1. Erodible soil fractions are usually dislodged from projections and trapped in depression.
[ترجمه گوگل]بخش های خاک فرسایش پذیر معمولاً از برجستگی خارج می شوند و در فرورفتگی به دام می افتند
[ترجمه ترگمان]بخش های خاک erodible معمولا از projections بیرون رانده می شوند و در افسردگی به دام می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بخش های خاک erodible معمولا از projections بیرون رانده می شوند و در افسردگی به دام می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The effect of the erodible plug prepared by different techniques on the lag time of capsule was investigated.
[ترجمه گوگل]اثر پلاگین فرسایش پذیر تهیه شده با تکنیک های مختلف بر زمان تاخیر کپسول مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر of erodible تهیه شده توسط تکنیک های مختلف بر روی زمان تاخیری of مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاثیر of erodible تهیه شده توسط تکنیک های مختلف بر روی زمان تاخیری of مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Semi arid climate, poor vegetation cover and highly erodible loess can be regarded as the main natural factors responsible for the formation of hyperconcentrated flows in the Loess Plateau, China.
[ترجمه گوگل]آب و هوای نیمه خشک، پوشش گیاهی ضعیف و لس بسیار فرسایش پذیر را می توان به عنوان عوامل اصلی طبیعی مسئول تشکیل جریان های فوق متمرکز در فلات لس، چین در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]آب و هوای نیمه بایر، پوشش گیاهی ضعیف و به شدت erodible را می توان به عنوان عوامل اصلی طبیعی در شکل گیری جریان های hyperconcentrated در فلات Loess چین در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آب و هوای نیمه بایر، پوشش گیاهی ضعیف و به شدت erodible را می توان به عنوان عوامل اصلی طبیعی در شکل گیری جریان های hyperconcentrated در فلات Loess چین در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It brings more highly erodible land into production because they're out to make more money on every acre.
[ترجمه گوگل]این زمینهای با قابلیت فرسایش بیشتری را به تولید میآورد، زیرا آنها میخواهند از هر هکتار درآمد بیشتری کسب کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر زمین های کشاورزی را به تولید می رساند، زیرا آن ها برای کسب پول بیشتر در هر جریب دورتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیشتر زمین های کشاورزی را به تولید می رساند، زیرا آن ها برای کسب پول بیشتر در هر جریب دورتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Objective To study imaging findings and diagnosis value of CT scanning in erodible fungal infection of paranasal sinuses.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی یافته های تصویربرداری و ارزش تشخیصی سی تی اسکن در عفونت قارچی فرسایش پذیر سینوس های پارانازال
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه یافته های تصویربرداری و تشخیص ارزش تشخیصی CT در عفونت قارچی erodible (paranasal)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه یافته های تصویربرداری و تشخیص ارزش تشخیصی CT در عفونت قارچی erodible (paranasal)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. AIM To develop a novel pulsatile drug delivery system of which the lag time is cont rolled by an erodible plug (EP) and evaluate its release characteristics in vitro .
[ترجمه گوگل]هدف توسعه یک سیستم جدید دارورسانی ضربانی که زمان تاخیر آن توسط یک پلاگ فرسایش پذیر (EP) نورد می شود و ویژگی های انتشار آن در شرایط آزمایشگاهی ارزیابی می شود
[ترجمه ترگمان]به منظور توسعه یک جریان ضربانی جدید سیستم تحویل مواد که در آن زمان تاخیر به وسیله پلاگ هیدرات (EP)و ارزیابی ویژگی های انتشار آن در آزمایشگاه تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به منظور توسعه یک جریان ضربانی جدید سیستم تحویل مواد که در آن زمان تاخیر به وسیله پلاگ هیدرات (EP)و ارزیابی ویژگی های انتشار آن در آزمایشگاه تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The results show that the material basis is unstable geomorphology, shallow soil, coarse particles of soil, gravel, poor soil consolidation, erodible soil.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که مبنای مادی ژئومورفولوژی ناپایدار، خاک کم عمق، ذرات درشت خاک، شن، تحکیم ضعیف خاک، خاک فرسایش پذیر است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که اساس مواد، ژئومورفولوژی ناپایدار، خاک سطحی، ذرات خشن خاک، سنگریزه، خاک ضعیف و خاک erodible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که اساس مواد، ژئومورفولوژی ناپایدار، خاک سطحی، ذرات خشن خاک، سنگریزه، خاک ضعیف و خاک erodible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The insoluble capsule body, fast - release theophylline tablet and erodible plug were prepared, respectively.
[ترجمه گوگل]بدنه کپسول نامحلول، قرص تئوفیلین سریع رهش و پلاگ فرسایش پذیر به ترتیب تهیه شد
[ترجمه ترگمان]جسم کپسول insoluble، قرص theophylline fast و plug erodible به ترتیب آماده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جسم کپسول insoluble، قرص theophylline fast و plug erodible به ترتیب آماده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For the world as a whole, converting 10% of cropland that is highly erodible to grass or trees seems a reasonable goal.
[ترجمه گوگل]برای کل جهان، تبدیل 10 درصد از زمین های زراعی که به شدت فرسایش پذیر هستند به علف یا درخت هدف معقولی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]برای جهان به عنوان یک کل، تبدیل ۱۰ % از زمین های زراعی که به شدت به علف یا درختان تبدیل می شود، یک هدف منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای جهان به عنوان یک کل، تبدیل ۱۰ % از زمین های زراعی که به شدت به علف یا درختان تبدیل می شود، یک هدف منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Planting grass became popular in the 1990s as a way to save highly erodible soils and store carbon in the soil.
[ترجمه گوگل]کاشت چمن در دهه 1990 به عنوان راهی برای نجات خاک های بسیار فرسایش پذیر و ذخیره کربن در خاک رایج شد
[ترجمه ترگمان]کاشت چمن در دهه ۱۹۹۰ به عنوان راهی برای حفظ خاک ها و ذخیره کربن در خاک رواج پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاشت چمن در دهه ۱۹۹۰ به عنوان راهی برای حفظ خاک ها و ذخیره کربن در خاک رواج پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The 0. 6 factor should be decreased if the soil is known to be more erodible than the average.
[ترجمه گوگل]اگر خاک فرسایش پذیرتر از حد متوسط باشد، باید ضریب 0 6 کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]۰ اگر خاک بیشتر از متوسط باشد، ضریب ۶ باید کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]۰ اگر خاک بیشتر از متوسط باشد، ضریب ۶ باید کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید