estrogen

/ˈestrədʒən//ˈestrədʒən/

(تنکرد شناسی - پزشکی) استروژن، ورتاک زا، هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود، ماده که بطورطبیعی درگیاهان وجود داردودارای اثرات حیاتی مشابه است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several female hormones that produce sexual heat and capability of pregnancy in most mammals, and that produce and maintain other female characteristics.

جمله های نمونه

1. You still need a prescription for estrogen and testosterone.
[ترجمه گوگل]شما هنوز به نسخه ای برای استروژن و تستوسترون نیاز دارید
[ترجمه ترگمان] تو هنوز به یه نسخه برای استروژن و تستسترون نیاز داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For other cardiovascular problems, such as stroke, the estrogen users had a 73 % reduction in mortality.
[ترجمه گوگل]برای سایر مشکلات قلبی عروقی مانند سکته مغزی، مصرف کنندگان استروژن 73 درصد کاهش مرگ و میر داشتند
[ترجمه ترگمان]برای دیگر مشکلات قلبی عروقی مانند سکته، مصرف کنندگان استروژن به ۷۳ درصد کاهش مرگ و میر نیاز داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. About 30 years ago the estrogen receptor protein was first isolated from the rat uterus.
[ترجمه گوگل]حدود 30 سال پیش پروتئین گیرنده استروژن برای اولین بار از رحم موش جدا شد
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰ سال پیش، پروتئین گیرنده استروژن، برای اولین بار از رحم موش جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another theory suggests that estrogen levels, which increase after ovulation, inhibit the release of serotonin in the brain.
[ترجمه گوگل]نظریه دیگری نشان می دهد که سطح استروژن، که پس از تخمک گذاری افزایش می یابد، از ترشح سروتونین در مغز جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]نظریه دیگر نشان می دهد که سطوح استروژن، که بعد از تخمک گذاری افزایش می یابد، انتشار سروتونین در مغز را مهار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Only the benefits of estrogen replacement therapy have been clinically proven: It guards against heart disease and osteoporosis in post-menopausal women.
[ترجمه گوگل]تنها مزایای درمان جایگزینی استروژن از نظر بالینی ثابت شده است: این درمان در برابر بیماری قلبی و پوکی استخوان در زنان یائسه محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]به طور بالینی تنها مزایای درمان جایگزینی استروژن به طور بالینی ثابت شده اند: این بیماری در مقابله با بیماری های قلبی و پوکی استخوان در زنان بعد از یائسه می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But besides estrogen therapy there are no medical therapies known to stop the hot flashes and improve sleep.
[ترجمه گوگل]اما علاوه بر استروژن درمانی، هیچ روش درمانی پزشکی برای متوقف کردن گرگرفتگی و بهبود خواب وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اما به غیر از درمان استروژن، هیچ درمانی درمانی وجود ندارد که بتواند فلاش داغ را متوقف کرده و خواب را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Estrogen is said to enhance cognitive function.
[ترجمه گوگل]گفته می شود استروژن عملکرد شناختی را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که Estrogen کارکرد شناختی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The same form of estrogen also prevented replication of the virus.
[ترجمه گوگل]همین شکل از استروژن نیز از تکثیر ویروس جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]همان نوع استروژن نیز از تکرار این ویروس جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Older women can suffer bone loss caused by estrogen deficiency.
[ترجمه گوگل]زنان مسن ممکن است به دلیل کمبود استروژن دچار تحلیل استخوان شوند
[ترجمه ترگمان]زنان مسن تر می توانند از کمبود استخوان که ناشی از کمبود استروژن است، رنج ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the body, it changes into estrogen and testosterone.
[ترجمه گوگل]در بدن به استروژن و تستوسترون تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان] توی بدن، تبدیل به استروژن و تستوسترون میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Estrogen replacement relieves such symptoms of menopause as hot flashes and night sweats, reduces bone loss and relieves vaginal dryness.
[ترجمه گوگل]جایگزینی استروژن علائم یائسگی مانند گرگرفتگی و تعریق شبانه را تسکین می دهد، تحلیل استخوان را کاهش می دهد و خشکی واژن را تسکین می دهد
[ترجمه ترگمان]جایگزینی Estrogen، این علائم یائسگی را به عنوان flashes داغ و عرق شب از بین می برد، کاهش استخوان را کاهش می دهد و خشکی واژینال می کاهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hot flashes are associated with reduced estrogen production and the way the body regulates temperature.
[ترجمه گوگل]گرگرفتگی با کاهش تولید استروژن و روشی که بدن دما را تنظیم می کند مرتبط است
[ترجمه ترگمان]فلاش های پایه با کاهش تولید استروژن و نحوه تنظیم دمای بدن مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To explore the effect of estrogen on the permeability of retinal blood vessel by ovariectomy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر استروژن بر نفوذپذیری عروق خونی شبکیه توسط تخمدان
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر استروژن بر نفوذپذیری سفینه خونی شبکیه با استفاده از ovariectomy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The exudation of progestational hormone and estrogen to palace neck mucus action is completely contrary.
[ترجمه گوگل]تراوش هورمون پروژستاسیون و استروژن به موکوس گردن قصر کاملا برعکس است
[ترجمه ترگمان]The هورمون progestational و استروژن تا خلط گردن کاخ، به طور کامل مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] استروژن. بر چسبی کلی برای گروهی هورمونهای استروئید وابسته که بطور عمده توسط تخمدانها، و به مقدار کم قشر غده فوق کلیوی تولید می شوند. بیضه ها نیز به مقدار جزیی استروژن ترشح می کنند. از انواع استروژن ESTRONE- ESTRADIOL و متابولیت آنها ESTRIOL است . استروژن ها مسئول رشد اکثر صفات جنسی ثانوی- رشد پستانها و آلت تناسلی و ذخیره شدن چربی – است، اما رویش موی زهار و زیر بغل تحت تاثیر آندروژن است. تغییرات دوره ای رحم نیز که به عادت ماهانه می انجامد تحت تاثیر استروژن است.

انگلیسی به انگلیسی

• female sex hormone which is secreted by the ovaries and is responsible for the development and maintenance of the female sexual characteristics (biochemistry)

پیشنهاد کاربران

بپرس