esprit

/eˈspriː//eˈspriː/

معنی: ذکاوت، نشاط، روح، هوش
معانی دیگر: سرزندگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: liveliness of mind or spirit; wit and good cheer.

جمله های نمونه

1. that esprit de corps which makes us put the common good above the individual good
آن روح همبستگی که ما را وادار می کند سود همگان را بر سود فردی ترجیح بدهیم

2. His leadership kept the team's esprit de corps intact during difficult periods.
[ترجمه گوگل]رهبری او روحیه تیم را در دوره های سخت دست نخورده نگه داشت
[ترجمه ترگمان]رهبری او صمیمیت تیم را در طول دوره های دشوار حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was the guy who developed an esprit de corps among the committee members.
[ترجمه گوگل]او مردی بود که در میان اعضای کمیته، روحیه ای را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او فردی بود که روحیه صمیمیت در میان اعضای کمیته را ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But there was enough esprit de corps among our group to overcome this discomfort with a minimum amount of grumbling.
[ترجمه گوگل]اما در میان گروه ما به قدر کافی روحیه وجود داشت تا با حداقل غر زدن بر این ناراحتی غلبه کنیم
[ترجمه ترگمان]اما صمیمیت de بین گروه ما برای غلبه بر این ناراحتی با حداقل غرولند کافی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These estimators include the signal subspace methods, ESPRIT and WSF. They possess good statistical performance.
[ترجمه گوگل]این برآوردگرها شامل روش‌های زیرفضای سیگنال، ESPRIT و WSF هستند آنها عملکرد آماری خوبی دارند
[ترجمه ترگمان]این برآوردگرهای شامل روش های زیرفضای سیگنال، esprit و WSF می شوند آن ها عملکرد آماری خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The regiment had a strong esprit de corps.
[ترجمه گوگل]این هنگ دارای روحیه قوی بود
[ترجمه ترگمان]هنگ نیروی محرک نیرومندی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a bel esprit he despised pedantry whether in a man or in a bluestocking.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان یک دمبله، از رکاب‌بازی چه در مردان و چه در جوراب‌های آبی متنفر بود
[ترجمه ترگمان]او نیز به عنوان یک زن ادیب و ادیب، از فضل فروشی خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Orgone, esprit, loosh, prana, elan vital, and bio - electricity are some of these names.
[ترجمه گوگل]ارگون، اسپریت، لوش، پرانا، الان ویتال و بیو الکتریسیته برخی از این نام‌ها هستند
[ترجمه ترگمان]orgone، esprit، loosh، prana، elan، elan حیاتی و bio برخی از این نام ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Had a strong esprit de corps and work enthusiasm.
[ترجمه گوگل]دارای روحیه قوی در سپاه و اشتیاق کار بود
[ترجمه ترگمان]نیروی محرک نیرومندی داشت و شور و شوق کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Esprit de corps. Promoting team spirit will build harmony and unity within the organization.
[ترجمه گوگل]Esprit de corps ارتقای روحیه تیمی باعث ایجاد هماهنگی و وحدت در سازمان می شود
[ترجمه ترگمان]Esprit دو سپاه بود ارتقای روحیه تیمی هماهنگی و اتحاد در سازمان ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Medoc was born from this sacred union. . . Esprit d'Estuaire is a honor to the Estuary of the Gironde. Its viticulture and its wine-making respect the traditions of the Medoc.
[ترجمه گوگل]Medoc از این پیوند مقدس متولد شد Esprit d'Estuaire افتخاری برای خور ژیروند است کشت انگور و شراب سازی آن به سنت های Medoc احترام می گذارد
[ترجمه ترگمان]Medoc از این اتحادیه مقدس زاده شده بود که اسپری Estuaire اسپری نام دهانه خلیج است viticulture و شراب آن برای سنت of احترام قائل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The results indicate that ESPRIT algorithm based on vector sensor can obtain higher resolution frequency estimation than that based on pressure hydrophone.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که الگوریتم ESPRIT مبتنی بر حسگر برداری می‌تواند تخمین فرکانس وضوح بالاتری را نسبت به الگوریتم مبتنی بر هیدروفون فشار به دست آورد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که الگوریتم esprit مبتنی بر حسگر برداری می تواند برآورد فرکانس بالاتر را نسبت به hydrophone فشار بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The esprit de corps of a footBall team.
[ترجمه گوگل]روحیه یک تیم فوتبال
[ترجمه ترگمان]روحیه رفاقت و روحیه یک تیم football
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Lotus Esprit might be an exception!
[ترجمه گوگل]Lotus Esprit ممکن است یک استثنا باشد!
[ترجمه ترگمان]ذهن لوتوس ممکن است یک استثنا باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذکاوت (اسم)
intelligence, sagacity, acuteness, brain, esprit, witting

نشاط (اسم)
alacrity, esprit, vivacity, exhilaration, mirth, merriment, spree, hilarity, jazz, splore

روح (اسم)
nature, spirit, esprit, apparition, breeze, calmness, phantom, ghost, specter, sprite, psyche, spook, zing, placidity, numen, fantom, phantasm, phantasma, spunkie, umbra, wraith

هوش (اسم)
sense, understanding, intelligence, sagacity, brain, esprit, witting, ingenuity, headpiece, intellect, wit, mother wit

انگلیسی به انگلیسی

• lively wit, sprightliness

پیشنهاد کاربران

بپرس