برقراری ارتباط یا تماس
I need to establish contact with the new client.
باید با مشتری جدید تماس تلفنی برقرار کنم.
We need to stablish contact with the supplier to discuss the new order.
باید با تامین کننده تماس بگیریم تا در مورد سفارش جدید صحبت کنیم.
باید با مشتری جدید تماس تلفنی برقرار کنم.
باید با تامین کننده تماس بگیریم تا در مورد سفارش جدید صحبت کنیم.
- تماس تلفنی برقرار کردن
- ارتباط برقرارکردن باکسی ازطریق تلفن
- �از طریق تماس تلفنی به کسی دسترسی پیدا کردن
- ارتباط برقرارکردن باکسی ازطریق تلفن
- �از طریق تماس تلفنی به کسی دسترسی پیدا کردن