صفت ( adjective )
• : تعریف: the same as or equal to another in force, value, measure, or meaning.
• مترادف: commensurate, equal, even, identical, like, matching, synonymous, tantamount
• متضاد: different, incomparable, inequivalent, unequal, unlike
• مشابه: comparable, coordinate, corresponding, interchangeable, mutual, same
• مترادف: commensurate, equal, even, identical, like, matching, synonymous, tantamount
• متضاد: different, incomparable, inequivalent, unequal, unlike
• مشابه: comparable, coordinate, corresponding, interchangeable, mutual, same
- Her punishment didn't seem equivalent to mine.
[ترجمه گوگل] مجازات او با مجازات من برابری نداشت
[ترجمه ترگمان] به نظر نمی رسید که تنبیه او با من برابری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به نظر نمی رسید که تنبیه او با من برابری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Do you think the education you would receive at the state school would be equivalent to what you would receive at this private school?
[ترجمه گوگل] آیا فکر می کنید تحصیلاتی که در مدرسه دولتی خواهید داشت با آنچه در این مدرسه خصوصی دریافت می کنید برابری می کند؟
[ترجمه ترگمان] فکر می کنید آموزشی که در مدرسه دولتی دریافت می کنید برابر با چیزی است که شما در این مدرسه خصوصی دریافت می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فکر می کنید آموزشی که در مدرسه دولتی دریافت می کنید برابر با چیزی است که شما در این مدرسه خصوصی دریافت می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- An inch is equivalent to 2.54 centimeters.
[ترجمه گوگل] یک اینچ معادل 2 54 سانتی متر است
[ترجمه ترگمان] یک اینچ برابر با ۲ ۵۴ سانتی متر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک اینچ برابر با ۲ ۵۴ سانتی متر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- "House" in English is usually equivalent to Spanish "casa."
[ترجمه گوگل] «خانه» در انگلیسی معمولاً معادل «casa» اسپانیایی است
[ترجمه ترگمان] \"خانه\" در زبان انگلیسی معمولا برابر با \" \" \"اسپانیایی\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] \"خانه\" در زبان انگلیسی معمولا برابر با \" \" \"اسپانیایی\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: equivalently (adv.)
مشتقات: equivalently (adv.)
• : تعریف: that which is equivalent.
• مترادف: counterpart, equal, match
• مشابه: coordinate, parallel
• مترادف: counterpart, equal, match
• مشابه: coordinate, parallel
- One dollar is the equivalent of one hundred pennies.
[ترجمه گوگل] یک دلار معادل صد پنی است
[ترجمه ترگمان] یک دلار معادل یک صد سکه خرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک دلار معادل یک صد سکه خرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Is there a French equivalent for this idiom in English?
[ترجمه گوگل] آیا معادل فرانسوی برای این اصطلاح در انگلیسی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان] آیا معادل فرانسوی برای این اصطلاح در زبان انگلیسی وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آیا معادل فرانسوی برای این اصطلاح در زبان انگلیسی وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید