eschar

/ˈeskɑːr//ˈeskɑː/

معنی: اثر زخم، خشک ریش، پوست زخم
معانی دیگر: (پزشکی) دله (پوست سفت و خشکی که در جای سوخته توسط آتش یا مواد شیمیایی باقی می ماند)، آژخ، چغر، چغل، جای زخم، طب خشک ریش، خشکی

جمله های نمونه

1. High fever, skin eschar, ulcer, rashes and lymphadenopathy were mostly presented.
[ترجمه Wound NTP] اثر زخم ، بافت اضافی بعد از ترمیم زخم ، اسکار زخم
|
[ترجمه گوگل]تب بالا، اسکار پوستی، زخم، بثورات و لنفادنوپاتی بیشتر مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]تب بالا، زخم پوست، زخم، جوش ها و lymphadenopathy اغلب ارائه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Considering the pathological section, the operation of eschar abrading could reserve the viable organization and the appendages of the skin utmostly.
[ترجمه Wound NTP] اسکار زخم ، بافت اضافی بعد از ترمیم زخم ها
|
[ترجمه گوگل]با توجه به بخش پاتولوژیک، عمل ساییدن اسکار می تواند سازماندهی مناسب و زائده های پوست را تا حد زیادی حفظ کند
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن بخش pathological، عملیات of abrading می تواند سازمان ماندنی و the of پوست را ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion The application of tangential excision of eschar and skin grafting in the full thickness burn can be better service the beautiful outlook and protect the function of limbs.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری استفاده از برش مماسی اسکار و پیوند پوست در سوختگی تمام ضخامت می تواند خدمات بهتری به چشم انداز زیبا و محافظت از عملکرد اندام ها داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری استفاده از برش tangential برش و پیوند پوست در ضخامت کامل، می تواند بهتر از دید زیبا باشد و از عملکرد اندام ها حفاظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stage is difficult to determine until eschar has sloughed or has been surgically removed.
[ترجمه گوگل]تعیین مرحله تا زمانی که اسکار از بین نرود یا با جراحی برداشته شود دشوار است
[ترجمه ترگمان]تعیین این که تا زمانی که eschar sloughed یا با عمل جراحی حذف شده باشد، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The eschar begins to soften.
[ترجمه گوگل]اسکار شروع به نرم شدن می کند
[ترجمه ترگمان]The شروع به نرم کردن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To study the change of pharmacokinetics parameters of imipenem in the interstitial fluids under eschar of burn rabbits in the early stage.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تغییر پارامترهای فارماکوکینتیک ایمی پنم در مایعات بینابینی زیر اسکار خرگوش سوخته در مراحل اولیه است
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تغییر پارامترهای pharmacokinetics در سیالات در میان بافتی که به صورت میانی در حال سوختن هستند در مراحل اولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bite of this mite leaves a characteristic black eschar that is useful to the doctor for making the diagnosis.
[ترجمه گوگل]گزش این کنه یک اسکار سیاه مشخص به جا می گذارد که برای تشخیص برای پزشک مفید است
[ترجمه ترگمان]گاز این mite یک eschar مخصوص سیاه است که برای دکتر برای تشخیص بیماری مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To investigate the remote effects of epidermal growth factor(EGF)and early removal of eschar combined with skin grafting for the treatment of skin lesion produced by mustard gas.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات دور از فاکتور رشد اپیدرمی (EGF) و حذف زودرس اسکار همراه با پیوند پوست برای درمان ضایعات پوستی تولید شده توسط گاز خردل
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات دوردست عامل رشد epidermal (EGF)و حذف زودرس of همراه با پیوند پوست برای درمان of پوستی تولید شده توسط گاز خردل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Full thickness tissue loss with exposed bone, tendon or muscle. Slough or eschar may be present on some parts of the wound bed. Often include undermining and tunneling.
[ترجمه گوگل]از دست دادن بافت ضخیم کامل با استخوان، تاندون یا عضله در معرض دید لجن یا اسکار ممکن است در برخی از قسمت های بستر زخم وجود داشته باشد اغلب شامل تخریب و تونل زدن است
[ترجمه ترگمان]بافت کامل ضخامت با استخوان در معرض آسیب، tendon و یا ماهیچه قرار دارد Slough یا eschar ممکن است در برخی قسمت های تخت زخم حضور داشته باشند اغلب شامل تضعیف و تونل سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The volume of fluid input, time and area of eschar shaving, duration of wound healing, incidence of complication and mortality were comparatively analyzed between two groups.
[ترجمه گوگل]حجم مایع ورودی، زمان و مساحت تراشیدن اسکار، مدت زمان بهبود زخم، بروز عوارض و مرگ و میر به طور مقایسه ای بین دو گروه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]حجم داده های ورودی سیال، زمان و مساحت of اصلاح، طول درمان زخم، بروز پیچیدگی و مرگ و میر نسبتا بین دو گروه مورد تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cutaneous anthrax usually presents with painless ulcer, followed by central black eschar and surrounding lymph node swelling. It is the most common form of anthrax.
[ترجمه گوگل]سیاه زخم پوستی معمولاً با زخم بدون درد و به دنبال آن اسکار سیاه مرکزی و تورم غدد لنفاوی اطراف خود را نشان می دهد این شایع ترین شکل سیاه زخم است
[ترجمه ترگمان]سیاه زخم Cutaneous معمولا با سرطان بی درد سر و کار دارد و پس از آن eschar سیاه مرکزی و اطراف غدد لنفاوی به دنبال آن هستند این معمول ترین شکل سیاه زخم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اثر زخم (اسم)
cicatrix, eschar, scab

خشک ریش (اسم)
eschar

پوست زخم (اسم)
eschar, scab

انگلیسی به انگلیسی

• scab, hard crust which forms over a wound (medicine)

پیشنهاد کاربران

زخمگه. [ زَ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) جای فرود آمدن شمشیر و دیگر آلات جارحه. مضرب سیف. زخمگاه. رجوع به زخم و زخمگاه و زخمه گاه شود. || نشانه. هدف. غرض. زخمگاه :
از خط این دایره در خط مباش
زخمگه چرخ مخطط مباش.
...
[مشاهده متن کامل]

نظامی.
ای زخمگه ملامت من
هم قافله قیامت من.
نظامی.
رجوع به زخمگاه و زخمه گاه و زخم شود.
|| جای زخم. محلی از بدن که قبلاً مجروح بوده و اکنون التیام یافته. محل ریش :
درستی بود زخمها را ز خون
ولی زخمگه موی نارد برون.
نظامی.
رجوع به زخم شود.

بپرس