eruption

/ɪˈrəpʃn̩//ɪˈrʌpʃn̩/

معنی: انفجار، جوش، فوران
معانی دیگر: فوران (آتشفشان و غیره)، برون فشانی، آتشفشانی، آب فشانی، بخار فشانی، ـ فشانی، فشانش، بروز (احساسات یا شورش و بلوا و غیره)، (پزشکی) جوش زدن (پوست)، ـ زدن، ـ زنی، درآمدن (دندان)، جوانه زدن، (پزشکی) جوش (روی پوست بدن)، پروش، بشر، بثور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of erupting.
مشابه: belch, burst, explosion, outbreak, outburst, storm

(2) تعریف: that which is erupted.

(3) تعریف: a skin rash or pimple.
مشابه: rash

جمله های نمونه

1. eruption of war
بروز جنگ

2. the eruption of alvand
آتشفشانی کوه الوند

3. the eruption of an epidemic
بروز بیماری همه گیر

4. tooth eruption
بیرون آمدن دندان

5. the fatal eruption of the volcano
فوران ویرانگر آتشفشان

6. The eruption of a volcano is spontaneous.
[ترجمه گوگل]فوران یک آتشفشان خود به خود است
[ترجمه ترگمان]فوران آتشفشان به خودی خود طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was the biggest eruption of Vesuvius for some years.
[ترجمه گوگل]این بزرگترین فوران وزوویوس برای چند سال بود
[ترجمه ترگمان]این آتشفشان بود که تا چند سال بزرگ ترین فوران آتشفشان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The recent outbreak/eruption of racial violence in the area is very troubling.
[ترجمه گوگل]شیوع اخیر/ فوران خشونت نژادی در این منطقه بسیار نگران کننده است
[ترجمه ترگمان]شیوع اخیر خشونت نژادی در منطقه بسیار مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a violent eruption of anti-government feeling.
[ترجمه گوگل]فوران شدیدی از احساسات ضد دولتی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]فوران شدیدی از احساسات ضد دولتی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The eruption of the volcano covered states as far away as Montana in a fine layer of ash.
[ترجمه گوگل]فوران آتشفشان ایالت های دوردست مونتانا را در لایه ای از خاکستر پوشانده است
[ترجمه ترگمان]فوران آتشفشان ایالت را به اندازه مونتانا در یک لایه نازک خاکستر پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The temple was destroyed in the violent eruption of 1470 BC.
[ترجمه گوگل]معبد در فوران شدید 1470 قبل از میلاد ویران شد
[ترجمه ترگمان]این معبد در فوران شدید سال قبل از میلاد تخریب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The volcanic eruption on Krakatoa had an explosive power equivalent to 20,000 tons of TNT.
[ترجمه گوگل]فوران آتشفشانی کراکاتوا قدرت انفجاری معادل 20000 تن TNT داشت
[ترجمه ترگمان]فوران آتش فشانی منجمد در Krakatoa یک قدرت انفجاری معادل ۲۰۰۰۰ تن تی ان تی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The most recent exodus followed a June 25 eruption that killed 10 people and left nine missing and believed dead.
[ترجمه گوگل]آخرین خروج پس از فوران آتشفشان در 25 ژوئن که 10 نفر را کشت و 9 نفر مفقود و گمان می رود کشته شدند
[ترجمه ترگمان]آخرین مهاجرت دسته جمعی در روز ۲۵ ژوئن رخ داد که منجر به کشته شدن ۱۰ نفر و کشته شدن نه نفر و کشته شدن ۹ تن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After this final fatal episode the eruption dragged on for many months, lasting well into 190
[ترجمه گوگل]پس از این آخرین اپیزود مرگبار، فوران ماه‌ها به طول انجامید و تا سال 190 ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]پس از این ماجرای کشنده و مهلک، فوران آتش به مدت چندین ماه طول کشید و به ۱۹۰ تن رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The last major eruption occurred 100 years ago, when mudslides cascaded on to areas now inhabited by millions of people.
[ترجمه گوگل]آخرین فوران بزرگ 100 سال پیش رخ داد، زمانی که رانش گل به مناطقی که اکنون میلیون ها نفر در آن زندگی می کنند، سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]آخرین فوران بزرگ ۱۰۰ سال پیش رخ داد، زمانی که گل و لای در مناطقی که اکنون میلیون ها نفر در آن ساکن هستند، پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The massive volcanic eruption could affect the climate of the whole planet.
[ترجمه گوگل]فوران عظیم آتشفشانی می تواند بر آب و هوای کل سیاره تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]فوران آتشفشانی عظیم می تواند بر آب و هوای کل سیاره تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The eruption of Mount Pinatubo produced a massive cloud of dust.
[ترجمه گوگل]فوران کوه پیناتوبو ابر عظیمی از غبار ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]فوران کوه Pinatubo ابر عظیمی از گرد و غبار پدید آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انفجار (اسم)
burst, blast, explosion, gust, bust, detonation, eruption, outburst, pop, blow-out, blow-up, plosion

جوش (اسم)
boil, ferment, burble, spout, effervescence, effervescency, furuncle, pimple, eruption, simmer, weld, rash, solder, whelk, gush

فوران (اسم)
spout, jet, eruption, outburst, ebullition, irruption, effusion

تخصصی

[دندانپزشکی] فوران، جوشش، جوانه زدن دندان!، در آمدن دندان، بیرون آمدن دندان از فولیکول زائده آلوئولی ماکزیلا یا مندیبل به داخل حفره دهان
[زمین شناسی] فوران بیرون ریختن مواد آتشفشانی(گدازه، مواد آذرآوری و گازهای آتشفشانی) بر روی سطح زمین. چه از یک مجرای مرکزی یا از یک شکاف یا گروهی از شکاف ها . مقایسه شود با : فوران مرکزی، فوران شکافه ای

انگلیسی به انگلیسی

• act or instance of bursting forth suddenly; act or instance of breaking out (about a skin rash)

پیشنهاد کاربران

لهیب، زبانه، گرُ گرفتگی.
بروز
شیوع
• ( 1 ) تعریف: the act or process of erupting.
• مشابه: belch, burst, explosion, outbreak, outburst, storm
• ( 2 ) تعریف: that which is erupted.
• ( 3 ) تعریف: a skin rash or pimple.
• مشابه: rash
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : erupt
✅️ اسم ( noun ) : eruption
✅️ صفت ( adjective ) : eruptive
✅️ قید ( adverb ) : _
طغیان
غلیان
ایجاد ناگهانی
ظهور
انفجار
فوران
جوش و خروش
انفجار
آشفتگی
ضایعات و جوش پوستی
فوران
ظاهر شدن، بیرون آمدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس