esthetic

/iːsˈθetɪk//iːsˈθetɪk/

رجوع شود به: aesthetic، حسی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: variant of aesthetic.

جمله های نمونه

1. My esthetic standards are quite different from his.
[ترجمه گوگل]معیارهای زیبایی من با او کاملاً متفاوت است
[ترجمه ترگمان]ذوق هنری من کاملا با او فرق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. From an esthetic point of view, it's a nice design.
[ترجمه گوگل]از نظر زیبایی، طراحی خوبی است
[ترجمه ترگمان]از نظر زیباشناسی، این یک طرح خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That armchair is comfortable but not very esthetic.
[ترجمه گوگل]آن صندلی راحت است اما خیلی زیبا نیست
[ترجمه ترگمان]این صندلی راحت راحت است، اما نه زیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The esthetic appearance of the finished aquarium must of course be given some consideration.
[ترجمه گوگل]ظاهر زیبایی آکواریوم تمام شده البته باید مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]البته آثار هنری کام لا صحیح است البته باید کمی ملاحظه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because of the esthetic appeal of two kinds of drama are different, so the request of Henan opera and the Verism opera in singing skills, resonance and the sound position are different too.
[ترجمه گوگل]به دلیل جذابیت زیبایی‌شناختی دو نوع نمایش متفاوت است، بنابراین درخواست اپرای هنان و اپرای وریسم در مهارت‌های آواز، طنین و جایگاه صدا نیز متفاوت است
[ترجمه ترگمان]به دلیل جذابیت esthetic دو نوع درام متفاوت است، بنابراین درخواست of و اپرای Verism در آواز خواندن، طنین و موقعیت صدا نیز متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ethical or esthetic value of material can be always argued, but a life style, maybe un-natural, in today's synthetic environment is pressingly needed here.
[ترجمه گوگل]ارزش اخلاقی یا زیبایی‌شناختی مواد همیشه قابل بحث است، اما یک سبک زندگی، شاید غیرطبیعی، در محیط مصنوعی امروزی به شدت مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]ارزش اخلاقی و زیبایی مادی را می توان همیشه مورد بحث قرار داد، اما سبک زندگی، شاید طبیعی، در محیط مصنوعی امروزی، در اینجا مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In exudes esthetically center can not find the significance, can not find the non- actual utility the value feeling, actually also has caused the esthetic significance and value losing.
[ترجمه گوگل]در تراوشات زیبایی، مرکز نمی تواند اهمیت پیدا کند، نمی تواند سودمندی غیر واقعی احساس ارزش را بیابد، در واقع باعث اهمیت زیبایی شناختی و از دست دادن ارزش شده است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، مرکز esthetically نمی تواند معنی را پیدا کند، نمی تواند سودمندی غیر واقعی احساس ارزش را پیدا کند، در واقع اهمیت esthetic و از دست دادن ارزش را نیز ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My appreciation and enjoyment of art are esthetic rather than intellectual.
[ترجمه گوگل]قدردانی و لذت من از هنر بیشتر جنبه زیبایی شناختی دارد تا فکری
[ترجمه ترگمان]قدردانی و لذت من از هنر به جای عقل و عقل، esthetic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Esthetic reception is of some self-educated function in the process of building a harmonious society.
[ترجمه گوگل]دریافت زیبایی شناختی در فرآیند ساختن یک جامعه هماهنگ نقش خودآموزی دارد
[ترجمه ترگمان]پذیرش Esthetic نوعی از عملکرد خود آموزی در فرآیند ایجاد یک جامعه هماهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both are esthetic and depend much on symmetry.
[ترجمه گوگل]هر دو زیبایی هستند و بستگی زیادی به تقارن دارند
[ترجمه ترگمان]هر دو زیبا هستند و بستگی زیادی به تقارن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus, most East Asian artist have appreciated the esthetic value of calligraphy.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اکثر هنرمندان آسیای شرقی ارزش زیبایی شناختی خوشنویسی را درک کرده اند
[ترجمه ترگمان]از این رو، اغلب هنرمندان آسیای شرقی از ارزش زیباشناسی خطاطی تقدیر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Preserves the esthetic interest and so on.
[ترجمه گوگل]علاقه زیبایی شناختی و غیره را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، ترشی که فانی را مجذوب خودش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Art is the human disposition of sensible or intelligible matter for an esthetic end. James Joyce
[ترجمه گوگل]هنر عبارت است از نگرش انسان به امر معقول یا معقول برای یک هدف زیبایی شناختی جیمز جویس
[ترجمه ترگمان]هنر، خلق و خوی انسان معقول و قابل فهم است جیمز جو یس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For me, drawing, designing, although coming from a very natural instinct, never has an esthetic finality.
[ترجمه گوگل]برای من، طراحی، طراحی، اگرچه از یک غریزه بسیار طبیعی سرچشمه می گیرد، اما هرگز پایان زیبایی شناختی ندارد
[ترجمه ترگمان]برای من نقاشی کردن، طراحی، طراحی، با این که از یک غریزه طبیعی سرچشمه می گیرد، هیچ وقت an ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In such a climate of unbalance, of moral uncertainty there is bound to come a period of esthetic drought.
[ترجمه گوگل]در چنین فضای عدم تعادل، عدم اطمینان اخلاقی، دوره ای از خشکسالی زیبایی شناختی فرا خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایط عدم تعادل اخلاقی، عدم اطمینان اخلاقی ناشی از یک دوره خشکسالی زیبایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[دندانپزشکی] زیبایی شناختی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to appreciation of the beautiful; showing a refined sense of taste (also aesthetic)

پیشنهاد کاربران

زیبا از لحاظ هنری ( صفت )
زیبایی شناختی ( adj )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : aesthete ( esthete ) / aestheticism ( estheticism )
✅️ صفت ( adjective ) : aesthetic ( esthetic )
✅️ قید ( adverb ) : aesthetically ( esthetically )
زیبایی شناسی

بپرس