equation

/ɪˈkweɪʒn̩//ɪˈkweɪʒn̩/

معنی: برابری، معادله
معانی دیگر: برابر سازی، مساوی سازی، برابر پنداری، (مجموعه ی پیچیده) پیچواره، پیچسازه، (ریاضی و شیمی) معادله، برابره (دوچیز که برابری آنها با نشان = مشخص می شود مثلا: na2so4 + 2hcl = 2nacl + h2so4)، تساوی، توازن، تعادل، هم چندی، هم سنگی، هم پایگی، هم ترازی، هم زینگی، مشابهت، رجوع شود به: personal equation

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of equating.

(2) تعریف: the state of being equal.

(3) تعریف: in mathematics, a statement using an equal sign to assert the equality of two quantities or expressions.

(4) تعریف: in chemistry, an array of symbols representing a reaction as to both its starting materials and its products, and using an equal sign or arrows to divide the two groups.

جمله های نمونه

1. binomial equation
معادله ی دو جمله ای

2. biquadratic equation
معادله ی دو مجذوری (درجه چهارم)

3. cartesian equation
معادله ی کارتزین

4. characteristic equation
معادله ی مشخصه،معادله ی مفسر،معادله ی سرشت نما

5. line equation
معادله ی خطی

6. linear equation
معادله ی کشایی،معادله ی خطی

7. the equation of the country's leader with the country itself
برابر دانستن رهبر کشور با خود کشور

8. variational equation
معادله ی وردشی

9. vector equation
معادله ی برداری

10. a mathematical equation
برابره ی ریاضی

11. a quartic equation
معادله ی درجه چهارم

12. ordinary differential equation
معادله با مشتق معمولی

13. partial differential equation
معادله با مشتق جزیی

14. the human equation
پیچواره ی انسانی

15. The question of cost has now entered the equation .
[ترجمه گوگل]اکنون مسئله هزینه وارد معادله شده است
[ترجمه ترگمان]مساله هزینه در حال حاضر وارد معادله شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The equation is impossible for any value of x greater than
[ترجمه گوگل]معادله برای هر مقدار x بزرگتر از غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]این معادله برای هر مقدار x بزرگ تر از آن غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. X and Y in the equation are both unknowns.
[ترجمه گوگل]X و Y در معادله هر دو مجهول هستند
[ترجمه ترگمان]X و Y در این معادله هر دو unknowns هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I can't make this equation come out.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این معادله را بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم این معادله رو حل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The solution can be expressed by a mathematical equation.
[ترجمه گوگل]جواب را می توان با یک معادله ریاضی بیان کرد
[ترجمه ترگمان]راه حل را می توان با یک معادله ریاضی بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برابری (اسم)
comparison, conformation, equality, parity, equalization, par, tie, homology, equation, parallelism, oneness

معادله (اسم)
equation

تخصصی

[عمران و معماری] معادله - همچندی
[کامپیوتر] معادله .
[برق و الکترونیک] معادله
[نساجی] معادله
[ریاضیات] برابری، موازنه، تساوی، معادله، همچندی، همسنگی، رابطه، برابری
[پلیمر] معادله
[آمار] معادله
[آب و خاک] معادله

انگلیسی به انگلیسی

• making equal; statement demonstrating the equality of two quantities (mathematics); equally balanced state
an equation is a mathematical statement saying that two amounts or values are the same, for example 6*1c4*1e12*1c2.
an equation is also a situation where two or more parts must be considered together in order that the whole situation can be understood.

پیشنهاد کاربران

1. معادله ، 2. تعادل. توازن 3. ( عمل ) یکی دانستن یا برابر دانستن
مثال:
a quadratic equation
یک معادله درجه دوم
other factors came into the equation
عوامل دیگری در تعادل و توازن وارد شد.
In daily life : a complex situation
در ریاضی به معنی معادله است اما در زندگی روزمره به معنی وضعیت بغرنج و پیچیده است که مثل معادله باید حل بشود .
🔊 دوستان تلفظ درست این کلمه ( ایکواِیژِن ) می باشد؛ آن را به اشتباه ( ایکواِیشِن ) نخوانید
معادله ؛ تساوی
– a mathematical equation
– Show me how to do this equation
– I couldn't find a way of solving the equation
– to make the equation between men and women
معادله
همسان پنداری_ یکسان پنداری
معادله برابری
Mother and son
مادر و پسر

مساوی

بپرس