espionage

/ˈespiənadʒ//ˈespɪənɑːʒ/

معنی: جاسوسی، خبر گیری
معانی دیگر: خبرکشی، آبشتگری، انیشگی، پوشیده یابی، پوشیده جویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or practice of spying, esp. on behalf of a government or business.

جمله های نمونه

1. an espionage network
شبکه جاسوسی

2. in espionage sex is used as a bait
در جاسوسی از سکس برای به دام اندازی استفاده می شود.

3. industrial espionage
جاسوسی صنعتی،پوشیده جویی صنعتی

4. to engage in espionage
به جاسوسی پرداختن

5. he was found guilty of espionage
او را به جاسوسی گناهکار شناختند.

6. secrecy is one of the characteristics of espionage
نهانکاری یکی از ویژگی های جاسوسی است.

7. He was wanted on charges of espionage.
[ترجمه گوگل]او به اتهام جاسوسی تحت تعقیب بود
[ترجمه ترگمان]تحت تعقیب جاسوسی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Espionage is a capital offence in this country.
[ترجمه گوگل]جاسوسی در این کشور یک جرم بزرگ است
[ترجمه ترگمان]Espionage یک جرم بزرگ در این کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The authorities have arrested several people suspected of espionage.
[ترجمه گوگل]مقامات چندین نفر را مظنون به جاسوسی دستگیر کرده اند
[ترجمه ترگمان]مقامات چندین تن از افراد مظنون به جاسوسی را دستگیر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was found guilty of espionage against the United States.
[ترجمه گوگل]او به اتهام جاسوسی علیه ایالات متحده مقصر شناخته شد
[ترجمه ترگمان]او در جاسوسی علیه آمریکا مجرم شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is the only Marine ever prosecuted for espionage.
[ترجمه گوگل]او تنها تفنگدار دریایی است که تاکنون به اتهام جاسوسی تحت تعقیب قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اون تنها تفنگدار دریایی که در تعقیب جاسوسی قرار گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Without ciphers and diplomatic bags, espionage and counter-espionage actions were likely to be circumscribed.
[ترجمه گوگل]بدون رمز و کیسه های دیپلماتیک، اقدامات جاسوسی و ضد جاسوسی احتمالاً محدود می شود
[ترجمه ترگمان]بدون ciphers و bags دیپلماتیک، جاسوسی و جاسوسی در کار بود، به احتمال زیاد محدود می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She knew little about espionage and, until this murder case, cared less.
[ترجمه گوگل]او اطلاعات کمی در مورد جاسوسی داشت و تا قبل از این قتل، کمتر به آن اهمیت می داد
[ترجمه ترگمان]او در مورد جاسوسی که تا به حال در این پرونده بود اطلاعی نداشت، تا این که این پرونده قتل کم تر اهمیت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Industrial espionage was high on the list of Soviet priorities.
[ترجمه گوگل]جاسوسی صنعتی در فهرست اولویت های شوروی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]جاسوسی صنعتی در صدر فهرست اولویت های شوروی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ivanov's character is tailor-made for technical espionage.
[ترجمه گوگل]شخصیت ایوانف برای جاسوسی فنی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]شخصیت ایوانوف برای جاسوسی فنی لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاسوسی (اسم)
intelligence, espial, espionage

خبر گیری (اسم)
inquiry, espionage, spying

انگلیسی به انگلیسی

• spying, intelligence
espionage is the activity of finding out the political, military, or industrial secrets of your enemies or rivals.

پیشنهاد کاربران

جاسوسی
مثال:
Tens of thousands of advisors were brought into Iran, not only to sponge off the country and interfere in military, intelligence, and governmental affairs, but also to engage in espionage, infiltrations, the changing of Iranian culture, and to gradually increase US domination over the country.
...
[مشاهده متن کامل]

ده ها هزار مستشار به ایران آورده شده بودند نه تنها برای از میان بردن کشور و دخالت در ارتش، اطلاعات و کارهای حکومتی، بلکه همچنین برای بکار گماشتن در جاسوسی، نفوذ، تغییر دادن فرهنگ ایران و به تدریج افزایش دادن سلطه آمریکا بر کشور.

جاسوسی
1 - عمل جاسوسی انجام دادن برای یک کشور مشخص
اسم غیرقابل شمارش
معنا : جاسوسی - پوشیده جویی
تلفظ : ( اِ ) س پی یِناژ
🔴 the things that are done to find out secrets from enemies or competitors : the activity of spying
◀️He was charged with several counts of espionage.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️international/industrial espionage
◀️an espionage novel/thriller
◀️to engage in espionage : به جاسوسی پرداختن
◀️He was found guilty of espionage : او را به جاسوسی گناهکار شناختند.
◀️industrial espionage : جاسوسی صنعتی، پوشیده جویی صنعتی
◀️By the orders of Great emperor Hirohito you are suspected of espionage and will remain in prison until the victory of the Great japanese empire : به دستور هیروهیتو امپراتور بزرگ، شما مظنون به جاسوسی هستید و تا پیروزی امپراتوری بزرگ ژاپن در زندان خواهید ماند. ( برگرفته از کامیک The collector : Unit 731 )

اقدام علیه امنیت ملی
جاسوس بازی
the practice of spying or of using spies, typically by governments to obtain political and military information.
جاسوسی تجاری

بپرس