equivocate

/ɪˈkwɪvəˌket//ɪˈkwɪvəˌket/

معنی: طفره رفتن، دروغ گفتن، دوپهلو حرف زدن، زبان بازی کردن، ابهام بکار بردن
معانی دیگر: چند پهلو حرف زدن، (عمدا) مبهم گویی کردن، گنگ گویی کردن، تزویر کردن، مکر کردن، تقیه کردن، دروه گفتن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: equivocates, equivocating, equivocated
مشتقات: equivocatingly (adv.), equivocation (n.), equivocator (n.)
• : تعریف: to express oneself ambiguously, often to avoid giving a direct answer or to deceive.
مترادف: fence, hedge, prevaricate, tergiversate, weasel
مشابه: deceive, dissemble, dodge, evade, fudge, hem and haw, palter, pussyfoot, stall

- When he equivocated in answering her question, she suspected he was hiding something.
[ترجمه گوگل] وقتی او در پاسخ به سؤال او تردید کرد، او مشکوک شد که او چیزی را پنهان می کند
[ترجمه ترگمان] وقتی که در جواب سوال او حرف می زد، فکر می کرد چیزی را پنهان کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He is equivocating a lot about what is going to happen if and when there are elections.
[ترجمه گوگل]او در مورد اینکه چه اتفاقی قرار است در صورت برگزاری انتخابات و زمانی که برگزار شود، چه اتفاقی می افتد، بسیار ابهام می کند
[ترجمه ترگمان]او در مورد آنچه اتفاق خواهد افتاد در صورتی که انتخابات وجود داشته باشد بسیار نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She accused the minister of equivocating, claiming that he had deliberately avoided telling the public how bad the problem really was.
[ترجمه گوگل]او وزیر را متهم به ابهام کرد و مدعی شد که او عمداً از گفتن این مشکل به مردم خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]او وزیر of را متهم کرد و ادعا کرد که عمدا از گفتن اینکه مشکل واقعا چقدر بد است اجتناب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't equivocate with me I want a straight answer to a straight question!
[ترجمه گوگل]با من ابهام نکنید من برای یک سوال مستقیم جواب می خواهم!
[ترجمه ترگمان]با من بحث نکن من جواب مستقیمی به یک سوال ساده می خواهم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wilson continues to equivocate about what action he will take.
[ترجمه گوگل]ویلسون همچنان درباره اینکه چه اقدامی انجام خواهد داد، تردید می کند
[ترجمه ترگمان]ویل سن همچنان به equivocate در مورد عملی که انجام خواهد داد ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He knew of course that Theo would equivocate.
[ترجمه گوگل]او البته می دانست که تئو مبهم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او می دانست که تئو دوپهلو حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The courts continue to equivocate as to whether the traditional approach should be maintained.
[ترجمه گوگل]دادگاه ها همچنان در مورد اینکه آیا رویکرد سنتی باید حفظ شود یا خیر، تردید دارند
[ترجمه ترگمان]دادگاه ها همچنان به بررسی این مساله ادامه می دهند که آیا رویکرد سنتی باید حفظ شود یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They waver while the latter stand firm, they equivocate while the latter are forthright.
[ترجمه گوگل]آنها در حالی که دومی ها محکم می ایستند، تزلزل می کنند، در حالی که دومی ها رک هستند، مبهم می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که در جایگاه دوم شرکت می کنند دودل می شوند، در حالی که این دو نفر یکدیگر را صریح و صریح بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To talk or act insincerely or misleadingly; equivocate.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن یا رفتار غیر صادقانه یا گمراه کننده؛ مبهم کردن
[ترجمه ترگمان]حرف زدن یا عمل کردن در حقیقت، گفتن یا misleadingly؛ دوپهلو حرف زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sometimes an arguer will deliberately, sneakily equivocate, often on words like "freedom," "justice," "rights," and so forth; other times, the equivocation is a mistake or misunderstanding.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک مجادله عمداً، یواشکی، اغلب در مورد کلماتی مانند «آزادی»، «عدالت»، «حقوق» و غیره به ابهام می‌پردازد در موارد دیگر، ابهام یک اشتباه یا سوء تفاهم است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات یک arguer به عمد، \"عدالت\"، \"عدالت\"، \"حقوق\"، \"حقوق\" و غیره را به طور ارادی بیان می کند؛ زمان های دیگر، گفت وگوهای ریاکارانه یک اشتباه یا سو تفاهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can tell when they're stressed out, they'll equivocate and vacillate.
[ترجمه گوگل]می توانید بگویید وقتی استرس دارند، مبهم می شوند و متزلزل می شوند
[ترجمه ترگمان]شما می توانید زمانی که استرس دارند بگویید، آن ها equivocate و vacillate خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Arafat immediately began to equivocate, asking for clarifications.
[ترجمه گوگل]عرفات بلافاصله شروع به ابهام کرد و توضیح خواست
[ترجمه ترگمان]عرفات بلافاصله به equivocate شروع کرد و خواستار شفاف سازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When asked directly for her position on disarmament, the candidate only equivocated.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از نامزد مستقیماً در مورد موضع خود در مورد خلع سلاح سؤال شد، نامزد فقط ابهام کرد
[ترجمه ترگمان]زمانی که به طور مستقیم از موضع خود در خلع سلاح سوال شد، کاندیدای مورد نظر فقط equivocated بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had asked her once again about her finances. And again she had equivocated.
[ترجمه گوگل]او یک بار دیگر از او در مورد وضعیت مالی اش سوال کرده بود و دوباره او مبهم کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر راجع به وضع مالی خود از او سوال کرده بود و دوباره با لحنی دوپهلو حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "The Toshiba vice-president's rhetoric reminds the Chinese people of those Japanese politicians who equivocate over Japan's war crimes against China, " some pointed out.
[ترجمه گوگل]برخی خاطرنشان کردند: «لفاظی‌های معاون رئیس‌جمهور توشیبا، مردم چین را به یاد سیاستمداران ژاپنی می‌اندازد که جنایات جنگی ژاپن علیه چین را ابهام می‌کنند»
[ترجمه ترگمان]برخی اشاره کردند: \" سخنان معاون رئیس جمهور توشیبا، مردم چین را به یاد سیاستمداران ژاپنی می اندازد که در مورد جنایات جنگی ژاپن علیه چین بحث و تبادل نظر کرده اند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طفره رفتن (فعل)
dodge, avoid, elude, evade, shirk, jink, prevaricate, equivocate, parry, put by

دروغ گفتن (فعل)
lie, belie, gab, fib, prevaricate, weasel, whiff, equivocate, lay to

دوپهلو حرف زدن (فعل)
prevaricate, equivocate

زبان بازی کردن (فعل)
quibble, prevaricate, equivocate, palter

ابهام بکار بردن (فعل)
equivocate

انگلیسی به انگلیسی

• be ambiguous, prevaricate, use words with double meanings (especially with intent to deceive)
when someone equivocates, they deliberately use vague and ambiguous language in order to deceive people or to avoid speaking the truth.

پیشنهاد کاربران

دوتا گفتن، معمولی حرف زدن
مثال: He tends to equivocate when asked direct questions.
او به عادت هنگام پرسیده شدن سوال های مستقیم معمولاً دوتا می گوید.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : equivocate
✅️ اسم ( noun ) : equivocation
✅️ صفت ( adjective ) : equivocal
✅️ قید ( adverb ) : equivocally
ریشه لاتین داره و به معنی equal voice یا دوپهلو حرف زدنه
پیچوندن !

بپرس