صفت ( adjective )
مشتقات: erotically (adv.)
مشتقات: erotically (adv.)
• (1) تعریف: of or pertaining to sexual love.
• مترادف: amatory, sexual
• مشابه: carnal, venereal
• مترادف: amatory, sexual
• مشابه: carnal, venereal
- She was fond of him but she had no erotic feelings for him.
[ترجمه گوگل] او به او علاقه داشت اما هیچ احساس شهوانی نسبت به او نداشت
[ترجمه ترگمان] به او علاقه داشت، اما احساسات شهوانی نسبت به او نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به او علاقه داشت، اما احساسات شهوانی نسبت به او نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: tending to arouse or gratify sexual desire.
• مترادف: sensual
• مشابه: amorous, aphrodisiac, ardent, carnal, hot, lascivious, passionate, prurient, raunchy, risqu�, romantic, seductive, sensuous, sexy, voluptuous, X-rated
• مترادف: sensual
• مشابه: amorous, aphrodisiac, ardent, carnal, hot, lascivious, passionate, prurient, raunchy, risqu�, romantic, seductive, sensuous, sexy, voluptuous, X-rated
- He keeps his erotic magazines under the bed.
[ترجمه گوگل] او مجلات اروتیک خود را زیر تخت نگه می دارد
[ترجمه ترگمان] اون مجله های مخصوص رو زیر تخت نگه میداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون مجله های مخصوص رو زیر تخت نگه میداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: characterized by intense sexual desire.
• مترادف: amorous, horny, hot, lustful, lusty, passionate, randy
• مشابه: amatory, ardent, burning, carnal, lascivious, libidinous, romantic, sensual, sexy, torrid
• مترادف: amorous, horny, hot, lustful, lusty, passionate, randy
• مشابه: amatory, ardent, burning, carnal, lascivious, libidinous, romantic, sensual, sexy, torrid
- The movie had put him in an erotic mood.
[ترجمه گوگل] فیلم او را در حال و هوای اروتیک قرار داده بود
[ترجمه ترگمان] این فیلم او را به حالتی شهوانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این فیلم او را به حالتی شهوانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید