essay

/eˈseɪ//eˈseɪ/

معنی: مقاله، تالیف، انشاء
معانی دیگر: اقدام کردن به، کوشیدن، سعی کردن، امتحان کردن، امتحانا انجام دادن، جستار کردن، کوشش، پردازش (به کاری)، مبادرت، رساله، انشا (نوشته ی کوتاه که بیانگر اندیشه و سلیقه ی نویسنده است)، کوشنامه، (ماهیت یا مرغوبیت و غیره) آزمودن، سنجیدن، عیارگیری کردن، ازمایش کردن، ازمودن، عیارگیری کردن فلزات، مقاله نویسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a short, usu. prose literary work that expresses the writer's ideas, feelings, and opinions on a particular subject.
مترادف: article, composition, paper, theme
مشابه: commentary, critique, dissertation, editorial, report, thesis, tract, treatise

- His essay on the nature of language and culture is a classic.
[ترجمه مجید] مقاله او در مورد ماهیت زبان و فرهنگ، یک مقاله کلاسیک است
|
[ترجمه سونیک] مقاله او در باره طبیعت و فرهنگ قدیمی است
|
[ترجمه گوگل] مقاله او درباره ماهیت زبان و فرهنگ یک اثر کلاسیک است
[ترجمه ترگمان] مقاله او درباره طبیعت زبان و فرهنگ کلاسیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The assignment was to write an essay on one of the topics discussed in class.
[ترجمه گوگل] تکلیف نوشتن یک انشا در مورد یکی از موضوعات مطرح شده در کلاس بود
[ترجمه ترگمان] این کار نوشتن مقاله ای درباره یکی از موضوعات مورد بحث در کلاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an attempt to do something.
مترادف: attempt, effort, endeavor, try
مشابه: experiment, trial, undertaking, venture

- On their third essay, the climbers reached the mountain's summit.
[ترجمه علی عامری] صعود کنندگان در سومین تلاش خود ، به قله کوه رسیدند .
|
[ترجمه گوگل] در سومین مقاله خود، کوهنوردان به قله کوه رسیدند
[ترجمه ترگمان] کوهنوردان در سومین مقاله خود به قله کوه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: essays, essaying, essayed
مشتقات: essayer (n.)
(1) تعریف: to attempt; try.
مترادف: attempt, try, undertake
مشابه: dare, endeavor, risk, seek, venture

- I shall essay to explain this complex matter.
[ترجمه گوگل] من برای توضیح این موضوع پیچیده مقاله خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] من باید این موضوع پیچیده رو توضیح بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to make a test of; subject to a trial.
مترادف: assay, test, try
مشابه: analyze, assess, attempt, evaluate, examine, inspect, prove, scrutinize

جمله های نمونه

1. an essay arranged under three heads
مقاله ای که دارای سه بخش اصلی است.

2. his essay rambles a great deal jumping from point to point
مقاله او پر از مطالب نامربوط و از یک موضوع به موضوع دیگر می پرد.

3. a fugitive essay
مقاله ای که زود تازگی خود را از دست می دهد

4. a laborious essay
یک مقاله ی ثقیل و عاری از لطف

5. a reminiscent essay
مقاله ای پرمخاطره

6. his first essay into politics was in 1948
اولین پردازش او به امور سیاسی در سال 1948 بود.

7. writing the essay was a piece of cake
نوشتن مقاله اصلا کاری نداشت (مثل آب خوردن بود).

8. he concluded his essay with a poem by sa'di
او مقاله ی خود را با شعری از سعدی خاتمه داد.

9. he wrote an essay on war
درباره ی جنگ مقاله ای نوشت.

10. to make an essay to . . .
کوشیدن به منظور . . .

11. to organize an essay
مقاله ای را طرح ریزی کردن

12. paraphrase this difficult philosophical essay into simple english
این مقاله ی دشوار فلسفی رابه انگلیسی ساده بنویسید.

13. to prune down an essay
مقاله ای را کوتاه کردن

14. the central thought of this essay
اندیشه ی اصلی این مقاله

15. the little bird made an essay at flying
پرنده ی کوچک کوشید که پرواز کند (بال های خود را آزمود).

16. the overarching idea of his essay
اندیشه ی اصلی مقاله ی او

17. An overall theme will help to give your essay coherence.
[ترجمه گوگل]یک موضوع کلی به انسجام مقاله شما کمک می کند
[ترجمه ترگمان]یک تم کلی به ایجاد انسجام essay کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. His essay is not based on hard science.
[ترجمه گوگل]مقاله او مبتنی بر علم سخت نیست
[ترجمه ترگمان]مقاله او بر پایه علوم سخت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I've finished my essay at last!
[ترجمه علی] بالاخره مقاله ام را تمام کردم
|
[ترجمه گوگل]بلاخره انشامو تموم کردم!
[ترجمه ترگمان]بالاخره مقاله خود را تمام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The essay didn't come up to his usual standards.
[ترجمه گوگل]این مقاله به استانداردهای معمول او نمی رسید
[ترجمه ترگمان]مقاله به معیارهای معمول او نیامده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Your essay should be no more than two thousand words long.
[ترجمه گوگل]مقاله شما نباید بیش از دو هزار کلمه باشد
[ترجمه ترگمان]مقاله شما نباید بیش از دو هزار کلمه طول بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. I'll have to rewrite most of the essay.
[ترجمه گوگل]من باید بیشتر مقاله را بازنویسی کنم
[ترجمه ترگمان]باید بیشتر مقاله رو بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. There are too many mistakes in this essay.
[ترجمه گوگل]اشتباهات در این مقاله بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله اشتباه ات زیادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. For homework I want you to write an essay on endangered species.
[ترجمه گوگل]برای انجام تکالیف از شما می خواهم یک انشا در مورد گونه های در معرض خطر بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای انجام تکالیف، من از شما می خواهم یک مقاله در مورد گونه های در معرض خطر بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقاله (اسم)
article, treatise, dissertation, tract, chapter, paper, essay, editorial, disquisition, tractate

تالیف (اسم)
compilation, essay, conflation

انشاء (اسم)
composition, essay, redaction, phraseology, theme

انگلیسی به انگلیسی

• attempt, endeavor; composition, article
attempt; test, experiment
an essay is a short piece of writing on one particular subject written by a student.
an essay is also a short piece of writing on one particular subject that is written by a writer for publication.

پیشنهاد کاربران

1. مقاله ، 2. رساله 3. انشاء ، // سعی. کوشش // 1. دست به کاری زدن. مبادرت کردن به 2. سعی کردن. کوشیدن
مثال:
I'm afraid your last essay was a very scrappy piece of work.
متاسفانه آخرین مقاله شما یک کار خیلی نامنظم و آشفته بود.
...
[مشاهده متن کامل]

his first essay in telecommunications
{در زبان محاوره} اولین سعی و کوشش او در ارتباط از راه دور
many essayed to travel that way
{در زبان محاوره} بسیاری کوشیدند از آن راه سفر کنند.

تشریحی
مثال: Essay questions به معنی پرسش های تشریحی، یعنی پرسش هایی که پاسخ های تشریحی باید داده بشوند.
مقاله، مقاله نویسی
مثال: She wrote an essay about the importance of education.
او یک مقاله درباره اهمیت آموزش نوشت.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
🇮🇷 همتای پارسی: جُستار 🇮🇷
کتبی
"جستار".
نوشته ای کوتاه که دیدگاه شخصی نویسنده در اون نوشته میشن.
تحقیق دانشجویی
( معانی دیگر ) تلاش، تلاش کردن، آزمایش
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
نوشتار
مقاله؛ گزارش تحقیقی
پاسخ تشریحی :essay answer
جُستار.
جستاریدن = نوشتن جستار.
انشا یا ( یک نوشته ی ادبی )
Essay answer
پاسخ مشروح

Test answer
پاسخ تستی
جُستار
آزمون تشریحی . در برابر آزمون تستی
اثرتألیفی
جُستار: معمولاً نوشته ای هستش که در اون استدلال های شخصی نویسنده مطرح می شود و با مقاله تفاوت دارد، معنی انشاء هم میده ولی بسته به جمله باید ترجمه شه.
a short pics of writing about subject
به معنای جواب بلند
For Ex: Are they essay or short answer tests?
My teacher asked me to write an essay
سنجش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس