Esemplastic /ˌɛsɛmˈpl�stɪk/ ( adj - literature - not a common English word; it is a rare and technical term coined by the poet Samuel Taylor Coleridge in 1817 to describe the imagination's ability to unify diverse experiences into a single whole. Its meaning is specific to literary and philosophical discussions of creativity, making it unfamiliar to the general public. ) – meaning:
... [مشاهده متن کامل]
making into one; unifying.
توانایی تخیل در متحد کردن تجربیات متنوع در قالب یک کل واحد؛ انسجام گرا؛ اتحاد گرا؛ واحد کننده؛ وحدت گرا؛ اندیش بند.
Example 1 👇
The poet's esemplastic vision was able to take the disparate images of a chaotic city and transform them into a cohesive, meaningful verse.
نگاه ظریف و انسجام گرای شاعر توانست تصاویر پراکنده ی شهری آشفته را به شعری منسجم و معنادار تبدیل کند.
Example 2 👇
Only a leader with a truly esemplastic mind could unite such a diverse coalition of viewpoints and shape them into a single, functional policy.
تنها رهبری با ذهنی حقیقتاً وحدت گرا می تواند چنین ائتلاف متنوعی از دیدگاه ها را متحد کند و آنها را در قالب یک سیاست واحد و کاربردی شکل دهد.
Example 3 👇
The artist's esemplastic approach brought together many different theories from multiple disciplines to create a revolutionary philosophical framework.
رویکرد اتحادگرای این هنرمند، نظریه های مختلف بسیاری را از رشته های مختلف گرد هم آورد تا یک چارچوب فلسفی انقلابی خلق کند.
... [مشاهده متن کامل]
توانایی تخیل در متحد کردن تجربیات متنوع در قالب یک کل واحد؛ انسجام گرا؛ اتحاد گرا؛ واحد کننده؛ وحدت گرا؛ اندیش بند.
نگاه ظریف و انسجام گرای شاعر توانست تصاویر پراکنده ی شهری آشفته را به شعری منسجم و معنادار تبدیل کند.
تنها رهبری با ذهنی حقیقتاً وحدت گرا می تواند چنین ائتلاف متنوعی از دیدگاه ها را متحد کند و آنها را در قالب یک سیاست واحد و کاربردی شکل دهد.
رویکرد اتحادگرای این هنرمند، نظریه های مختلف بسیاری را از رشته های مختلف گرد هم آورد تا یک چارچوب فلسفی انقلابی خلق کند.