1. escaped convicts
زندانیان فراری
2. he escaped the clutches of the secret police
او از چنگال پلیس مخفی فرار کرد.
3. i escaped death by an inch
چیزی نمانده بود بمیرم.
4. nothing escaped the mother-in-law's scrutiny
وارسی دقیق مادرشوهر هیچ چیز را نادیده نمی گرفت.
5. she escaped certain death
او از مرگ حتمی جست.
6. she escaped criticism
او مورد انتقاد قرار نگرفت.
7. the escaped prisoner is hunted by the police
پلیس دنبال زندانی فراری است.
8. the escaped prisoner was up to something again
زندانی فراری دوباره درصدد انجام کاری بود.
9. the escaped prisoners surrendered peaceably
زندانیان فراری بدون خشونت تسلیم شدند.
10. a scream escaped from her lips
شیونی از میان لبانش خارج شد.
11. the bird escaped from the cage
مرغ از قفس پرید.
12. the goats escaped the enclosure and were bounding off in all directions
بزها از محوطه فرار کرده و به هر سو جست و خیز می کردند.
13. the image escaped her memory
آن نگاره از خاطره اش محو شد.
14. the prisoner escaped from jail
زندانی از زندان گریخت.
15. a coward soldier who escaped from the battlefield
سرباز ترسویی که از میدان جنگ گریخت
16. the capture of the escaped prisoners
دستگیری زندانیان فراری
17. the manhunt netted the escaped prisoners
پس از تعقیب و جستجو،پلیس موفق به دستگیری زندانیان فراری شد.
18. it was a miracle that i escaped with my life
معجزه شد که جان به در بردم.
19. the prisoners dug a tunnel and escaped
زندانیان نقب کندند و فرار کردند.
20. to scour a town for an escaped convict
در پی محکوم فراری شهر را گشتن
21. her two sisters were injured but she escaped
دو خواهرش زخمی شدند ولی او نشد.
22. the infection was so widespread that few escaped
بیماری عفونی آنقدرگسترده شده بود که فقط عده ی معدودی دچار آن نشدند.
23. through skin grafting,his burns healed and he escaped death
از طریق پیوند پوست سوختگی هایش خوب شد و از مرگ جست.
24. the robbers bound his hands and feet, and escaped
دزدان دست و پای او را بستند و فرار کردند.
25. in the midst of the chaos that followed the shooting, the attacker escaped
در میان شلوغ پلوغی پس از تیراندازی،ضارب فرار کرد.