erudition

/ˌerəˈdɪʃn̩//ˌeruːˈdɪʃn̩/

معنی: فضل و دانش، فضیلت، دانشوری
معانی دیگر: دانش، فضل، گسترده دانی، علم، علامگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a high level of scholarly knowledge; learnedness.
متضاد: ignorance, illiteracy
مشابه: knowledge, scholarship

- He'd become a renowned scholar at the university, but he was hesitant to display his erudition among some of his old friends.
[ترجمه گوگل] او در دانشگاه به یک دانشمند مشهور تبدیل شده بود، اما در به نمایش گذاشتن دانش خود در میان برخی از دوستان قدیمی خود مردد بود
[ترجمه ترگمان] او در دانشگاه یک دانشمند مشهور شد، اما او نسبت به نمایش دانش خود در میان برخی از دوستان قدیمی خود تردید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his erudition astounded everyone
دانش او همه را مبهوت کرد.

2. They fancied themselves learned and assumed airs of erudition.
[ترجمه گوگل]آن‌ها تصور می‌کردند که آموخته‌اند و هوای فرهیخته را در نظر گرفتند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که خود را یاد گرفته اند و از علم و دانش پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His erudition was apparently endless.
[ترجمه گوگل]دانش او ظاهراً بی پایان بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که علم و دانش او بی انتها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Chairman is full of praise for my erudition.
[ترجمه گوگل]رئیس از دانایی من پر از ستایش است
[ترجمه ترگمان]رئیس مجلس پر از تحسین و تمجید من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His erudition exasperated the average reader, and was sometimes queried by the expert.
[ترجمه گوگل]دانش او خوانندگان معمولی را خشمگین می کرد و گاه توسط متخصص مورد پرسش قرار می گرفت
[ترجمه ترگمان]تبحر او به طور متوسط خواننده را به خشم می آورد، و گاه به وسیله کارشناس مورد سوال قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The range of his erudition is wide.
[ترجمه گوگل]دامنه علم و دانش او گسترده است
[ترجمه ترگمان]دانش تبحر او وسیع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His erudition comes from his assiduous study.
[ترجمه گوگل]دانش او ناشی از مطالعه سخت اوست
[ترجمه ترگمان]دانش و دانش او از مطالعه پشت کار و پشت کار وی حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He fancied himself learned and assumed airs of erudition.
[ترجمه گوگل]او تصور می کرد که آموخته است و هواهای فرهیخته را در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]خود را در علم و علم و دانش می پنداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is better qualified by his vast erudition for this teaching job.
[ترجمه گوگل]او با دانش گسترده خود برای این شغل معلمی واجد شرایط بهتری است
[ترجمه ترگمان]او با تبحر فراوان خود در این حرفه تدریس، شایستگی بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Naturalists catered to polite society's desire for erudition – many texts had an explicit instructive purpose.
[ترجمه گوگل]طبیعت گرایان به میل مؤدبانه جامعه به دانش و دانش پرداختند - بسیاری از متون هدف آموزنده ای صریح داشتند
[ترجمه ترگمان]Naturalists، علاقه جامعه را به تبحر در علم و دانش رعایت می کرد - بسیاری از متون، هدفی آموزنده و روشن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The professor's erudition came from long years of study.
[ترجمه گوگل]دانایی استاد حاصل سالها تحصیل بود
[ترجمه ترگمان]دانش استاد از سال ها تحصیل فرا رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And in public appearances he does not even try to disguise his erudition.
[ترجمه گوگل]و در ظواهر عمومی حتی سعی نمی کند دانش خود را پنهان کند
[ترجمه ترگمان]و در انظار عمومی حتی سعی هم نمی کند که دانش خود را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To stimulate higher education with the students to become a complete human being with erudition.
[ترجمه گوگل]تحریک آموزش عالی با دانش آموزان برای تبدیل شدن به یک انسان کامل با دانش
[ترجمه ترگمان]تحریک آموزش عالی با دانشجویان برای تبدیل شدن به یک انسان کامل با دانش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cabell already knew all that, of course, but he tried to look impressed by Dardo's erudition -Crysta and Lron were so proud of the cub, after all.
[ترجمه گوگل]البته کبل از قبل همه اینها را می دانست، اما سعی کرد تحت تأثیر دانش و دانش داردو قرار بگیرد - بالاخره کریستا و لرون به این توله افتخار می کردند
[ترجمه ترگمان]البته تا به حال همه این ها را می دانست، اما سعی کرد تحت تاثیر دانش اموزان و دانش اموزان و دانش اموزان و lron قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فضل و دانش (اسم)
erudition

فضیلت (اسم)
knowledge, learning, scholarship, wisdom, erudition, scholarism

دانشوری (اسم)
erudition

انگلیسی به انگلیسی

• learning, scholarship, knowledge
erudition is great academic knowledge; a formal word.

پیشنهاد کاربران

ریشه "rudis" در لاتین به معنای "خام، ناآموخته، آموزش ندیده" است و از آن چندین واژه مهم در زبان انگلیسی و دیگر زبان های اروپایی مشتق شده اند.
- - -
۱. Erudite ( فرهیخته، دانشمند )
- معنی: کسی که بسیار دانا و باسواد است.
...
[مشاهده متن کامل]

- تجزیه:
e - ( خارج از ) rudis ( نادانی ) → یعنی "کسی که از نادانی خارج شده است. "
- مثال:
"The professor’s erudite speech fascinated the audience. "
( سخنرانی فرهیختهٔ استاد، 听众 را مجذوب کرد. )
- - -
۱. Rude ( بی ادب، خشن )
- معنی: رفتار ناپخته، بی توجه به آداب اجتماعی.
- تجزیه:
از rudis ( خام، آموزش ندیده ) → به رفتار غیرمتمدن اشاره دارد.
- مثال:
"It’s rude to interrupt someone while they’re speaking. "
( قطع کردن حرف دیگران بی ادبانه است. )
- - -
۲. Erudite ( فرهیخته، دانشمند )
- معنی: کسی که بسیار دانا و باسواد است.
- تجزیه:
e - ( خارج از ) rudis ( نادانی ) → یعنی "کسی که از نادانی خارج شده است. "
- مثال:
"The professor’s erudite speech fascinated the audience. "
( سخنرانی فرهیختهٔ استاد، 听众 را مجذوب کرد. )
۳. Rudimentary ( ابتدایی، پایه ای )
- معنی: مربوط به مراحل اولیه یا سادهٔ یک چیز.
- تجزیه:
rudimentum ( اصول اولیه ) - ary ( پسوند ) → یعنی "چیزی ناپخته یا ابتدایی. "
- مثال:
"He has only a rudimentary knowledge of French. "
( او تنها دانش ابتدایی از زبان فرانسوی دارد. )
- - -
۴. Rudiment ( بنیاد، اساس )
- معنی: اصول اولیه یا ساده ترین بخش های یک مهارت.
- مثال:
"She learned the rudiments of piano in just a few weeks. "
( او اصول اولیهٔ پیانو را در چند هفته آموخت. )
- - -
۵. Corrode ( خوردگی، فرسایش )
- معنی: تخریب تدریجی ( معمولاً در شیمی یا فلزات ) .
- تجزیه:
cor - ( به شدت ) rodere ( جویدن، از بین بردن ) → با rudis مرتبط است چون به "تخریبِ حالت اولیه" اشاره دارد.
- مثال:
"Acid rain can corrode metal structures. "
( باران اسیدی می تواند سازه های فلزی را دچار خوردگی کند. )
- - -
۶. Erosion ( فرسایش )
- معنی: فرسوده شدن توسط عوامل طبیعی ( مانند آب یا باد ) .
- ریشه: از rodere ( جویدن، تخریب کردن ) مشتق شده و با rudis مرتبط است.
- مثال:
"Soil erosion is a serious problem for farmers. "
( فرسایش خاک یک مشکل جدی برای کشاورزان است. )
- - -
نتیجه گیری:
ریشه "rudis" عموماً به مفاهیم "ناآموختگی، خامی، یا تخریب حالت اولیه" اشاره دارد. این معانی در واژه های مشتق شده نیز قابل مشاهده هستند، چه در حوزهٔ دانش ( مانند erudite ) و چه در حوزهٔ تخریب ( مانند corrode ) .
deepseek

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : erudition
✅️ صفت ( adjective ) : erudite
✅️ قید ( adverb ) : eruditely
فضل و دانش
فرهیختگی - فضیلت

بپرس