especial

/ɪˈspeʃl̩//ɪˈspeʃl̩/

معنی: مخصوص
معانی دیگر: ویژه، استثنایی، مگری، غیر عادی، ناروال، بخصوص، خاص، مشخص، برجسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: notably outstanding; exceptional; predominant; special.
مشابه: special

- an especial favorite of ours
[ترجمه میم الف] علاقه خاص ما
|
[ترجمه گوگل] مورد علاقه خاص ما
[ترجمه ترگمان] مورد علاقه مخصوص ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. give my especial greetings to your father
سلام مخصوص مرا به پدرتان برسانید.

2. he chose especial targets for attack
او هدف های مشخصی را برای حمله انتخاب کرد.

3. she paid especial attention to the workers' protests
او به اعتراض کارگران توجه ویژه ای کرد.

4. this book is of especial interest to john
این کتاب مورد علاقه ی ویژه ی جان است.

5. this student is very especial
این شاگرد بسیار برجسته ای است.

6. The lecture will be of especial interest to history students.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی مورد توجه ویژه دانشجویان تاریخ خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی مخصوص دانشجویان تاریخ خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The authorities took especial interest in him because of his trade union work.
[ترجمه گوگل]مقامات به دلیل کار صنفی اش علاقه خاصی به او نشان دادند
[ترجمه ترگمان]مقامات به دلیل کار اتحادیه تجاری خود به او علاقه مند شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He speaks with especial bitterness about the integrity of select committees and their chairmen!
[ترجمه گوگل]او با تلخی خاصی از صداقت کمیته های منتخب و روسای آنها صحبت می کند!
[ترجمه ترگمان]او با تلخی در مورد انسجام کمیته های منتخب و روسای آن ها صحبت می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is occurring at especial speed in those countries in which development has been recent and fast.
[ترجمه گوگل]در کشورهایی که توسعه اخیر و سریع بوده است، با سرعت خاصی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]این اتفاق با سرعت مخصوص در کشورهایی است که در آن توسعه اخیر و سریع انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One especial favourite was David Mitchell who had joined the Navy in 1948 at the age of fifteen.
[ترجمه گوگل]یکی از مورد علاقه های خاص دیوید میچل بود که در سال 1948 در سن پانزده سالگی به نیروی دریایی پیوست
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد مورد علاقه دیوید میچل بود که در سال ۱۹۴۸ در سن پانزده سالگی به نیروی دریایی پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There would seem to be three points of especial significance. 1 Carers are not a homogeneous group.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد سه نقطه از اهمیت ویژه ای وجود دارد 1 مراقبین یک گروه همگن نیستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که سه نکته از اهمیت خاص وجود دارد ۱ carers یک گروه همگن نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It also gives especial aid to poorer areas that lost a lot of income in the changeover.
[ترجمه گوگل]همچنین به مناطق فقیرتری که درآمد زیادی را در تغییر تغییر از دست داده اند، کمک ویژه می کند
[ترجمه ترگمان]این لایحه همچنین به مناطق فقیرنشین کمک های ویژه می دهد که درآمد زیادی در این تغییر را از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There would be an especial pleasure in using Gordon Beamish's name.
[ترجمه گوگل]استفاده از نام گوردون بیمیش لذت خاصی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از نام گوردون از نام گوردون لذت می بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He seemed to expect if not especial thanks, at least some expression of wonder.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که اگر نگوییم تشکر ویژه، حداقل ابراز تعجب داشت
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که اگر تشکر نکرده باشد، دست کم نوعی تعجب در او دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Levo- carnitine is an especial vitamin which exists in the organism. Its primary function is oxidizing fat and supplying energy.
[ترجمه گوگل]لووکارنیتین ویتامین خاصی است که در بدن وجود دارد عملکرد اصلی آن اکسید کردن چربی و تامین انرژی است
[ترجمه ترگمان]Levo - carnitine یک ویتامین مخصوص است که در ارگانیسم وجود دارد وظیفه اصلی آن اکسید کردن چربی و تامین انرژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Especial finished parts need precision and have size heat treat film available for film removal, debarring of casting parts.
[ترجمه گوگل]قطعات تمام شده خاص به دقت نیاز دارند و دارای اندازه فیلم عملیات حرارتی برای حذف فیلم، جداسازی قطعات ریخته‌گری هستند
[ترجمه ترگمان]especial قطعات به دقت به دقت نیاز دارند و دارای فیلم برخورد حرارتی به اندازه کافی برای حذف فیلم، debarring قطعات ریخته گری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخصوص (صفت)
proper, express, private, specific, special, particular, peculiar, especial

انگلیسی به انگلیسی

• special, outstanding, exceptional
especial means exceptional or special in some way; a formal word.

پیشنهاد کاربران

خاص . مخصوص. ویژه . استثنایی
مثال:
especial care is required
مراقبت ویژه و خاص درخواست شده.
ویژه
خاص

بپرس