1. You still need a prescription for estrogen and testosterone.
[ترجمه گوگل]شما هنوز به نسخه ای برای استروژن و تستوسترون نیاز دارید
[ترجمه ترگمان] تو هنوز به یه نسخه برای استروژن و تستسترون نیاز داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For other cardiovascular problems, such as stroke, the estrogen users had a 73 % reduction in mortality.
[ترجمه گوگل]برای سایر مشکلات قلبی عروقی مانند سکته مغزی، مصرف کنندگان استروژن 73 درصد کاهش مرگ و میر داشتند
[ترجمه ترگمان]برای دیگر مشکلات قلبی عروقی مانند سکته، مصرف کنندگان استروژن به ۷۳ درصد کاهش مرگ و میر نیاز داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. About 30 years ago the estrogen receptor protein was first isolated from the rat uterus.
[ترجمه گوگل]حدود 30 سال پیش پروتئین گیرنده استروژن برای اولین بار از رحم موش جدا شد
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰ سال پیش، پروتئین گیرنده استروژن، برای اولین بار از رحم موش جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Another theory suggests that estrogen levels, which increase after ovulation, inhibit the release of serotonin in the brain.
[ترجمه گوگل]نظریه دیگری نشان می دهد که سطح استروژن، که پس از تخمک گذاری افزایش می یابد، از ترشح سروتونین در مغز جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]نظریه دیگر نشان می دهد که سطوح استروژن، که بعد از تخمک گذاری افزایش می یابد، انتشار سروتونین در مغز را مهار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Only the benefits of estrogen replacement therapy have been clinically proven: It guards against heart disease and osteoporosis in post-menopausal women.
[ترجمه گوگل]تنها مزایای درمان جایگزینی استروژن از نظر بالینی ثابت شده است: این درمان در برابر بیماری قلبی و پوکی استخوان در زنان یائسه محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]به طور بالینی تنها مزایای درمان جایگزینی استروژن به طور بالینی ثابت شده اند: این بیماری در مقابله با بیماری های قلبی و پوکی استخوان در زنان بعد از یائسه می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But besides estrogen therapy there are no medical therapies known to stop the hot flashes and improve sleep.
[ترجمه گوگل]اما علاوه بر استروژن درمانی، هیچ روش درمانی پزشکی برای متوقف کردن گرگرفتگی و بهبود خواب وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اما به غیر از درمان استروژن، هیچ درمانی درمانی وجود ندارد که بتواند فلاش داغ را متوقف کرده و خواب را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Estrogen is said to enhance cognitive function.
[ترجمه گوگل]گفته می شود استروژن عملکرد شناختی را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که Estrogen کارکرد شناختی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The same form of estrogen also prevented replication of the virus.
[ترجمه گوگل]همین شکل از استروژن نیز از تکثیر ویروس جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]همان نوع استروژن نیز از تکرار این ویروس جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Older women can suffer bone loss caused by estrogen deficiency.
[ترجمه گوگل]زنان مسن ممکن است به دلیل کمبود استروژن دچار تحلیل استخوان شوند
[ترجمه ترگمان]زنان مسن تر می توانند از کمبود استخوان که ناشی از کمبود استروژن است، رنج ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the body, it changes into estrogen and testosterone.
[ترجمه گوگل]در بدن به استروژن و تستوسترون تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان] توی بدن، تبدیل به استروژن و تستوسترون میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Estrogen replacement relieves such symptoms of menopause as hot flashes and night sweats, reduces bone loss and relieves vaginal dryness.
[ترجمه گوگل]جایگزینی استروژن علائم یائسگی مانند گرگرفتگی و تعریق شبانه را تسکین می دهد، تحلیل استخوان را کاهش می دهد و خشکی واژن را تسکین می دهد
[ترجمه ترگمان]جایگزینی Estrogen، این علائم یائسگی را به عنوان flashes داغ و عرق شب از بین می برد، کاهش استخوان را کاهش می دهد و خشکی واژینال می کاهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Hot flashes are associated with reduced estrogen production and the way the body regulates temperature.
[ترجمه گوگل]گرگرفتگی با کاهش تولید استروژن و روشی که بدن دما را تنظیم می کند مرتبط است
[ترجمه ترگمان]فلاش های پایه با کاهش تولید استروژن و نحوه تنظیم دمای بدن مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Objective To explore the effect of estrogen on the permeability of retinal blood vessel by ovariectomy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر استروژن بر نفوذپذیری عروق خونی شبکیه توسط تخمدان
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر استروژن بر نفوذپذیری سفینه خونی شبکیه با استفاده از ovariectomy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The exudation of progestational hormone and estrogen to palace neck mucus action is completely contrary.
[ترجمه گوگل]تراوش هورمون پروژستاسیون و استروژن به موکوس گردن قصر کاملا برعکس است
[ترجمه ترگمان]The هورمون progestational و استروژن تا خلط گردن کاخ، به طور کامل مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید