1. His leadership kept the team's esprit de corps intact during difficult periods.
[ترجمه گوگل]رهبری او روحیه تیم را در دوره های سخت دست نخورده نگه داشت
[ترجمه ترگمان]رهبری او صمیمیت تیم را در طول دوره های دشوار حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was the guy who developed an esprit de corps among the committee members.
[ترجمه گوگل]او مردی بود که در میان اعضای کمیته، روحیه ای را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او فردی بود که روحیه صمیمیت در میان اعضای کمیته را ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But there was enough esprit de corps among our group to overcome this discomfort with a minimum amount of grumbling.
[ترجمه گوگل]اما در میان گروه ما به قدر کافی روحیه وجود داشت تا با حداقل غر زدن بر این ناراحتی غلبه کنیم
[ترجمه ترگمان]اما صمیمیت de بین گروه ما برای غلبه بر این ناراحتی با حداقل غرولند کافی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We need a strong leader to keep our esprit de corps intact.
[ترجمه گوگل]ما به یک رهبر قوی نیاز داریم تا روحیه سپاه ما را دست نخورده نگه دارد
[ترجمه ترگمان]ما به یک رهبر قوی نیاز داریم تا روحیه corps را دست نخورده نگه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The regiment had a strong esprit de corps.
6. Had a strong esprit de corps and work enthusiasm.
[ترجمه گوگل]دارای روحیه قوی در سپاه و اشتیاق کار بود
[ترجمه ترگمان]نیروی محرک نیرومندی داشت و شور و شوق کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Esprit de corps. Promoting team spirit will build harmony and unity within the organization.
[ترجمه گوگل]Esprit de corps ارتقای روحیه تیمی باعث ایجاد هماهنگی و وحدت در سازمان می شود
[ترجمه ترگمان]Esprit دو سپاه بود ارتقای روحیه تیمی هماهنگی و اتحاد در سازمان ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The esprit de corps of a footBall team.
9. I saw for myself what you gain when you build esprit de corps among your salespeople.
[ترجمه گوگل]من خودم دیدم که وقتی یک esprit de corps در میان فروشندگان خود ایجاد می کنید چه چیزی به دست می آورید
[ترجمه ترگمان]من خودم متوجه شدم که شما چه چیزی به دست می آورید، وقتی که در بین فروشندگان شما دو سپاه یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Works dependably, sincere, can withstand the tremendous pressure, has esprit de corps.
[ترجمه گوگل]کار می کند قابل اعتماد، صمیمانه، می تواند فشار فوق العاده را تحمل کند، دارای روحیه سپاه است
[ترجمه ترگمان]dependably، صادق، می تواند در برابر فشار شگرف مقاومت کند، روحیه esprit دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We must get the work done in time, and esprit de corps is of the essence.
[ترجمه گوگل]ما باید کار را به موقع انجام دهیم، و esprit de corps مهم است
[ترجمه ترگمان]ما باید کار را به موقع انجام دهیم، و روحیه de از ذات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This erodes the kind of institutional identity that helps create esprit de corps, and often leads to politics trumping policy.
[ترجمه گوگل]این نوع هویت نهادی را که به ایجاد روحیه سازمانی کمک میکند، از بین میبرد و اغلب منجر به غلبه بر سیاستهای سیاسی میشود
[ترجمه ترگمان]این نوع هویت سازمانی را از بین می برد که به ایجاد روحیه de کمک می کند و اغلب منجر به سیاست trumping می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I will always endeavor to uphold the prestige, honor, and esprit de corps of the Rangers.
[ترجمه گوگل]من همیشه تلاش خواهم کرد تا از اعتبار، افتخار و روحیه سپاه تکاوران دفاع کنم
[ترجمه ترگمان]من همیشه برای حفظ اعتبار، شرافت و صمیمیت نیروهای ویژه تلاش خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید