erroneously


سهوا"، اشتباها"

جمله های نمونه

1. It had been widely and erroneously reported that Armstrong had refused to give evidence.
[ترجمه گوگل]به طور گسترده و به اشتباه گزارش شده بود که آرمسترانگ از ارائه مدرک خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]به طور گسترده و به اشتباه گزارش داده شده بود که آرمسترانگ از ارائه مدارک خودداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bank erroneously transferred the money to her account.
[ترجمه گوگل]بانک به اشتباه پول را به حساب او واریز کرده است
[ترجمه ترگمان]خطا بانک پول را به حسابش واریز نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His body was erroneously producing a flood of white blood cells in a frantic search for a disease that did not exist.
[ترجمه گوگل]بدن او به اشتباه سیل گلبول های سفید خون را در جستجوی دیوانه وار برای یافتن بیماری که وجود نداشت تولید می کرد
[ترجمه ترگمان]بدن او به اشتباه در حال ایجاد سیلی از سلول های سفید خون در جستجوی دیوانه وار برای بیماری بود که وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After all, new citizens who may have voted erroneously in 1996 will be doubly sure to get things right next time.
[ترجمه گوگل]به هر حال، شهروندان جدیدی که ممکن است در سال 1996 به اشتباه رای داده باشند، دفعه بعد دوچندان مطمئن خواهند بود که همه چیز را درست خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]به هر حال، شهروندان جدیدی که ممکن است به اشتباه در سال ۱۹۹۶ رای داده باشند، در زمان بعدی به دو برابر خواهند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A defendant who pleads that he was erroneously convicted is putting up a positive case and can be asked for particulars.
[ترجمه گوگل]متهمی که ادعا می‌کند اشتباهاً محکوم شده است، پرونده مثبتی را مطرح می‌کند و می‌توان جزئیات را از او خواست
[ترجمه ترگمان]یک متهم که ادعا می کند به اشتباه محکوم شده، یک پرونده مثبت را مطرح می کند و می توان از آن ها اطلاعات خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They had erroneously assumed these needs could be met in a managerial position.
[ترجمه گوگل]آنها به اشتباه تصور کرده بودند که این نیازها می تواند در یک موقعیت مدیریتی برآورده شود
[ترجمه ترگمان]آن ها به اشتباه فکر کرده بودند که این نیازها را می توان در موقعیت مدیریتی دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We commonly and erroneously assume the syllabus document to be the core of any official curriculum in schools.
[ترجمه گوگل]ما معمولاً و به اشتباه سند برنامه درسی را هسته اصلی هر برنامه درسی رسمی در مدارس فرض می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به اشتباه اسناد درسی را در نظر می گیریم تا هسته اصلی هر برنامه آموزشی رسمی در مدارس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Public opinion sometimes erroneously accuses the partly empty, off-peak buses of being run inefficiently.
[ترجمه گوگل]افکار عمومی گاهی اوقات به اشتباه اتوبوس های نیمه خالی و بدون پیک را متهم به ناکارآمدی می کنند
[ترجمه ترگمان]افکار عمومی گاهی اوقات به اشتباه، اتوبوس های نیمه خالی را که بطور نامناسب اداره می شوند، مورد انتقاد قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jewell was erroneously linked to the 1996 Olympic bombing at Atlanta.
[ترجمه گوگل]جول به اشتباه با بمباران المپیک 1996 در آتلانتا مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]جوئل به اشتباه با بمب گذاری ۱۹۹۶ المپیک در آتلانتا مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Holmes erroneously assumed that ideas are more likely to spread if they are honest.
[ترجمه گوگل]هولمز به اشتباه فرض می‌کرد که اگر ایده‌ها صادق باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که گسترش پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]هولمز به اشتباه فکر می کرد که اگر صادق باشند، احتمال گسترش عقاید بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In his views, historicism erroneously used the general methods of physics. History is in the field of value only, it has no laws, history science method is zero-method.
[ترجمه گوگل]تاریخ گرایی در دیدگاه او به اشتباه از روش های کلی فیزیک استفاده می کرد تاریخ فقط در حوزه ارزش است، قانون ندارد، روش علم تاریخ صفر روش است
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه های او، historicism به اشتباه از روش های عمومی فیزیک استفاده کرد تاریخ تنها در زمینه ارزش است، اما هیچ قانونی ندارد، روش علم تاریخ نیز روش صفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By allowing earlier detection to erroneously imply longer survival.
[ترجمه گوگل]با اجازه دادن به تشخیص زودهنگام به اشتباه به معنای بقای طولانی تر است
[ترجمه ترگمان]با اجازه دادن به تشخیص اولیه به اشتباه نشان دهنده زنده ماندن طولانی تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some erroneously believed Pocahontas was romantically linked to Captain John Smith, most likely due to the Disney film inspired by her life.
[ترجمه گوگل]برخی به اشتباه بر این باور بودند که پوکاهونتاس با کاپیتان جان اسمیت رابطه عاشقانه دارد، به احتمال زیاد به دلیل فیلم دیزنی که از زندگی او الهام گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]برخی به اشتباه معتقدند که Pocahontas به خاطر فیلم دیزنی اله ام گرفته از زندگی او، رابطه عاشقانه ای با کاپیتان جان اسمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The MiG pilot erroneously assumed that the flak from the airfield would scare him off.
[ترجمه گوگل]خلبان میگ به اشتباه تصور می کرد که شلیک از فرودگاه او را می ترساند
[ترجمه ترگمان]خلبان MiG به اشتباه فکر کرده بود که مورد انتقاد از فرودگاه باعث فراری شدن او خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mistakenly, falsely, incorrectly

پیشنهاد کاربران

به غلط. به اشتباه. اشتباها
مثال:
And disputed erroneously
و به غلط جدال کردند.
�و جادلهم بالباطل�
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : err
✅️ اسم ( noun ) : error / erroneousness
✅️ صفت ( adjective ) : erroneous
✅️ قید ( adverb ) : erroneously
به غلط

بپرس