eschew

/esˈt͡ʃuː//ɪˈst͡ʃuː/

معنی: اجتناب کردن، خود داری کردن
معانی دیگر: دوری کردن (از چیز ناخوشایند یا بد)، احتراز کردن، پرهیزیدن، پرهیزکردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: eschews, eschewing, eschewed
مشتقات: eschewal (n.), eschewer (n.)
• : تعریف: to avoid or forgo; shun.
متضاد: choose
مشابه: boycott, evade, forgo, help, renounce, shun

- A dieter usually eschews fattening foods.
[ترجمه گوگل] افراد رژیمی معمولاً از غذاهای چاق کننده اجتناب می کنند
[ترجمه ترگمان] A معمولا غذاهای پر کننده را پر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. vegetarians eschew meat
گیاهخواران از گوشت پرهیز می کنند.

2. A civilised leader must eschew violence.
[ترجمه گوگل]یک رهبر متمدن باید از خشونت دوری کند
[ترجمه ترگمان]یک رهبر متمدن باید از خشونت جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A civilized leader must eschew violence.
[ترجمه گوگل]یک رهبر متمدن باید از خشونت دوری کند
[ترجمه ترگمان]یک رهبر متمدن باید از خشونت اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bancroft's enigmatic compositions largely eschew tradition and draw their structures and spectacular effectiveness from juxtaposition of thematic material and instrumental sonorities.
[ترجمه گوگل]ترکیب‌های معمایی بنکرافت تا حد زیادی از سنت دوری می‌کنند و ساختارها و اثربخشی تماشایی خود را از کنار هم قرار دادن مواد موضوعی و صداهای ابزاری می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]آثار مرموز Bancroft تا حد زیادی از سنت پیروی می کنند و ساختار خود و اثر هنری تماشایی را از کنار مطالب موضوعی و sonorities ابزاری رسم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To eschew detail is to float in the clouds above the wood.
[ترجمه گوگل]پرهیز از جزئیات یعنی شناور شدن در ابرهای بالای چوب
[ترجمه ترگمان]اجتناب از جزئیات، شناور کردن در ابرها بالای چوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Such people tend to eschew suddenly popular names drawn from the world of entertainment.
[ترجمه گوگل]چنین افرادی تمایل دارند از نام‌های ناگهانی محبوبی که از دنیای سرگرمی گرفته می‌شوند دوری کنند
[ترجمه ترگمان]چنین افرادی تمایل دارند که از نام های محبوب مردم که از دنیای سرگرمی بیرون کشیده می شوند، دوری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some thing be much better eschew than chewed; tobacco be one of them.
[ترجمه گوگل]بعضی چیزها خیلی بهتر از جویدن است تنباکو یکی از آنها باشد
[ترجمه ترگمان]بعضی چیزها بهتر از آن است که جویده شود، تنباکو هم یکی از آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Domestically, US leaders eschew religious intolerance.
[ترجمه گوگل]در داخل، رهبران ایالات متحده از عدم تحمل مذهبی اجتناب می کنند
[ترجمه ترگمان]از نظر داخلی، رهبران ایالات متحده از عدم تحمل مذهبی اجتناب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They eschew number - crunching and regression models in favour of personal issues.
[ترجمه گوگل]آنها به نفع مسائل شخصی از مدل های اعداد و رگرسیون پرهیز می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از مدل ها و مدل های رگرسیون چند دقیقه ای به نفع مسائل شخصی دوری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To do this, they had to eschew blatant falsehoods.
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار، آنها باید از دروغ های آشکار اجتناب می کردند
[ترجمه ترگمان]برای انجام این کار، او نا دروغ blatant
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although in public China's leaders eschew triumphalism, there is a sense in Beijing that the reassertion of the Middle Kingdom's global ascendancy is at hand (see ).
[ترجمه گوگل]اگرچه رهبران چین در انظار عمومی از پیروزی پرهیز می کنند، در پکن این حس وجود دارد که تاکید مجدد بر برتری جهانی پادشاهی میانه نزدیک است (نگاه کنید به )
[ترجمه ترگمان]اگرچه در پکن، رهبران چین از triumphalism اجتناب می کنند، اما در پکن یک حس وجود دارد که the سلطه جهانی این کشور در دست است (نگاه کنید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Treasure the companionship of the righteous and eschew all fellowship with the ungodly.
[ترجمه گوگل]همنشینی نیکوکاران را غنیمت شمار و از هر گونه معاشرت با بدکاران بپرهیز
[ترجمه ترگمان]دور شدن با درستکار بودن و بین بردن همه fellowship با یک سگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Once again, many users are happy eschew higher performance in order to save money.
[ترجمه گوگل]بار دیگر، بسیاری از کاربران خوشحال هستند که برای صرفه جویی در هزینه از عملکرد بالاتر اجتناب می کنند
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، بسیاری از کاربران از عملکرد بالاتر برای صرفه جویی در پول خوشحال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Slow eschew plane travel and especially short breaks in distant places.
[ترجمه گوگل]آهسته از سفر با هواپیما و به خصوص استراحت های کوتاه در مکان های دور اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]کم کردن سفر از هواپیما و به ویژه وقفه های کوتاه در مکان های دور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اجتناب کردن (فعل)
pass, avoid, eschew

خودداری کردن (فعل)
eschew, forbear, withhold, desist, refrain

انگلیسی به انگلیسی

• avoid, keep away from
if you eschew something, you deliberately avoid doing it or becoming involved in it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تلفظ: اِشو
1. He decided to eschew the usual route to work, taking a more scenic path through the countryside.
او تصمیم گرفت مسیر معمولی به محل کار را کنار بگذارد و مسیر زیباتری از میان طبیعت را انتخاب کند.
...
[مشاهده متن کامل]

2. She has always eschewed the spotlight, preferring to remain in the background rather than seek attention.
او همیشه از توجه و نور افکنی دوری کرده است و ترجیح می دهد در پس زمینه بماند به جای اینکه توجه را به خود جلب کند.
3. In her pursuit of a healthier lifestyle, she eschews processed foods, opting instead for fresh vegetables and fruits.
در پی سبک زندگی سالم تر، او از غذاهای فرآوری شده پرهیز می کند و به جای آن سبزیجات و میوه های تازه را انتخاب می کند.
4. Many artists choose to eschew traditional methods of painting in favor of more experimental techniques.
بسیاری از هنرمندان تصمیم می گیرند از روش های سنتی نقاشی دوری کنند و به تکنیک های آزمایشی تر روی آورند.
5. His decision to eschew the corporate world and pursue a career in philosophy surprised his friends.
تصمیم او برای کنار گذاشتن دنیای شرکتی و پیگیری حرفه ای در فلسفه دوستانش را شگفت زده کرد.
6. The politician attempted to eschew the blame for the scandal, shifting the responsibility onto others.
سیاستمدار سعی کرد از مسئولیت رسوایی پرهیز کند و مسئولیت را به دوش دیگران بیندازد.
7. She consciously eschewed luxury brands, preferring minimalist, sustainable fashion over consumerism.
او به طور آگاهانه از برندهای لوکس دوری کرد و مد مینیمالیستی و پایدار را به مصرف گرایی ترجیح داد.
8. The company decided to eschew aggressive marketing strategies and focus instead on building long - term customer relationships.
شرکت تصمیم گرفت از استراتژی های بازاریابی تهاجمی پرهیز کند و به جای آن بر روی ساخت روابط بلندمدت با مشتریان تمرکز کند.
9. He tries to eschew confrontation at all costs, always finding a way to avoid conflict.
او تلاش می کند به هر قیمتی از درگیری پرهیز کند و همیشه راهی برای اجتناب از درگیری پیدا می کند.
10. In a metaphorical sense, he eschews the ordinary paths of life, always seeking out the extraordinary.
به طور استعاری، او از مسیرهای عادی زندگی پرهیز می کند و همیشه به دنبال غیرعادی ها می رود.
chatgpt

شکل رسمی و ادبیاتی فعل avoid به معنی خودداری کردن و پرهیز کردن هستش که براساس اراده، اعتقاد، مسائل اخلاقی، و یا دلایل پزشکی و سلامتی انجام میشه و شدت و تحکم زیادی داره.
eschewal: اسم ش هست. حالت صفتی نداره و به صورت in a manner of eschewing و یا eschewing behavior
✍ توضیح: To deliberately avoid or stay away from something ✋️❌
🔍 مترادف: Shun
✅ مثال: He decided to eschew unhealthy foods in favor of a balanced diet.
دقت کنید دوستان این کلمه یک مقدار با avoid فرق داره، eschew یعنی اجتناب کردن از چیزی که درست نیست، حالا این درست نبودن میتونه بُعد اعتقادی داشته یا اصول اخلاقی و یا علمی.
to eschew something isn’t simply to avoid it, the way you would avoid walking in a puddle––it's stronger than that. You eschew things that you find morally or aesthetically wrong, or that you have chosen to find wrong.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
I choose to eschew social media because it distracts me from my work.
In a conversation about healthy eating, a person might mention, “I’ve decided to eschew processed foods and focus on whole, natural ingredients. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person discussing environmental conservation might say, “We should all eschew single - use plastics to reduce waste and protect the planet. ”

نادیده گرفتن
اجتناب کردن، دوری کردن
John was a swinger. He eschewed nuptial ties
یه آدم خوشگذرون که از ازدواج و اینجور حرفا فراری بود و دوری می کرد

بپرس