erase

/ɪˈreɪs//ɪˈreɪz/

معنی: پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردن
معانی دیگر: (از روی تخته سیاه یا نوار صوتی و غیره) پاک کردن، زدودن، مخدوش کردن، سودن، از خاطر دور کردن، از حافظه زدودن، (کامپیوتر) زدودن (از حافظه)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: erases, erasing, erased
(1) تعریف: to remove (markings, characters, or the like) by rubbing or scraping away; expunge; efface.
مترادف: delete, efface, expunge, rub out
مشابه: edit, eliminate, obliterate, remove, rub, wipe off

- Erase the incorrect total and write the correct total in its place.
[ترجمه پارسا تقوی] تمامی نادرستی ها را پاک کنید و درستی ها را در جای خود بگذارید .
|
[ترجمه بردیا سوری] همه نادرست ها را پاک کنید و کل درست ها را در جای خود بنویسید.
|
[ترجمه مهناز مهرابی] همه نادرت را پاک کرده و درست ها را بنویسید
|
[ترجمه گوگل] کل نادرست را پاک کنید و مجموع صحیح را به جای آن بنویسید
[ترجمه ترگمان] کل نادرست را پاک کنید و کل صحیح آن را در محل خود بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to rub or scrape the markings from.
مشابه: clean, efface, wipe

- The teacher erased the blackboard.
[ترجمه lisa] معلم تخته سیاه را پاک کرد.
|
[ترجمه علی] معلم تخته سیاه را پاک کرد
|
[ترجمه گوگل] معلم تخته سیاه را پاک کرد
[ترجمه ترگمان] معلم تخته سیاه رو پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: erasable (adj.)
(1) تعریف: to remove markings or characters from something.
مترادف: delete

- On this typewriter you can erase with the backspace key.
[ترجمه گوگل] در این ماشین تحریر می توانید با کلید backspace پاک کنید
[ترجمه ترگمان] تو این ماشین تایپ که میتونی با کلید backspace پاک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to allow easy erasing.
مشابه: clean, rub

- The blackboard erases with a wet sponge.
[ترجمه نیکنام] تخته سیاه با اسفنج خیس پاک *می شود*
|
[ترجمه مهناز مهرابی] تخته سیاه با اسفنج مرطوب تمیز میشود
|
[ترجمه گوگل] تخته سیاه با یک اسفنج خیس پاک می شود
[ترجمه ترگمان] تخته سیاه با اسفنج خیس پاک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the teacher asked me to erase the blackboard
معلم از من خواست که تخته را پاک کنم.

2. she decided to burn his letters and erase the memory of his love from her mind
تصمیم گرفت که نامه های او را بسوزاند و یاد عشق او را از خاطره ی خود بزداید.

3. prejudices that are so ingrained that it is impossible to erase them
پیشداوری هایی که آنقدر جایگزین شده اند که زدودن آنها محال است

4. They are determined to erase the bad memories of last year's defeats.
[ترجمه mahnaz] ان ها مصمم هستند که خاطرات بد از شکست های پارسال را از ذهنشان پاک کنند
|
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند که خاطرات بد شکست های سال گذشته را پاک کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مصمم هستند که خاطرات بد شکست های سال گذشته را پاک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some memory, to be able to erase; Just as some people,to be able to replace.
[ترجمه گوگل]مقداری حافظه برای پاک کردن درست به عنوان برخی از مردم، قادر به جایگزینی
[ترجمه ترگمان]برخی از حافظه باید قادر به پاک کردن باشند؛ درست مانند برخی افراد، قادر به جایگزین کردن آن ها باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tiger Woods is determined to erase the memory of a disappointing Cup debut two years ago.
[ترجمه tvchn] تیگروودس مصمم است تا خاطره از دست دادن جام دو سال پیش را پاک کند
|
[ترجمه گوگل]تایگر وودز مصمم است خاطره اولین بازی ناامیدکننده در جام دو سال پیش را پاک کند
[ترجمه ترگمان]تایگر وودز برای اولین بار در دو سال پیش تصمیم به پاک کردن خاطره یک جام نومید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You cannot erase injustice from the world.
[ترجمه Alireza] تو نمیتونی بی عدالتی رو از جهان پاک کنی
|
[ترجمه مهناز مهرابی] تو نمیتونی بی عدالتی رو پاکنی
|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید بی عدالتی را از جهان پاک کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمیتونی بی عدالتی رو از دنیا پاک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are desperate to erase the memory of that last defeat in Cardiff.
[ترجمه گوگل]آنها ناامید هستند که خاطره آخرین شکست در کاردیف را پاک کنند
[ترجمه ترگمان]اونا خیلی نا امید هستن که خاطره آخرین شکست در کاردیف رو پاک کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had tried to erase the memory of that day.
[ترجمه ...] او ( مونث ) سعی میکرد خاطره آن روز را پاک کند.
|
[ترجمه M.a] او سعی کرد خاطره آن روز را پاک کند
|
[ترجمه گوگل]سعی کرده بود خاطره آن روز را پاک کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرده بود خاطره آن روز را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Taylor wants a convincing victory to erase doubts about his team's ability to reach the World Cup finals.
[ترجمه گوگل]تیلور به دنبال یک پیروزی قانع کننده است تا تردیدها در مورد توانایی تیمش برای رسیدن به فینال جام جهانی را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]تیلور یک پیروزی قانع کننده می خواهد تا شک در مورد توانایی تیمش برای رسیدن به فینال جام جهانی را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Make light pencil lines so that they will erase easily.
[ترجمه ‌‌‌‌] خط های کم رنگی را با مداد رنگی بکشید تا به راحتی توانست اون رو پاک کرد .
|
[ترجمه گوگل]خطوط مداد روشن بسازید تا به راحتی پاک شوند
[ترجمه ترگمان]خطوط مداد رنگی درست کنید تا آن ها به راحتی پاک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The gang had to erase Jack before he informed on them.
[ترجمه گوگل]باند مجبور شد جک را قبل از اینکه به آنها اطلاع دهد پاک کند
[ترجمه ترگمان]گروه باید \"جک\" رو قبل از اینکه بهشون خبر بده پاک کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He couldn't erase the tragic scene from his memory.
[ترجمه گوگل]او نتوانست صحنه غم انگیز را از حافظه اش پاک کند
[ترجمه ترگمان]نمی توانست صحنه غم انگیزی را از حافظه اش پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He couldn't erase the image from his mind.
[ترجمه گوگل]نمی توانست تصویر را از ذهنش پاک کند
[ترجمه ترگمان]نمی توانست تصویر را از ذهنش پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's in pencil so you can just erase anything that's wrong.
[ترجمه گوگل]این با مداد است، بنابراین می توانید هر چیزی را که اشتباه است پاک کنید
[ترجمه ترگمان]با مداد نوشته که میتونی هر چیزی رو که اشتباه باشه پاک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاک کردن (فعل)
wash, wipe, abrade, erase, clean, purify, cleanse, rub, scrape, absolve, absterge, purge, assoil, obliterate, expiate, mop, furbish, lustrate, deterge, efface, sublimate, willow, winnow, wipe up

محو کردن (فعل)
erase, eliminate, annihilate, expunge, obliterate, blur, wipe out, deface, blot out, disfeature, cause to disappear, raze, efface, rase

تراشیدن (فعل)
erase, carve, scrape, face, grain, trim, expunge, pare, grave, shave, whittle, excoriate, exfoliate, raze, rase, resect

خراشیدن (فعل)
erase, scratch, scrape, graze, chafe, scrub, glance, scab, rase

ستردن (فعل)
erase, scrape, scrub, obliterate, shave, raze, efface, rase

اثار چیزی را از بین بردن (فعل)
erase

تخصصی

[کامپیوتر] پاک کردن فرانی که در OS/2 MS-DOS و سایر سیستمهای عامل که یک فایل مجموعه ای از فایلها را پاک می کند. نگاه کنید به RECOVERING ERASED FILES . - فرمان ERASE - پاک کردن .
[برق و الکترونیک] پاک کردن 1. پاک کردن اطلاعات ظبط شده روی نوار مغناطیسی با گذراندن آن از میدان مغناطیسی ثابت و قوی ( پاک کردن «دی سی » ) یا میدان مغناطیسی متغیر بسامد - بالا ( پاک کردن «ای سی » ) 2. صفر کردن تمام ارقام دودویی ذخیره شده در حافظه رایانه 3. حذف اطلاعات ذخیره شده قبلی در لامپ ذخیره - باری از طریق باردهی یا تخلیه بار تمام عناصر ذخیره کننده .

انگلیسی به انگلیسی

• rub off, totally remove
if you erase a thought or feeling, you get rid of it.
if you erase writing, you remove it by rubbing it with a rubber or cloth.
to erase sound or an image which has been recorded on a tape or information which has been stored in a computer means to remove it completely.
to erase something also means to remove it so that it no longer exists; a formal use.

پیشنهاد کاربران

Remove marks or writing
Reach 2
اگر erase باشه به معنی پاک کردنه و verb هست
ولی اگر eraser باشه به معنی پاک کنه و noun هست
اگه erase باشه به معنی پاک کردنه و verb هست
ولی
اگه eraser باشه به معنی پاک کنه و noun هست
دوستان به تلفظش دقت کنین:
در حالت آمریکن /اِرِیس/ و در حالت بریتیش /اِرِیز/ خونده میشه.
رد گم کنی
در reach 2 کانون زبان ایران درس ۸ به معنای پاک کن هست
معنی انگلیسی: remove marks or writing
تمیز کردن
Remove marks or writing
پاک کردن
Remove marks or writing
Reach 2
IRAN LANGUAGE INST
فوووت کردن - دمیدن و. . . ( برای verb )
این کلمه در reach 2 کانون زبان ایران میشه:
معنی:پاک کردن
Remove marks or writing
علامت ها یا نوشته ها را حذف کنید.
erase=remove marks or writing
به معنی پاک کردن✡
remove marks or writing
پاک کن یا پاک کردن
بستگی به نوع کلمه داره که verb یا نه
erase =Wipe out
پاک کردن، تمیز کردن

پاک کردن
پاگ کردن یاور داشتن چیزی از سطحی
Remove marks or writing
تراشیدن از روى چیزى
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس