estrus

/ˈestrəs//ˈestrəs/

(زیست شناسی - دوران فعالیت و حرارت جنسی پستانداران ماده) ورتاک (در برابر: نربانگ rut)، گشن خواهی، مرمر، موس موس (oestrus و estrum هم می نویسند)، مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: estrum (n.)
• : تعریف: the recurrent period of heat or sexual excitement in female mammals, during which the female will mate with the male.

جمله های نمونه

1. Estrus recurs at intervals of approximately six months until late in life.
[ترجمه گوگل]فحلی در فواصل تقریباً شش ماهه تا اواخر عمر عود می کند
[ترجمه ترگمان]در فاصله های حدود شش ماه تا دیر وقت در فواصل تقریبا بیست و شش ماه زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In order to study effect on synchronization of estrus to recipient bovines about introduction time and nutrition, recipient bovines were synchronized with CIDR and Cloprostenol.
[ترجمه گوگل]به منظور بررسی تأثیر همگام سازی فحلی به گاوهای گیرنده در مورد زمان معرفی و تغذیه، گاوهای گیرنده با CIDR و Cloprostenol همگام شدند
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی اثر همزمانی of به گیرنده گیرنده در مورد زمان معرفی و تغذیه، bovines گیرنده با CIDR و Cloprostenol همگام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To found efficient procedure of inducing estrus in the bitch using exogenous gonadotropic hormones.
[ترجمه گوگل]هدف: یافتن روش کارآمد برای القای فحلی در عوضی با استفاده از هورمون های گنادوتروپیک اگزوژن
[ترجمه ترگمان]Objective برای پیدا کردن روش موثر از هورمون مردانه با استفاده از هورمون exogenous bitch
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Anestrus ( absence of estrus ) is not a disease but a sign of a variety of conditions.
[ترجمه گوگل]آنستروس (فقدان فحلی) یک بیماری نیست بلکه نشانه ای از شرایط مختلف است
[ترجمه ترگمان]Anestrus (نبود of)یک بیماری نیست، بلکه نشانه ای از شرایط مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If sows are in estrus on d PW, wait 12 h to inseminate, then inseminate 12 h later.
[ترجمه گوگل]اگر خروس ها در d PW در فحلی هستند، 12 ساعت برای تلقیح صبر کنید، سپس 12 ساعت بعد تلقیح کنید
[ترجمه ترگمان]اگر sows در estrus PW هستند، ۱۲ ساعت بعد از ظهر صبر کنید، سپس inseminate ۱۲ ساعت بعد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A cow's estrus cycle averages 21 days.
[ترجمه گوگل]چرخه فحلی یک گاو به طور متوسط ​​21 روز است
[ترجمه ترگمان]یک چرخه estrus از گاو به طور متوسط ۲۱ روز طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Non - estrus of Sows causing sterile is a perplexing problem in raising pig produces.
[ترجمه گوگل]عدم فحلی خروس ها که باعث عقیم شدن می شود، مشکلی گیج کننده در پرورش محصولات خوک است
[ترجمه ترگمان]عدم استفاده از غیر estrus باعث ایجاد مشکل حیرت آوری در پرورش خوک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Numbers of sows were estrus within 70 days after weaning.
[ترجمه گوگل]تعداد خروس‌ها طی 70 روز پس از از شیر گرفتن فحلی شدند
[ترجمه ترگمان]تعداد of ظرف ۷۰ روز پس از دوران از شیر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Estrus synchronization is one of the reproductive biotechnologies, and has been applied extensively to animal husbandry.
[ترجمه گوگل]همگام سازی فحلی یکی از بیوتکنولوژی های تولیدمثلی است و به طور گسترده در دامپروری استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]همزمانی Estrus یکی از the باروری است و به طور گسترده برای پرورش حیوانات مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods: Estradiol benzoate was hypodermically injected during late estrus. Then Non-movement time when mice tails were hung and the inference function of Jingqing Capsule were observed.
[ترجمه گوگل]روش کار: استرادیول بنزوات در اواخر فحلی به صورت هیپودرمی تزریق شد سپس زمان غیرحرکتی که دم موش آویزان شد و عملکرد استنتاج کپسول جینگ کینگ مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: estradiol بنزوات در اواخر estrus تزریق شد سپس هنگامی که دنباله های موش ها آویزان شدند و تابع استنتاج of Capsule مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Three Methods: Were applied to research the estrus and ovulation induction of sows.
[ترجمه گوگل]سه روش: برای تحقیق در مورد فحلی و القای تخمک گذاری خروس ها استفاده شد
[ترجمه ترگمان]سه روش: برای تحقیق در مورد القا تخمک گذاری و تخمک گذاری خوک به کار برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If sows are in estrus 6 -7 d PW, inseminate immediately, then inseminate h later.
[ترجمه گوگل]اگر خروس ها در فحلی 6 تا 7 روز PW هستند، بلافاصله تلقیح کنید، سپس ساعت بعد تلقیح کنید
[ترجمه ترگمان]اگر ماده خوک ها در estrus ۶ - ۷ - PW، inseminate، و سپس inseminate ساعت دیرتر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During estrus, the female is fertile and will accept a male.
[ترجمه گوگل]در طول فحلی، ماده بارور است و یک مرد را می پذیرد
[ترجمه ترگمان]در طی estrus، ماده حاصل خیز است و یک مرد را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The possibility of inducing estrus of Tree Shrew was explored using cloprostenol.
[ترجمه گوگل]امکان القای فحلی در درختی با استفاده از کلوپروستنول بررسی شد
[ترجمه ترگمان]امکان القای estrus درخت shrew با استفاده از cloprostenol بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The next estrus was delayed.
[ترجمه گوگل]فحلی بعدی به تاخیر افتاد
[ترجمه ترگمان]جلسه بعدی به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] فحلی، استروس ؛ فحلی (روز 0) معمولاً در گاو 6 تا 30 ساعت و بطور متوسط 7 ساعت بطول می کشد .

انگلیسی به انگلیسی

• heat, state of sexual activity (zoology)

پیشنهاد کاربران

دامپزشکی و علوم دامی
فحلی، پذیرندگی جنسی ( sexual receptivity )

بپرس