## 🔸 معادل فارسی
- همراهی کردن از جایی بیرون
- اسکورت کردن از مکانی
- بیرون بردن با محافظت یا اجبار
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( پلیسی – رسمی ) :** بیرون بردن فردی از مکان ( مثلاً ساختمان یا زندان ) با همراهی مأموران یا محافظان.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *The suspect was escorted from the courtroom. *
متهم از دادگاه بیرون برده شد
2. ** ( اجتماعی – عمومی ) :** همراهی محترمانه یا رسمی فردی هنگام خروج از مکانی.
- مثال: *She was escorted from the party by her friends. *
او توسط دوستانش از مهمانی همراهی شد
3. ** ( امنیتی – کاربردی ) :** بیرون بردن فردی به دلیل نقض قوانین یا ایجاد مشکل.
- مثال: *The fan was escorted from the stadium. *
هوادار از ورزشگاه بیرون برده شد
- - -
## 🔸 مترادف ها
accompany out – lead out – remove – usher out – guide out
- - -
## 🔸 مثال ها
- *The police escorted him from the building. *
پلیس او را از ساختمان بیرون برد
- *She was escorted from the hall after the ceremony. *
او پس از مراسم از سالن همراهی شد
- *The protesters were escorted from the area. *
معترضان از منطقه بیرون برده شدند
- همراهی کردن از جایی بیرون
- اسکورت کردن از مکانی
- بیرون بردن با محافظت یا اجبار
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( پلیسی – رسمی ) :** بیرون بردن فردی از مکان ( مثلاً ساختمان یا زندان ) با همراهی مأموران یا محافظان.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *The suspect was escorted from the courtroom. *
متهم از دادگاه بیرون برده شد
2. ** ( اجتماعی – عمومی ) :** همراهی محترمانه یا رسمی فردی هنگام خروج از مکانی.
- مثال: *She was escorted from the party by her friends. *
او توسط دوستانش از مهمانی همراهی شد
3. ** ( امنیتی – کاربردی ) :** بیرون بردن فردی به دلیل نقض قوانین یا ایجاد مشکل.
- مثال: *The fan was escorted from the stadium. *
هوادار از ورزشگاه بیرون برده شد
- - -
## 🔸 مترادف ها
- - -
## 🔸 مثال ها
پلیس او را از ساختمان بیرون برد
او پس از مراسم از سالن همراهی شد
معترضان از منطقه بیرون برده شدند