1. established art styles
سبک های هنری برقرار
2. established religion
مذهب رسمی
3. an established fact
واقعیت محقق،داده ی فرنودین
4. he established a strong centralized state
او دولت مرکزی نیرومندی را بنیان نهاد.
5. he established the fact that he was not there when the murder occurred
او این واقعیت را اثبات کرد که هنگام ارتکاب قتل آنجا نبوده است.
6. he established the unity of all people upon the belief in god
او همبستگی همه ی مردمان را بر پایه ی اعتقاد به خدا استوار کرد.
7. the established order
ترتیب معمول
8. my father established a school in niasar
پدرم مدرسه ای در نیاسر تاسیس کرد.
9. that book established his fame as a poet
آن کتاب ناموری او را به عنوان شاعر به ثبوت رساند.
10. the allies established a beachhead at normandy
متفقین در نور ماندی سرپلی بر قرار کردند.
11. the eclipse established the truth of einstein's theories
خسوف صحت نظریه ی انشتین را ثابت کرد.
12. the family established itself in a large house
خانواده در منزل بزرگی مستقر شد.
13. a man of established reputation
مردی دارای شهرت پابرجا
14. the first ruler who established a country . . .
نخستین خدیوی که کشور گشود . . .
15. wildlife sanctuaries have been established all along the coast
در سرتاسر کرانه ایمنگاه هایی برای جانوران و گیاهان وحشی به وجود آورده شده است.
16. the college of translation was also established by him
مدرسه ی عالی ترجمه هم توسط او پایه گذاری شد.
17. a proven hypothesis becomes a theory and an established theory becomes a law
فرضیه ی اثبات شده تبدیل می شود به نگره و نگره ی بسیار محقق تبدیل می شود به قانون.
18. at that time, the british authority in india was well established
در آن زمان سلطه ی انگلستان بر هندوستان کاملا استوار شده بود.
19. he primed the pump by pouring in water until the suction was established
او آب در داخل تلمبه ریخت تا عمل مکیدن برقرار شود و تلمبه به کار بیافتد.
20. Butler established ascendancy over his critics.
[ترجمه گوگل]باتلر بر منتقدان خود برتری یافت
[ترجمه ترگمان]باتلر تسلط خود را بر منتقدان خود برقرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باتلر تسلط خود را بر منتقدان خود برقرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. The police established his guilt beyond all doubt.
[ترجمه سینا] پلیس جرم او را بی هی هیچ شبهه ای اثبات کرد.|
[ترجمه گوگل]پلیس بدون شک گناه او را ثابت کرد[ترجمه ترگمان]پلیس گناه او را فراتر از هر شک و تردید نهاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. We have established diplomatic relations with many countries.
[ترجمه گوگل]ما با بسیاری از کشورها روابط دیپلماتیک برقرار کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما روابط دیپلماتیک با بسیاری از کشورها برقرار کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما روابط دیپلماتیک با بسیاری از کشورها برقرار کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The UN has established detailed criteria for who should be allowed to vote.
[ترجمه گوگل]سازمان ملل معیارهای دقیقی را برای افرادی که باید اجازه رای دادن داشته باشند تعیین کرده است
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل معیارهای دقیقی برای کسانی که باید اجازه رای دادن داشته باشند را تعیین کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل معیارهای دقیقی برای کسانی که باید اجازه رای دادن داشته باشند را تعیین کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. He established an alibi to the charge of murder.
[ترجمه گوگل]او برای اتهام قتل عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]اون یه عذر برای متهم به قتل ایجاد کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون یه عذر برای متهم به قتل ایجاد کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید