estimated

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: resulting from estimation rather than exact calculation.

- The Pope spoke to an estimated ten thousand people in St. Peter's Square.
[ترجمه مجید،شه پر] پاپ برای . . . سخنرانی کرد.
|
[ترجمه محمودی] پاپ برای تقریبا ده هزار نفر در میدان سن پیتر صحبت کرد.
|
[ترجمه گوگل] پاپ با حدود ده هزار نفر در میدان سنت پیتر صحبت کرد
[ترجمه ترگمان] پاپ با حدود ده هزار نفر در میدان سن پیتر صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the estimated number of the guests
تعداد تخمینی مهمانان

2. we estimated the cost of shipping by piggyback
ما هزینه ی حمل با دوش بری را برآورد کردیم.

3. her wealth is estimated at 5 million dollars
دارایی او را 5 میلیون دلار برآورد کرده اند.

4. his worth is estimated anywhere from ten to twelve million dollars
ثروت او را بین ده تا دوازده میلیون دلار تخمین می زنند.

5. their loss is estimated at 30 million dollars
خسارت آنها سی میلیون دلار برآورد شده است.

6. The earthquake caused damage to property estimated at $6 million.
[ترجمه گوگل]این زمین لرزه خسارتی بالغ بر 6 میلیون دلار به اموال وارد کرده است
[ترجمه ترگمان]خسارت ناشی از زلزله ۶ میلیون دلار برآورد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The man estimated for the repair of the car.
[ترجمه گوگل]مرد برای تعمیر ماشین برآورد
[ترجمه ترگمان]مردی که برای تعمیر اتومبیل تخمین زده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We had estimated about 300 visitors, but the actual number was much higher.
[ترجمه گوگل]ما حدود 300 بازدیدکننده تخمین زده بودیم، اما تعداد واقعی بسیار بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]ما حدود ۳۰۰ بازدیدکننده را تخمین زده بودیم، اما تعداد واقعی بسیار بیشتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Total losses were estimated at over three million pounds.
[ترجمه گوگل]مجموع ضرر و زیان بیش از سه میلیون پوند برآورد شد
[ترجمه ترگمان]کل زیان ها به بیش از ۳ میلیون پوند تخمین زده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His personal wealth is estimated at around $100 million.
[ترجمه گوگل]ثروت شخصی او حدود 100 میلیون دلار تخمین زده می شود
[ترجمه ترگمان]ثروت شخصی او حدود ۱۰۰ میلیون دلار تخمین زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The estimated worth of the plastics and petrochemical industry is about $640 billion.
[ترجمه گوگل]ارزش تخمینی صنعت پلاستیک و پتروشیمی حدود 640 میلیارد دلار است
[ترجمه ترگمان]ارزش برآورد شده صنعت پلاستیک و پتروشیمی در حدود ۶۴۰ میلیارد دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An estimated 1600 vessels pass through the strait annually.
[ترجمه گوگل]تخمین زده می شود که سالانه 1600 کشتی از این تنگه عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]تخمین زده می شود که هر سال ۱۶۰۰ کشتی از این تنگه عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. McKinnon estimated the lateral movement of the bridge to be between four and six inches.
[ترجمه گوگل]مک کینون حرکت جانبی پل را بین چهار تا شش اینچ تخمین زد
[ترجمه ترگمان]mckinnon حرکت جانبی پل را بین ۴ تا ۶ اینچ تخمین زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He estimated the speed of the winds from the degree of damage.
[ترجمه گوگل]وی سرعت وزش بادها را از روی میزان خسارت برآورد کرد
[ترجمه ترگمان]او سرعت بادها را از میزان آسیب تخمین زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our estimated arrival time is 2:30 pm.
[ترجمه ﻧﻮﺭا] ﺑﺮ اﻭﺭﺩ ﺯﻣﺎﻥ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﺎ ﺳﺎﻋﺖ 2:30 ﻫﺴﺖ.
|
[ترجمه گوگل]زمان تخمینی رسیدن ما 2:30 بعد از ظهر است
[ترجمه ترگمان]زمان ورود ما ۲: ۳۰ بعد از ظهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The cliffs were estimated to be crumbling into the sea at the rate of 10ft an hour.
[ترجمه گوگل]تخمین زده می شود که صخره ها با سرعت 10 فوت در ساعت در دریا فرو می ریزند
[ترجمه ترگمان]تخمین زده می شد که صخره ها با نرخ ۱۰ فوت در ساعت در دریا فرو ریخته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

تخمین زد
تخمینی
حد اکثر
حدودِ
تقریباً
نزدیک به
به صورت فعل تخمین زدن یا برآورد کردن معنی می شود
تخمین زدن منتهی من تو جواب آزمایش دنبالش میگشتم مطالب شما بدردم نخورد
is estimated to : برآورد می شود که، بر اساس برآورد، طبق/مطابق با برآوردها
برآوردی، تخمین زده شده، ارزیابی شده
برآوردکردن
تخمینی
برآورد شده

بپرس