eroded

/ɪˈroʊd//ɪˈrəʊd/

فرساییدن، خوردن، ساییدن، فاسدکردن، ساییده شدن

جمله های نمونه

1. cancer had eroded the bone
سرطان استخوان را ازبین برده بود.

2. recent scandals have eroded the people's confidence in that company
رسوایی های اخیر اعتماد مردم را از آن شرکت سلب کرده است.

3. the soil around the river has been completely eroded
خاک های اطراف رودخانه کاملا دچار فرسایش شده است.

4. The rocks have eroded away over time.
[ترجمه گوگل]سنگ ها به مرور زمان فرسایش یافته اند
[ترجمه ترگمان]سنگ ها به مرور زمان از بین رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The soil was so badly eroded it could no longer sustain crop production.
[ترجمه گوگل]خاک آنقدر فرسایش یافته بود که دیگر نمی توانست تولید محصول را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]خاک به شدت فرسوده شده بود و دیگر نتوانست تولید محصول را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wind and rain have eroded the statues into shapeless lumps of stone.
[ترجمه گوگل]باد و باران مجسمه ها را به صورت توده های بی شکل سنگ فرسایش داده است
[ترجمه ترگمان]باد و باران مجسمه ها را به تکه های بی شکل و بی شکل تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cliff face has been steadily eroded by the sea.
[ترجمه گوگل]صخره به طور پیوسته توسط دریا فرسایش یافته است
[ترجمه ترگمان]صخره به طور ثابت از دریا فرسوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His behaviour over the last few months has eroded my confidence in his judgement.
[ترجمه گوگل]رفتار او در چند ماه گذشته اعتماد من به قضاوت او را از بین برده است
[ترجمه ترگمان]رفتار او در چند ماه اخیر باعث از بین رفتن اعتماد من به قضاوت او شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our personal liberty is being eroded.
[ترجمه گوگل]آزادی شخصی ما در حال از بین رفتن است
[ترجمه ترگمان] آزادی شخصی ما باعث فرسودگی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The river bank had been steadily eroded over the years.
[ترجمه گوگل]کرانه رودخانه در طول سال ها به طور پیوسته فرسایش یافته بود
[ترجمه ترگمان]ساحل رودخانه در طول سال ها کام لا فرسوده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The running water from the mountain top eroded a gulley along the slope.
[ترجمه گوگل]آب روان از بالای کوه باعث فرسایش خندق در امتداد دامنه شد
[ترجمه ترگمان]آب جاری از قله کوه صخره ای در امتداد شیب را از بین برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Once exposed, soil is quickly eroded by wind and rain.
[ترجمه گوگل]پس از قرار گرفتن در معرض، خاک به سرعت توسط باد و باران فرسایش می یابد
[ترجمه ترگمان]زمانی که نوردهی می شود، خاک به سرعت با باد و باران از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mortgage payments have been eroded by inflation. ?
[ترجمه گوگل]پرداخت های وام مسکن به دلیل تورم کاهش یافته است ?
[ترجمه ترگمان]میزان وام مسکن از طریق تورم از بین رفته است ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rights of the individual are being steadily eroded.
[ترجمه گوگل]حقوق افراد به طور پیوسته در حال تضعیف است
[ترجمه ترگمان]حقوق افراد به طور مداوم از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• worn away, corroded, eaten away

پیشنهاد کاربران

از بین رفته
eroded ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: فرساییده
تعریف: ویژگی سنگی که دچار فرسایش شده است

بپرس