
[ترجمه ترگمان]سپس از مخزن etch خارج شده، خشک، خشک، و در نهایت با پنج اندازه گیری جریان تست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Etch security numbers on all the windows and slap on stickers to say you've done it.
[ترجمه گوگل]اعداد امنیتی را روی همه پنجره‌ها حک کنید و روی برچسب‌ها بزنید تا بگویید این کار را انجام داده‌اید
[ترجمه ترگمان]تعداد امنیتی در تمام پنجره ها و سیلی زدن به stickers که این کار را کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We inspect etch channel density of the seed piece by piece.
[ترجمه گوگل]تراکم کانال اچ دانه را تکه تکه بررسی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما چگالی کانال etch قطعه دانه را با یک تکه بررسی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A technique is presented in some detail to etch chromium and chromium oxide films with thickness of 700 to 1000 A by means of two kinds of gas plasma.
[ترجمه گوگل]روشی با جزییات جزئی برای حکاکی لایه های کروم و اکسید کروم با ضخامت 700 تا 1000 آمپر با استفاده از دو نوع پلاسمای گازی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش در برخی از جزئیات برای حک کردن کروم و اکسید کروم با ضخامت ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ A با استفاده از دو نوع پلاسما ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dislocation etch pits density(EPD) of copper single wires is related with corroded time, deformative extent and crystal orientation of material.
[ترجمه گوگل]چگالی چاله‌های دررفتگی (EPD) سیم‌های تک مسی با زمان خوردگی، وسعت تغییر شکل و جهت‌گیری کریستالی مواد مرتبط است
[ترجمه ترگمان]تراکم نابجایی etch etch (EPD)از سیم های مسی با زمان corroded، وسعت deformative و جهت بلور مواد مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Not so with the nanoelectric Etch A Sketch, which can selectively erase the conducting lines it creates by applying negative voltage.
[ترجمه گوگل]در مورد نانوالکتریک Etch A Sketch که می‌تواند به طور انتخابی خطوط رسانایی را که با اعمال ولتاژ منفی ایجاد می‌کند پاک کند
[ترجمه ترگمان]طرح کلی که می تواند به صورت انتخابی خطوط هادی که با اعمال ولتاژ منفی ایجاد می کند را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Using the 193 nm scanner and advanced etch tool Lam 2300 depth uniformity can be well controlled.
[ترجمه گوگل]با استفاده از اسکنر 193 نانومتری و ابزار پیشرفته اچ، یکنواختی عمق لام 2300 را می توان به خوبی کنترل کرد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از اسکنر ۱۹۳ نانومتری و ابزار etch پیشرفته لام uniformity عمق را می توان به خوبی کنترل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective : To investigate the effect of etch with 35 % phosphoric acid on enamel cracks.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر اچ با اسید فسفریک 35 درصد بر ترک های مینای دندان
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر of با ۳۵ % فسفریک اسید روی شکاف های مینا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Intense emotional sensations etch first experiences deeply into memory, creating what psychologists call "flashbulb memories. "
[ترجمه گوگل]احساسات شدید عاطفی ابتدا تجربیات را عمیقاً در حافظه حک می کند و چیزی را ایجاد می کند که روانشناسان آن را "خاطرات فلاش لامپ" می نامند
[ترجمه ترگمان]احساسات احساسی و احساسی در ابتدا به طور عمیق به حافظه منتقل می شوند و باعث ایجاد چیزی می شوند که روانشناسان آن را \"خاطرات flashbulb\" می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The shape, distribution and density of etch pits on the (10 face was observed by metalloscope after chemical etching.
[ترجمه گوگل]شکل، توزیع و تراکم حفره‌های اچ بر روی (10 وجه) پس از اچ شیمیایی توسط متالوسکوپ مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]شکل، توزیع و چگالی حفره های موجود در حالت (۱۰)بعد از حک شیمیایی با metalloscope مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Both conditions can be detected by a temper etch (i. e., nital etch) inspection of the base metal.
[ترجمه گوگل]هر دو شرایط را می توان با بازرسی اچ دما (به عنوان مثال، اچ نیتال) فلز پایه تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]هر دو شرایط را می توان با حالتی که در etch حک شده است تشخیص داد ای (nital etch)بازرسی فلز پایه را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلم زدن (فعل)
scratch, cancel, etch, enchase, engrave

سیاه قلم کردن (فعل)
etch

تخصصی

[برق و الکترونیک] زدودن 1. حذف قسمتهای مسی متصل به صفحه ی مدار چاپی با استفاده از اسید و بر اساس ماسک تعریف اتصالات، سیمها و بالشتکها روی آن . 2. برداشتن ماده نیمرسانا، اکسید یا لایه های فلزی نازک با استفاده از اسید یا بمباران پلاسما ( یون) نظیر زدودن اکسید و نیترید .

انگلیسی به انگلیسی

• cut, corrode (with an acid); engrave, carve out (with an acid); impress clearly (figurative or literal)
if you etch a design or pattern on a surface, you cut it into the surface using a sharp tool.
if something is etched on your memory, it has made a very deep impression on you.
see also etching.

پیشنهاد کاربران

حکاکی کردن
با استفاده از مواد خورنده بسیار حساس فلزات را دچار خوردگی سطحی میکنند تا بتوانند ساختار آنها را زیر میکروسکوپ مطالعه کنند.
سطح رویه چیزی را از بین بردن.
۱. حکاکی کردن. کنده کاری کردن ۲. کلیشه ساختن. گراور ساختن ۳. کلیشه کردن. گراور کردن// ( روشن و آشکار ) تصویر کردن، نشان دادن، ( در خاطر و غیره ) نقش بستن
He considered the three - month period of Zionist crimes and child killings in Gaza as an unforgettable incident that will forever be etched in history, adding that, "Even after this regime is destroyed and wiped off the face of the earth, these crimes will not be forgotten and they will go down in history
...
[مشاهده متن کامل]

ایشان مطرح کردند این دوره سه ماهه از جنایات صهیونیست {ها} و کودک کشی در غزه به عنوان یک واقعه فراموش نشدنی برای همیشه در تاریح حک خواهد شد {و نقش خواهد بست} {و} افزودند که: حتی بعد از اینکه این رژیم چهره این زمین را نابود کرده و از میان بردارد، این جنایتها فراموش نخواهد شد و آنها در تاریخ ثبت خواهد شد.

If you say that feelings are etched on someone's face, you mean that the person is very strongly affected by them, and you can see this in their appearance.
[literary]
His grief was etched into every line of his face.
...
[مشاهده متن کامل]

طبق این تعریف میشه گفت: در چهره ات. . . ( نگرانی ) نقش بسته یا موج می زند

etch ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: خراشک
تعریف: نوعی بیماری که نشانۀ آن وجود خطوط سطحی کوتاه روشن یا سفید در زمینۀ برگ است
اصطلاح مهندسی مواد هست که توی زبان فارسی هم تحت عنوان اچ کردن گفته میشه
تیزاب کاری، اسید شویی، سیاه قلم کاری

بپرس