• : تعریف: increase in amount, scope, or intensity.
- Diplomats made every effort to prevent an escalation of hostilities between the two countries.
[ترجمه گوگل] دیپلمات ها تمام تلاش خود را برای جلوگیری از تشدید خصومت ها بین دو کشور انجام دادند [ترجمه ترگمان] دیپلمات ها هر تلاشی را برای جلوگیری از افزایش خصومت میان دو کشور انجام داده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. price escalation
بالا رفتن (یا بالا بردن) قیمت ها
2. A further escalation of the crisis now seems inevitable.
[ترجمه گوگل]تشدید بیشتر بحران اکنون اجتناب ناپذیر به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]تشدید بیشتر این بحران اجتناب ناپذیر به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The reorganization has led to a dramatic escalation in costs.
[ترجمه گوگل]سازماندهی مجدد منجر به افزایش چشمگیر هزینه ها شده است [ترجمه ترگمان]سازماندهی مجدد منجر به افزایش چشمگیر قیمت ها شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The US military wants to avoid the graduated escalation that marked the Vietnam War.
[ترجمه گوگل]ارتش ایالات متحده می خواهد از تشدید تدریجی که جنگ ویتنام را نشان می دهد اجتناب کند [ترجمه ترگمان]ارتش آمریکا می خواهد از شدت افزایش درجه تشدید که جنگ ویتنام را نشان می دهد، اجتناب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The threat of nuclear escalation remains.
[ترجمه شان] تهدید تشدید ( منازعات ) هسته ای ، همچنان باقی است.
|
[ترجمه گوگل]خطر تشدید تنش هسته ای همچنان پابرجاست [ترجمه ترگمان]تهدید تشدید جنگ هسته ای همچنان ادامه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's difficult to explain the recent escalation in/of violent crime.
[ترجمه گوگل]توضیح تشدید اخیر در جنایات خشونت آمیز دشوار است [ترجمه ترگمان]توضیح تشدید اخیر در رابطه با جرم خشونت آمیز دشوار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. None can afford an escalation of subsidies on agriculture exports.
[ترجمه گوگل]هیچکدام نمیتوانند از پس افزایش یارانهها بر صادرات کشاورزی برآیند [ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند افزایش یارانه صادرات کشاورزی را تحمل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Instead of escalation, Clinton's preferred tactic had been to scale back the patrols to avoid clashes.
[ترجمه گوگل]به جای تشدید تنش، تاکتیک ترجیحی کلینتون کاهش گشت زنی برای جلوگیری از درگیری بود [ترجمه ترگمان]به جای تشدید جنگ، تاکتیک مورد نظر کلینتون، افزایش گشت ها برای جلوگیری از برخوردها بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Controlled escalation, if required, and dominance over the threat, if necessary, were the guiding precepts.
[ترجمه گوگل]تشدید کنترل شده، در صورت لزوم، و تسلط بر تهدید، در صورت لزوم، دستورات راهنما بودند [ترجمه ترگمان]تشدید کنترل شده، در صورت نیاز، و تسلط بر تهدید، در صورت لزوم، دستورالعمل های راهنما بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. All are agreed that this escalation of the 36-year-long civil war will mean a marked increase in deaths.
[ترجمه گوگل]همه اتفاق نظر دارند که این تشدید جنگ داخلی 36 ساله به معنای افزایش قابل توجه مرگ و میر خواهد بود [ترجمه ترگمان]همه اتفاق نظر دارند که این افزایش جنگ داخلی ۳۶ ساله به معنی افزایش قابل توجه مرگ و میر خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The risks of an escalation to nuclear war were small.
[ترجمه گوگل]خطرات تشدید جنگ هسته ای اندک بود [ترجمه ترگمان]خطرات ناشی از افزایش جنگ هسته ای کوچک بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. htm:escalation(escalationname). receivers% is bound to the escalation receivers of the escalation with the specified name in the scope of the current task instance.
[ترجمه گوگل]htm:Escalation(Escalationname) گیرنده% به گیرنده های تشدید تشدید با نام مشخص شده در محدوده نمونه کار فعلی محدود می شود [ترجمه ترگمان]واژه های کلیدی: تشدید (escalationname) فرستنده % نسبت به افزایش تعداد گیرنده های تشدید با نام مشخص شده در حوزه نمونه کار فعلی محدود است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A fix price contract with escalation.
[ترجمه سیامک] قرارداد با قیمت ثابت و مشمول تعدیل
|
[ترجمه گوگل]قرارداد قیمت ثابت با تشدید [ترجمه ترگمان]یک قرارداد قیمت ثابت با شدت افزایش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Usually this is the result of confrontational escalation.
[ترجمه گوگل]معمولاً این نتیجه تشدید تقابل است [ترجمه ترگمان]معمولا این نتیجه افزایش مقابله با خشونت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Neediness is an escalation of desire at a critical juncture in the relationship or in its pursuit.
[ترجمه گوگل]نیاز، تشدید میل در یک مقطع حساس در رابطه یا در تعقیب آن است [ترجمه ترگمان]neediness افزایش میل در یک موقعیت بحرانی در رابطه یا در پی گیری آن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
افزایش ، تشدید ، صعود ، بالا روی ، اوج گیری ، فزونی ، زیادی ، کثرت
CBS. com@ President Hassan Rouhani said bluntly that, "60% enrichment is an answer to your evilness, " making it clear that the Iranian regime holds the U. S. and Israel both responsible for the current escalation in tension