esophagus

/əˈsɑːfəɡəs//iːˈsɒfəɡəs/

معنی: مری
معانی دیگر: (کالبدشناسی) مری، لوله ی مری، سرخ نای، سر نای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: esophagi
مشتقات: esophageal (adj.)
• : تعریف: a muscular tube from the mouth cavity to the stomach; gullet.

جمله های نمونه

1. There the incidence of the cancer of the esophagus was suspected to be pretty high.
[ترجمه Somayh] Lower esophagus
|
[ترجمه گوگل]در آنجا احتمال سرطان مری بسیار زیاد بود
[ترجمه ترگمان]سرطان مری در آنجا بسیار بالا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After searing the inside of my esophagus with a hurriedly gulped cup of scalding coffee-I was now drinking coffee-I had collected myself.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه داخل مری ام را با یک فنجان قهوه سوزان که با عجله آب دهانم خورد - حالا در حال نوشیدن قهوه بودم - خودم را جمع کرده بودم
[ترجمه ترگمان]بعد از سوزاندن مری، با یک فنجان قهوه داغ، با عجله یک فنجان قهوه داغ را قورت دادم - حالا داشتم قهوه می خوردم - خودم را جمع کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He also has an unusually narrow esophagus.
[ترجمه گوگل]او همچنین دارای مری باریک غیرعادی است
[ترجمه ترگمان]همچنین مری و مری خیلی narrow
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When this happens the esophagus becomes irritated and inflamed, causing a burning sensation that has the potential to awaken a sleeper.
[ترجمه گوگل]هنگامی که این اتفاق می افتد مری تحریک شده و ملتهب می شود و باعث ایجاد احساس سوزش می شود که این پتانسیل را دارد که فرد خواب را بیدار کند
[ترجمه ترگمان]وقتی این اتفاق می افتد مری عصبانی و ملتهب می شود و باعث احساس سوزش می شود که پتانسیل بیدار کردن یک خفته را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Food goes straight from the esophagus to the tiny stomach pouch and directly into the lower part of the small intestines.
[ترجمه گوگل]غذا مستقیماً از مری به کیسه کوچک معده و مستقیماً به قسمت تحتانی روده کوچک می رود
[ترجمه ترگمان]غذا مستقیما از مری تا کیسه معده کوچک و مستقیم به قسمت پایینی روده کوچک می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Monica was born with a section of her esophagus completely closed.
[ترجمه Saeedologi] مونیکا به دنیا آمده بود که بخشی از مری اش کاملا مسدود شده بود
|
[ترجمه گوگل]مونیکا با بخشی از مری کاملا بسته به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]مونیکا با قسمتی از مری به دنیا آمد که کاملا بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The patient of esophagus cancer, can have vomitive appearance.
[ترجمه گوگل]بیمار مبتلا به سرطان مری، ممکن است ظاهری استفراغ داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بیمار مبتلا به سرطان مری می تواند ظاهر vomitive داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Circumferential defect of cervical esophagus reconstructed with bilateral platysma myocutaneous flaps is a new method designed by ourselves.
[ترجمه گوگل]نقص محیطی مری گردنی بازسازی شده با فلپ های میوکوتنئوس پلاتیسمای دوطرفه روش جدیدی است که توسط خودمان طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]نقص circumferential مری cervical با platysma myocutaneous bilateral یک روش جدید است که توسط خود ما طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Does the nutrient eat of esophagus cancerthe recuperate of the complication after reaching art?
[ترجمه گوگل]آیا ماده مغذی سرطان مری باعث بهبودی عارضه بعد از رسیدن به هنر می شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا خوردن مواد غذایی مری cancerthe پس از رسیدن به هنر، در حال استراحت است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results show that digestive tract from esophagus through intestinum crassum is made up of four concern tric layers, mucosa, submucosa, muscularis and serosa respectively.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که دستگاه گوارش از مری تا کراسوم روده از چهار لایه سه گانه نگران کننده به ترتیب مخاط، زیر مخاط، عضلانی و سروسا تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که دستگاه گوارش از مری از طریق intestinum crassum از چهار بخش مربوط به لایه های tric، مخاط، submucosa، muscularis و serosa تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Congenital stenosis of the esophagus is not common.
[ترجمه گوگل]تنگی مادرزادی مری شایع نیست
[ترجمه ترگمان]مری ناهنجاری های مادرزادی در مری رایج نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods 62 patients with protrusive lesions of the esophagus, stomach, or duodenum were examined by mEUS using water-filling method.
[ترجمه گوگل]Methods62 بیمار با ضایعات بیرون زده مری، معده، یا دوازدهه توسط mEUS با استفاده از روش پر کردن آب مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش های ۶۲ بیمار دارای ضایعات سمی مری، معده، یا duodenum با استفاده از روش پر کردن آب مورد معاینه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Feed passes through the esophagus and into a temporary storage organ, the crop.
[ترجمه گوگل]خوراک از مری عبور می کند و به یک اندام ذخیره موقت یعنی محصول می رسد
[ترجمه ترگمان]غذا از مری عبور می کند و به یک اندام موقتی، محصول تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of 875 surgical specimens of esophagus, 2 cases were diagnosed as esophageal leiomyosarcoma and 2 cases carcinosarcoma.
[ترجمه گوگل]از 875 نمونه جراحی مری، 2 مورد لیومیوسارکوم مری و 2 مورد کارسینوسارکوم تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]در ۸۷۵ نمونه جراحی مری، ۲ مورد به عنوان esophageal leiomyosarcoma و ۲ مورد carcinosarcoma تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مری (اسم)
gullet, esophagus

تخصصی

[علوم دامی] مری

انگلیسی به انگلیسی

• tube connecting the mouth to the stomach (anatomy)

پیشنهاد کاربران

( کالبدشناسی و دستگاه گوارش ) مری، لوله ی مری
مثال:
a four inch opening in the diaphragm and esophagus
یک سوراخ چهار اینچی در دیافراگم و مری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : esophagus ( oesophagus ) / oesophagitis ( esophagitis )
✅️ صفت ( adjective ) : esophageal ( oesophageal )
✅️ قید ( adverb ) : _
[پزشکی] مری: لوله ی عضلانی حامل غذا از حلق تا معده
. esophagus ( American English ) or oesophagus ( British English )
. "non - technically known as the "food pipe" or "gullet
مری
لوله ی باریک گوارشی که غذا از آن وارد معدا میشود
برای دیگر کاربردها مری ( ابهام زدایی ) را ببینید.
مِری یا سُرخ نای ( به انگلیسی: esophagus or oesophagus ) عضوی در بدن مهره داران است که به صورت لوله ای عضلانی کار رساندن غذا از حلق به معده را به عهده دارد. این لوله ۲۵ سانتی متر طول دارد و بیش ترین قسمت آن در قفسه سینه قرار دارد. این مجرا از انتهای تحتانی حلق در محاذات مهره ششم گردنی آغاز و در محاذات مهره دهم سینه ای وارد فضای شکمی می شود. مری در قسمت جلو با سطح پشتی لوب چپ کبد و در عقب با دیافراگم مجاورت دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ I can see the esophagus getting stretched out.

اعضای داخلی بدن انسان:
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
...
[مشاهده متن کامل]

gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder : مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس

مری
Esophageal carcinomas
سرطان مری ( بدخیم )

بپرس