erectly


بطورراست یاعمودی، سرپا، درحال ایستاده

جمله های نمونه

1. The boy bears himself erectly.
[ترجمه گوگل]پسر خود را نعوظ تحمل می کند
[ترجمه ترگمان] اون پسر خودش رو \"erectly\" بازی میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Deep pinkish blue, Anemone _ shaped ; erectly flowering, round leaves, much budded and bloomed, growing vigorously.
[ترجمه گوگل]آبی مایل به صورتی عمیق، شقایق _ شکل؛ برگهای عمودی گلدار، گرد، بسیار جوانه زده و شکوفا شده، به شدت رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]آبی صورتی آبی، Anemone شکل، برگ های گرد، برگ های گرد، much و شکفته بود و با شدت در حال رشد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The old man still walks erectly.
[ترجمه گوگل]پیرمرد هنوز عمودی راه می رود
[ترجمه ترگمان]پیرمرد هنوز راه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dilcey was tall and bore herself erectly.
[ترجمه گوگل]دیلسی قد بلندی داشت و خود را به حالت ایستاده خسته می کرد
[ترجمه ترگمان]دیلسی بلند بود و خودش را خسته می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By applying parallelogram linkage principle, we developed a new planter that accepted seeds erectly, inserted and pulled out of soil vertically.
[ترجمه گوگل]با اعمال اصل پیوند متوازی الاضلاع، ما یک گلدان جدید ایجاد کردیم که بذرها را به صورت عمودی می پذیرفت، وارد خاک می کرد و به صورت عمودی بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]ما با استفاده از اصل اتصال متوازی الاضلاع یک کشاورز جدید را توسعه دادیم که بذر erectly را پذیرفته و به صورت عمودی از خاک بیرون کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Deep pinkish blue crown _ shaped ; flat round buds, erectly flowered, budded freely, growing vigorously, late blooming.
[ترجمه گوگل]تاج آبی مایل به صورتی عمیق _ شکل ; جوانه های گرد صاف، به طور عمودی گلدهی، آزادانه جوانه زده، به شدت رشد می کنند، دیر شکوفا می شوند
[ترجمه ترگمان]تاجی به رنگ آبی مایل به صورتی، غنچه گرد، گل erectly، budded، با حرارت، و در حال رشد و شکوفه کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The history of fur as a kind of apparel material could be traced back to the time when apes evolved into erectly walking anthropoids, and used beast skins to cover their bodies.
[ترجمه گوگل]تاریخچه خز به عنوان نوعی ماده پوشاک را می‌توان به زمانی ردیابی کرد که میمون‌ها به انسان‌های نعوظ راه می‌رفتند و از پوست جانوران برای پوشاندن بدن خود استفاده می‌کردند
[ترجمه ترگمان]تاریخچه خز به عنوان نوعی از مواد پوشاک را می توان به زمانی برگرداند که میمون ها به درون erectly قدم می زدند و از پوست حیوانات برای پوشاندن بدنشان استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sima Qian wrote the point of death to make lives stereotypes, the war final images became the eternal sculptures to stand erectly in the nation's collective memory.
[ترجمه گوگل]سیما کیان نقطه مرگ را نوشت تا زندگی‌ها را کلیشه‌سازی کند، تصاویر پایانی جنگ به مجسمه‌هایی جاودانه تبدیل شدند تا در حافظه جمعی ملت ایستاده باشند
[ترجمه ترگمان]سیما Qian (سیما)این نکته را برای زندگی کلیشه ای نوشت که تصاویر نهایی جنگ به مجسمه های ابدی تبدیل شد تا در حافظه جمعی ملت ایستادگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vines are a group of plant that cannot stand erectly by themselves; they need to draw support from other plant or backstop to grow upwardly.
[ترجمه گوگل]انگورها گروهی از گیاهان هستند که به تنهایی نمی توانند به صورت عمودی بایستند آنها برای رشد رو به بالا نیاز به حمایت از گیاهان دیگر یا بک استاپ دارند
[ترجمه ترگمان]تاک ها گروهی از گیاهان هستند که نمی توانند خودشان را تحمل کنند؛ آن ها باید از گیاهان دیگر یا backstop برای رشد upwardly استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First, the double spherical joint can realize the basic function of waist motion without waist joint, enabling the humanoid robot to walk erectly.
[ترجمه گوگل]اول، مفصل کروی دوتایی می تواند عملکرد اصلی حرکت کمر بدون مفصل کمر را درک کند، و ربات انسان نما را قادر می سازد به طور عمودی راه برود
[ترجمه ترگمان]ابتدا، مفصل دو کروی می تواند تابع اصلی حرکت کمر را بدون اتصال پشتی تشخیص دهد و ربات انسان نما را قادر سازد تا erectly را پیاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an upright manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : erect
✅️ اسم ( noun ) : erection
✅️ صفت ( adjective ) : erect / erectile
✅️ قید ( adverb ) : erectly

بپرس