essen

/ˈesən//ˈesən/

شهر اسن (در غرب آلمان)

جمله های نمونه

1. On a raid over Essen the aircraft was blown to bits.
[ترجمه گوگل]در حمله ای بر فراز اسن، هواپیما منفجر شد
[ترجمه ترگمان]در حمله ای به سوی اسن، هواپیما تکه تکه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jedes Mal, wenn wir ausgehen oder Essen gehen, m & ouml; chte Sie, dass Du dazu mitkommst.
[ترجمه گوگل]Jedes Mal, wenn wir ausgehen oder Essen gehen, m, ouml; chte Sie، dass Du dazu mitkommst
[ترجمه ترگمان]بیت المال، wenn wir oder Essen، m &، chte Sie، dass دو dazu mitkommst
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The identification significance and essen - tials of hepatolenticular degeneration and hepatitis Bwere analysed.
[ترجمه گوگل]اهمیت شناسایی و ضروریات دژنراسیون کبدی لنتیکولار و هپاتیت B مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اهمیت شناسایی و essen - tials of hepatolenticular و هپاتیت Bwere تحلیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Beijing Essen Welding & Cutting Fair 200 best Welding Show in China!
[ترجمه گوگل]نمایشگاه جوش و برش پکن اسن 200 بهترین نمایشگاه جوشکاری در چین!
[ترجمه ترگمان]شهر پکن، Welding &، بهترین نمایش جوشکاری را در چین به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Major Cities: Berlin, Hamburg, Munich, Cologne, Essen, Frankfurt, Dortmund, Dusseldorf, Stuttgart, Bremen.
[ترجمه گوگل]شهرهای مهم: برلین، هامبورگ، مونیخ، کلن، اسن، فرانکفورت، دورتموند، دوسلدورف، اشتوتگارت، برمن
[ترجمه ترگمان]شهرهای مهم: برلین، هامبورگ، مونیخ، کولونی، اسن، فرانکفورت، فرانکفورت، دوسلدورف، دوسلدورف، برمن، برمن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Deutsches Essen und deutscher Lebensstil allgemein sind - wie das Brot - ein bisschen schwer.
[ترجمه گوگل]Deutsches Essen und deutscher Lebensstil allgemein sind - wie das Brot - ein bisschen schwer
[ترجمه ترگمان]wie اسن و und Lebensstil allgemein - Brot - bisschen schwer است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Deutsch essen oft dem Essen einen Nachitsch zum Beispiel Eis oder Pudding.
[ترجمه گوگل]Deutsch essen oft dem Essen einen Nachitsch zum Beispiel Eis oder Pudding
[ترجمه ترگمان]Deutsch essen \"dem Essen einen zum\"، zum oder eis eis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The interfacial alloy layer is essen - tially a brittle phase Fe _ 2 ( AlSi ) _
[ترجمه گوگل]لایه آلیاژ سطحی اساساً یک فاز شکننده است Fe_2 (AlSi) _
[ترجمه ترگمان]لایه آلیاژ interfacial essen - tially یک فاز ترد Fe - ۲ (AlSi)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ecological construction and environmental protection is quite essen t ial in the development of West China.
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز اکولوژیکی و حفاظت از محیط زیست در توسعه غرب چین کاملاً ضروری است
[ترجمه ترگمان]ساخت اکولوژیکی و حفاظت از محیط زیست به طور کامل در توسعه غرب چین مورد استفاده قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. SETTING: Department of Orthopedics, Duisburg - Essen University.
[ترجمه گوگل]تنظیم: گروه ارتوپدی، دویسبورگ - دانشگاه اسن
[ترجمه ترگمان]راه اندازی: دانشکده of، دانشگاه Duisburg - اسن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is an exciting prospect as future policy could depend on how the eight perform at Cologne and Essen.
[ترجمه گوگل]این یک چشم‌انداز هیجان‌انگیز است زیرا سیاست‌های آینده می‌تواند به عملکرد این هشت نفر در کلن و اسن بستگی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این یک چشم انداز هیجان انگیزی است چون سیاست آینده می تواند بستگی به این داشته باشد که هشت برنامه در کولونی و اسن چگونه عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Susanne : Ich bin in der K ü che und bereite gerade das Essen zu . Ich kann nicht gehen.
[ترجمه گوگل]سوزان : Ich bin in der K ü che und bereite gerade das Essen zu Ich kann nicht gehen
[ترجمه ترگمان](سوزان): تو را دوست دارم متشکرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A city of west-central Germany in the Ruhr Valley northeast of Essen. It is a major industrial and coal-mining center. Population, 2895
[ترجمه گوگل]شهری در غرب مرکزی آلمان در دره روهر در شمال شرقی اسن این مرکز بزرگ صنعتی و معدن زغال سنگ است جمعیت، 2895
[ترجمه ترگمان]شهری در غرب - مرکزی در منطقه رور در شمال شرقی اسن آن یک مرکز بزرگ صنعتی و ذغال سنگ است جمعیت، ۲۸۹۵
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is also some evidence that Strindberg intended the play as a warning to the first of his three unfortunate wives, the Baronness Siri von Essen.
[ترجمه گوگل]همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد استریندبرگ این نمایشنامه را به عنوان هشداری برای اولین همسر از سه همسر بدبخت خود، بارونس سیری فون اسن، در نظر گرفته است
[ترجمه ترگمان]همچنین شواهدی وجود دارد مبنی بر این که strindberg این نمایشنامه را به عنوان هشداری برای نخستین زن نگون بخت خود یعنی the Siri فون اسن هدف قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• city in western germany

پیشنهاد کاربران

بپرس