eruptive

/ɪˈrəptɪv//ɪˈrʌptɪv/

معنی: فوران کننده، انفجاری، فورانی، منفجر شونده
معانی دیگر: (سنگ و غیره که از مواد آتش فشانی ساخته شده) آتشفشانی، پرتابشی، (پزشکی) وابسته به یا موجب جوش (روی پوست بدن)، بثوری، پروشی، (آتشفشان و غیره) فورانی، برون فشان، برون فشانگر، دارای احتمال آتشفشانی (یا آب فشانی)، فشانگر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: eruptively (adv.), eruptiveness (n.)
(1) تعریف: tending to emerge violently; explosive.
مشابه: explosive, volatile

(2) تعریف: of or pertaining to an eruption.
مشابه: explosive

(3) تعریف: associated with or causing a skin rash or pimples.

جمله های نمونه

1. eruptive rock
سنگ آتشفشانی

2. the eruptive stage of smallpox
مرحله ی بثوری (پروشی) آبله

3. A bustling, affectionate, urgent, eruptive, enterprising character.
[ترجمه گوگل]شخصیتی پر جنب و جوش، محبت آمیز، فوری، فوران گر، مبتکر
[ترجمه ترگمان]یک شخصیت پر جنب و جوش و affectionate و فعال و فعال و فعال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Volcanic rock from two eruptive sources, Taoyuan - Hongxing and southern Dapingfang weaves and superimposes reciprocally in strata.
[ترجمه گوگل]سنگ های آتشفشانی از دو منبع فوران Taoyuan - Hongxing و Dapingfang جنوبی به صورت متقابل در لایه ها می بافند و روی هم قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]سنگ های آتشفشانی از دو منبع eruptive، Taoyuan - Hongxing و southern Dapingfang و superimposes به طور متقابل در چینه های زمین استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eruptive fire behavior can be modeled and predicted mathematically, as this study shows.
[ترجمه گوگل]همانطور که این مطالعه نشان می دهد، رفتار آتش فوران را می توان به صورت ریاضی مدل سازی و پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار آتش Eruptive را می توان مدل کرد و به طور ریاضی پیش بینی کرد، همانطور که این مطالعه نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Volcanic eruptive activities occurred from Cambrian to Permian, most intensely in Devonian and Carboniferous.
[ترجمه گوگل]فعالیت های فوران آتشفشانی از کامبرین تا پرمین، شدیدتر در دونین و کربونیفر رخ داده است
[ترجمه ترگمان]فعالیت های eruptive آتش فشانی از کامبرین به permian، به شدت در Devonian و Carboniferous رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The skarn with special eruptive deposition and metasomatism is the main ore - bearing rock in Jiama deposits.
[ترجمه گوگل]اسکارن با رسوب فوران خاص و متاسوماتیسم سنگ معدن اصلی در کانسارهای جیاما است
[ترجمه ترگمان]The با رسوب eruptive ویژه و metasomatism سنگ معدن سنگ دانه اصلی در رسوبات Jiama است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A pustule caused by smallpox or a similar eruptive disease.
[ترجمه گوگل]پوسچول ناشی از آبله یا بیماری فورانی مشابه
[ترجمه ترگمان]بیماری pustule ناشی از آبله و یا بیماری eruptive مشابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A geyser is an intermittently eruptive hot spring.
[ترجمه گوگل]آبفشان یک چشمه آب گرم است که به طور متناوب فوران می کند
[ترجمه ترگمان]چشمه اب چشمه به طور متناوب بهاری گرم و گرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Recent eruptive history of Stromboli ( Aeolian Islands,[Sentence dictionary] Italy ) determined from high - accuracy archeomagnetic dating.
[ترجمه گوگل]تاریخچه فوران اخیر استرومبولی (جزایر بادی، [فرهنگ جملات] ایتالیا) از قدمت باستانی مغناطیسی با دقت بالا تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]تاریخچه eruptive اخیر of (Aeolian Islands)، [ فرهنگ لغت نامه ] (Italy)از dating با دقت بالا تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These changes have been related to volcanic activity in this eruptive neighbourhood.
[ترجمه گوگل]این تغییرات مربوط به فعالیت های آتشفشانی در این محله فوران شده است
[ترجمه ترگمان]این تغییرات مربوط به فعالیت های آتشفشانی در این محله eruptive بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I thought that, I certainly must compose amore advanced more attractive eruptive fountain.
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که، مطمئناً باید فواره فوران‌های پیشرفته‌تر و جذاب‌تری بسازم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که باید کمی بیشتر از یک چشمه کوچک attractive و جذاب تر باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Therefore, we concluded that migratory birds would spread AIV in its eruptive period.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما به این نتیجه رسیدیم که پرندگان مهاجر AIV را در دوره فوران خود گسترش می دهند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما به این نتیجه رسیدیم که پرندگان مهاجر AIV را در دوره eruptive گسترش خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Historical traces everywhere obviously: Constantine Mungu sports arena, four river eruptive fountains, Spanish steps and ladders.
[ترجمه گوگل]آثار تاریخی در همه جا آشکار است: میدان ورزشی کنستانتین مونگو، چهار چشمه فوران رودخانه، پله ها و نردبان های اسپانیایی
[ترجمه ترگمان]آثار تاریخی در همه جا مشهود است: کنستانتین Mungu عرصه ورزشی، چهار رودخانه eruptive، پلکان و نردبان اسپانیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These basalts are characterized by the tectonic settings of the oceanic within plate alkaline basalts in both the submarine eruptive facies and pelagic radiolarian silicalite facies.
[ترجمه گوگل]این بازالت ها با تنظیمات زمین ساختی بازالت های قلیایی اقیانوسی درون صفحه ای در هر دو رخساره های فوران زیردریایی و رخساره های سیلیسی رادیولاری دریایی پلاژیک مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]این basalts با تنظیمات تکتونیکی زمین در درون basalts alkaline plate در هر دو نمودار رخساره های دریایی submarine و radiolarian silicalite silicalite مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فوران کننده (صفت)
bubbling, effusive, eruptive

انفجاری (صفت)
eruptive, volcanic

فورانی (صفت)
eruptive

منفجر شونده (صفت)
eruptive, explosive

انگلیسی به انگلیسی

• tending to burst forth suddenly; causing a skin rash (pathology); characterized by a skin rash (pathology)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : erupt
✅️ اسم ( noun ) : eruption
✅️ صفت ( adjective ) : eruptive
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس