1. He is a real estate agent.
2. The estate agent had pictures of the house from the outside but none of its interior.
[ترجمه گوگل]مشاور املاک عکسی از خانه از بیرون داشت اما هیچ عکسی از داخل آن نداشت
[ترجمه ترگمان]مامور املاک عکسی از خانه بیرون داشت، اما هیچ یک از آن ها داخل آن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. An estate agent is a person who buys and sells buildings and land for others.
[ترجمه گوگل]مشاور املاک شخصی است که برای دیگران ساختمان و زمین خرید و فروش می کند
[ترجمه ترگمان]یک آژانس املاک شخصی است که ساختمان ها و زمین ها را برای دیگران می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. My father commissioned a real estate agent to sell our house.
[ترجمه گوگل]پدرم به یک مشاور املاک دستور داد تا خانه ما را بفروشد
[ترجمه ترگمان]پدرم یه دلال معاملات املاک رو مامور کرده که خونه ما رو بفروشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The estate agent described the flat as a bijou residence.
[ترجمه گوگل]عامل املاک این آپارتمان را به عنوان یک اقامتگاه بیژو توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]آژانس املاک آپارتمان را اقامتگاه bijou توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Remember, the estate agent is working for the vendor.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، مشاور املاک برای فروشنده کار می کند
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که نماینده املاک برای فروشنده کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. "I'm sorry," he told the real estate agent, "but we really must go now. "
[ترجمه گوگل]او به مشاور املاک گفت: متاسفم، اما ما واقعاً باید الان برویم
[ترجمه ترگمان]او به نماینده املاک گفت: \" متاسفم، اما ما واقعا باید برویم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Transactions in land are frequently handled by an estate agent.
[ترجمه گوگل]معاملات زمین اغلب توسط یک مشاور املاک انجام می شود
[ترجمه ترگمان]معاملات در زمین به طور مکرر توسط یک آژانس املاک و مستغلات اداره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We went straight to the estate agent and wrote out a cheque.
[ترجمه گوگل]ما مستقیماً به مشاور املاک رفتیم و یک چک نوشتیم
[ترجمه ترگمان]ما مستقیما به آژانس املاک رفتیم و چکی را نوشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When you tell her you're an estate agent, she tries to cover her contempt.
[ترجمه گوگل]وقتی به او می گویید که یک مشاور املاک هستید، او سعی می کند تحقیر خود را بپوشاند
[ترجمه ترگمان]وقتی بهش میگی که یه مامور املاک هستی سعی می کنه که تحقیر اون رو بپوشونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The only defence is that the estate agent took all reasonable steps and exercised all due diligence to avoid committing the offence.
[ترجمه گوگل]تنها دفاع این است که مشاور املاک تمام اقدامات منطقی را انجام داده و تمام دقت لازم را برای جلوگیری از ارتکاب جرم به کار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تنها دفاع این است که نماینده ملک همه گام های منطقی را برداشته و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از ارتکاب جرم انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The real estate agent said one thing.
13. Your estate agent will negotiate with potential buyers, keeping you informed of offers and how the sale is progressing.
[ترجمه گوگل]مشاور املاک شما با خریداران بالقوه مذاکره می کند و شما را از پیشنهادات و نحوه پیشرفت فروش مطلع می کند
[ترجمه ترگمان]نماینده املاک و مستغلات با خریداران احتمالی مذاکره خواهد کرد و شما را از پیشنهادها و نحوه پیشرفت فروش مطلع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Perhaps the landlord's getting a backhander from the estate agent.
[ترجمه گوگل]شاید صاحبخانه از مشاور املاک اخطار می گیرد
[ترجمه ترگمان]شاید کاروانسرا دار از مدیر ملک به ارث رسیده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The crucial choice of an estate agent raises the question of whether one is necessary at all.
[ترجمه گوگل]انتخاب بسیار مهم یک مشاور املاک این سوال را ایجاد می کند که آیا اصلاً وجود دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]انتخاب حیاتی یک نماینده املاک این سوال را مطرح می کند که آیا اصلا لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید