اسم ( noun )
• (1) تعریف: a short, usu. prose literary work that expresses the writer's ideas, feelings, and opinions on a particular subject.
• مترادف: article, composition, paper, theme
• مشابه: commentary, critique, dissertation, editorial, report, thesis, tract, treatise
• مترادف: article, composition, paper, theme
• مشابه: commentary, critique, dissertation, editorial, report, thesis, tract, treatise
- His essay on the nature of language and culture is a classic.
[ترجمه مجید] مقاله او در مورد ماهیت زبان و فرهنگ، یک مقاله کلاسیک است|
[ترجمه سونیک] مقاله او در باره طبیعت و فرهنگ قدیمی است|
[ترجمه گوگل] مقاله او درباره ماهیت زبان و فرهنگ یک اثر کلاسیک است[ترجمه ترگمان] مقاله او درباره طبیعت زبان و فرهنگ کلاسیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The assignment was to write an essay on one of the topics discussed in class.
[ترجمه گوگل] تکلیف نوشتن یک انشا در مورد یکی از موضوعات مطرح شده در کلاس بود
[ترجمه ترگمان] این کار نوشتن مقاله ای درباره یکی از موضوعات مورد بحث در کلاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این کار نوشتن مقاله ای درباره یکی از موضوعات مورد بحث در کلاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an attempt to do something.
• مترادف: attempt, effort, endeavor, try
• مشابه: experiment, trial, undertaking, venture
• مترادف: attempt, effort, endeavor, try
• مشابه: experiment, trial, undertaking, venture
- On their third essay, the climbers reached the mountain's summit.
[ترجمه علی عامری] صعود کنندگان در سومین تلاش خود ، به قله کوه رسیدند .|
[ترجمه گوگل] در سومین مقاله خود، کوهنوردان به قله کوه رسیدند[ترجمه ترگمان] کوهنوردان در سومین مقاله خود به قله کوه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: essays, essaying, essayed
مشتقات: essayer (n.)
حالات: essays, essaying, essayed
مشتقات: essayer (n.)
• (1) تعریف: to attempt; try.
• مترادف: attempt, try, undertake
• مشابه: dare, endeavor, risk, seek, venture
• مترادف: attempt, try, undertake
• مشابه: dare, endeavor, risk, seek, venture
- I shall essay to explain this complex matter.
[ترجمه گوگل] من برای توضیح این موضوع پیچیده مقاله خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] من باید این موضوع پیچیده رو توضیح بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من باید این موضوع پیچیده رو توضیح بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to make a test of; subject to a trial.
• مترادف: assay, test, try
• مشابه: analyze, assess, attempt, evaluate, examine, inspect, prove, scrutinize
• مترادف: assay, test, try
• مشابه: analyze, assess, attempt, evaluate, examine, inspect, prove, scrutinize