eradiate

/ɪˈreɪdiːˌeɪt//ɪˈreɪdɪeɪt/

معنی: پرتو افکندن، تابیدن
معانی دیگر: رجوع شود به: radiate، radiate تابیدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: eradiates, eradiating, eradiated
مشتقات: eradiation (n.)
• : تعریف: to send out rays; radiate.

جمله های نمونه

1. The sunlight at the heart of the painting eradiate everything, a dazzling example of Turner's obsession with the power of nature.
[ترجمه گوگل]نور خورشید در قلب نقاشی همه چیز را از بین می برد، نمونه ای خیره کننده از وسواس ترنر به قدرت طبیعت
[ترجمه ترگمان]نور خورشید در قلب نقاشی همه چیز را روشن می کند، یک مثال گیج کننده از علاقه Turner با قدرت طبیعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When X-ray eradiate into flash piece, a number of visible photons are engendered in flash piece, and the number of visible photons is in direct ratio with the energy of X-ray photons.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اشعه ایکس به قطعه فلاش تابش می کند، تعدادی فوتون مرئی در قطعه فلاش ایجاد می شود و تعداد فوتون های قابل مشاهده در نسبت مستقیم با انرژی فوتون های پرتو ایکس است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اشعه ایکس به قطعه فلاش وصل می شود، تعدادی از فوتون ها در قطعه فلاش ایجاد می شوند، و تعداد of مریی نسبت مستقیم با انرژی فوتون اشعه ایکس وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Quantum dot, a semiconductor nano-crystal could eradiate fluorescence, possess unique optical property.
[ترجمه گوگل]نقطه کوانتومی، یک نانو کریستال نیمه هادی که می تواند فلورسانس را از بین ببرد، دارای ویژگی نوری منحصر به فردی است
[ترجمه ترگمان]نقطه کوانتومی، یک نیمه هادی نانو - crystal می تواند فلورسانس کند، دارای ویژگی نوری منحصربفرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because the main interest of music psychology is on the part of human's behaviors and mental patterns in regard of music, the studies of music psychology eradiate to the related researches.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که توجه اصلی روانشناسی موسیقی به سمت رفتارها و الگوهای ذهنی انسان نسبت به موسیقی است، مطالعات روانشناسی موسیقی به تحقیقات مرتبط منتهی می شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که علاقه اصلی روان شناسی موسیقی بخشی از رفتارها و الگوهای ذهنی انسان در زمینه موسیقی، مطالعات روان شناسی موسیقی و تحقیقات مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We'll build China into a base for develop advanced productivity, spread advanced culture, train the excellent talents, eradiate newest high-techs, and the model of environmental construction.
[ترجمه گوگل]ما چین را به عنوان پایگاهی برای توسعه بهره وری پیشرفته، گسترش فرهنگ پیشرفته، آموزش استعدادهای عالی، ریشه کن کردن جدیدترین فناوری های پیشرفته و مدل ساخت و ساز محیطی خواهیم ساخت
[ترجمه ترگمان]ما چین را به پایگاهی برای توسعه بهره وری پیشرفته، گسترش فرهنگ پیشرفته، آموزش استعدادهای عالی، جدیدترین فن آوری پیشرفته، و مدل ساختمان زیست محیطی تبدیل خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرتو افکندن (فعل)
beam, radiate, eradiate

تابیدن (فعل)
glow, radiate, fold, shine, eradiate, twist, coruscate, sun, glint, glitter

انگلیسی به انگلیسی

• glow, beam, shoot out like a ray of light, radiate

پیشنهاد کاربران

قندی
ذرات نور هر رنگی دارای حجم ، انرژی، دما و فرکانس منحصر خاص و منحصر به فرد خود می باشند. مثلا نور آبی ( یا هر تک رنگی دیگر ) را می توان از طریق تیغ تیز کریستالی به دو نور تجزیه کرد و فوتون های آنرا شکافت. دو فوتون حاصله دارای حجم و طول موج و دما و فرکانس هایی خواهند بود که جمع هرکدام برابر اند با فوتون آبی اولیه. به همین ترتیب فتون های اشعه ایکس و گاما هم قابل شکافت به دو فوتون دیگر می باشند و دو نور تک رنگ دیگر ، البته هردو مثل فوتون های مادر نامرئی خواهند بود. بنا بر این کلمه radiate به معنای تابش و کلمه
...
[مشاهده متن کامل]

eradiate به معنای شکافتن تابش می باشد.
البته نه تجزیه نور مرئی از طریق تابش آن بر سطح یک پریزم. بلکه تقسیم فوتون تک رنگی از طریق تیغ تیز کریستالی.

در معرض چیزی قرار گرفتن

بپرس