escapism

/əˈskeɪˌpɪzəm//ɪsˈkeɪpɪzəm/

(تمایل به فرار از مسئولیت های زندگی و کارهای روزمره) گریزگرایی، انزوای سیاسی، خودداری از شرکت درکارهای سیاسی، فرار از واقعیات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: escapist (adj.), escapist (n.)
• : تعریف: the tendency to escape from or avoid reality by absorbing oneself in fantasies or other entertainment.
متضاد: realism

جمله های نمونه

1. These adventure films are pure escapism.
[ترجمه گوگل]این فیلم های ماجراجویی فرار محض هستند
[ترجمه ترگمان]این فیلم های ماجراجویانه، escapism خالص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For John, books are a form of escapism.
[ترجمه گوگل]برای جان، کتاب نوعی فرار است
[ترجمه ترگمان]برای جان، کتاب ها شکلی از escapism هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Books were a form of escapism from the real world.
[ترجمه گوگل]کتاب نوعی فرار از دنیای واقعی بود
[ترجمه ترگمان]کتاب ها شکلی از دنیای واقعی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Drug - taking is a form of escapism for some people.
[ترجمه گوگل]مصرف مواد مخدر برای برخی افراد نوعی فرار است
[ترجمه ترگمان]اعتیاد به مواد مخدر نوعی of برای برخی از مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Horoscopes are merely harmless escapism from an ever-bleaker world.
[ترجمه گوگل]طالع بینی صرفاً گریز بی ضرر از دنیایی همیشه تیره و تار است
[ترجمه ترگمان]Horoscopes فقط escapism بی ضرره که از یه دنیای ever می bleaker
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its escapism and conservatism assuaged the threats of the Cold War world outside.
[ترجمه گوگل]گریز و محافظه کاری آن تهدیدهای دنیای جنگ سرد را در خارج کاهش داد
[ترجمه ترگمان]escapism و محافظه کاری آن، تهدیدات دنیای جنگ سرد را در بیرون تسکین داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Escapism isn't just limited to dipping into science fiction or a romantic novel.
[ترجمه گوگل]فرار تنها به فرو رفتن در داستان های علمی تخیلی یا رمان های عاشقانه محدود نمی شود
[ترجمه ترگمان]escapism فقط محدود به فرو بردن به داستان علمی تخیلی یا رمان رمانتیک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His equivalent of Edwardian leisured escapism is today's green movement.
[ترجمه گوگل]معادل او با فرار فراغت ادواردی جنبش سبز امروزی است
[ترجمه ترگمان]معادل او of leisured escapism، جنبش سبز امروزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But no matter what trips your escapism triggers, City Week still wishes you and yours a big Merry Christmas.
[ترجمه گوگل]اما مهم نیست که فرار شما چه سفرهایی را ایجاد کند، هفته سیتی همچنان کریسمس بزرگی را برای شما و شما آرزو می کند
[ترجمه ترگمان]ولی مهم نیست که چه اتفاقی برای شما بیفته، یه هفته اس اس اس تو هم می خواد که تو و مال تو یه کریسمس بزرگ کریسمس باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it is a form of escapism that is comforting to a great number of people.
[ترجمه گوگل]اما این نوعی فرار است که برای تعداد زیادی از مردم آرامش بخش است
[ترجمه ترگمان]اما این شکلی از escapism است که برای تعداد زیادی از مردم آرامش بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The world looks to Hollywood for escapism.
[ترجمه گوگل]جهان به دنبال فرار از هالیوود است
[ترجمه ترگمان]جهان برای escapism به هالیوود نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How to help the person of an escapism play truant?
[ترجمه گوگل]چگونه به فرد فراری کمک کنیم تا فرار کند؟
[ترجمه ترگمان]چطور می تواند به فرد یک نمایش عروسکی کمک کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tian Pingzuo of escapism mentality in me expose the very perfect, I hate reality.
[ترجمه گوگل]تیان پینگزو از ذهنیت گریز در من بسیار عالی را افشا می کند، من از واقعیت متنفرم
[ترجمه ترگمان]تیان Pingzuo از ذهنیت escapism در من بسیار عالی است، من از واقعیت متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] گریزطلبی

انگلیسی به انگلیسی

• tendency to avoid reality, tendency to seek distractions from everyday life
escapism consists of thoughts or activities involving pleasant ideas instead of the boring aspects of your life.

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
• واقعیت گریزی
• فرار ذهنی از مشکلات
• پناه بردن به خیال یا سرگرمی برای رهایی از فشارهای زندگی
در زبان محاوره ای:
فرار از واقعیت، رفتن توی دنیای خیالی، غرق شدن توی سرگرمی ها برای فراموشی مشکلات
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( روان شناسی – رفتاری ) :
گرایش ذهنی به دوری از جنبه های ناخوشایند زندگی واقعی از طریق تخیل، سرگرمی، یا فعالیت های غیرواقعی.
مثال: Watching fantasy movies is a form of escapism for many people.
دیدن فیلم های فانتزی برای خیلی ها نوعی فرار از واقعیت است.
2. ( فرهنگی – اجتماعی ) :
استفاده از رسانه ها، بازی ها، سفر، یا حتی خواب برای فرار از اضطراب، افسردگی یا روزمرگی.
مثال: Social media can become escapism when used excessively.
شبکه های اجتماعی وقتی بیش از حد استفاده شوند، می توانند به واقعیت گریزی تبدیل شوند.
3. ( ادبی – فلسفی ) :
خلق یا ورود به دنیای خیالی برای بیان آرزوها، ترس ها یا امیدها، به ویژه در آثار ادبی یا هنری.
🔸 مترادف ها:
distraction – fantasy – avoidance – daydreaming – withdrawal – detachment
🔸 نکته فرهنگی:
در فرهنگ مدرن، escapism هم می تواند مثبت باشد ( مثل استراحت ذهنی از فشارها ) ، و هم منفی ( مثل اعتیاد به خیال پردازی یا بی توجهی به واقعیت ) .
نویسندگانی مثل J. R. R. Tolkien و C. S. Lewis از escapism دفاع کرده اند و آن را راهی برای گسترش تخیل و بازسازی ذهن دانسته اند.

گریز گرایی - اسم
Reading novels is a form of escapism for her
فرار از واقعیت - اسم
He uses video games as a means of escapism
واقعیت گریزی - اسم
Some people use excessive daydreaming as a method of escapism
...
[مشاهده متن کامل]

پناه بردن به خیال - اسم
She often relies on escapism when dealing with difficult emotions
گذراندن وقت در تخیل - اسم
Escapism can become unhealthy if one spends too much time avoiding their real life problems

ترس از واقعیت ، فرار از حقیقت ها ، فرار از کار های روزمره و مسئولیت ها
واقعیت گریزی
فرار از واقعیت
رهایی
Books were a form of escapism from the real world.